labelاجتهاد و اصول فقه, دیدگاه (گفت‌وگو/یاداشت), یادداشت
commentبدون دیدگاه

نقد مفهوم اقل و اکثر در گفتمان‌ سکولاریستی از نقش دین/ محمدعلی میرزایی

اختصاصی شبکه اجتهاد: اقل و اکثر عناوین گویایی برای بیان نوع حضور و تواجد دین در دنیا و اندیشه و عمل نیست زیرا این دو واژه دست کم در ادبیات روشنفکرمآبان به ظاهر دینی بیانگر کیفیت‌ها نیستند بلکه حکایت‌گر کمیت‌اند.

برای مثال اگر هر کدام از موارد و مصادیق زیر از احکام شرع باشد:

۱- لزوم و ضرورت و البته بالتبع حجیت و اعتبار اعمال عقل در زندگی.

۲- وجوب و ضرورت التزام به اخلاق مانند تعهد عملی به عدل ‌و عدالت وح سن خلق در تمام رفتارها.

۳- محکم کاری و اِتقان و درست کار کردن در تمام رفتارها‌ و کنش‌های انسانی.

۴- برای رضای الهی و اخلاص عمل کردن.

۵- ترویج و تشویق کار نیک و نافع کردن و التزام به آن.

۶- تعهد همه جانبه و ضرورت کسب علم و شناخت حقائق عالم و تفکر در تمام موجودات هستی که آیات انفسی‌ و آفاقی دال بر خداست.

۷- خدمت به مردم و دستگیری از مستمندان و نیازمندان برای ارتقای سطح و سبک زیستن افراد‌ و جوامع ‌و ملل ‌و امم عالم.

با کمی نگاه در این عناوین پی می‌بریم که این‌ عناوین و تبعات التزام یا عدم التزام به آن‌ها به گونه‌‌ای نیست که بشود با وصف اقل و اکثر آن‌ها و قلمروی عمل به آن‌ها یا ترک آنها قابل بیان باشد. هر کدام از آن‌ها گرچه با منطق کمیت ظاهرا یک از هزار است اما در نگاه کیفی‌ و عمقی حضور و نقششان حد اکثری است.

اگر تشبیه کنیم هر کدام از اوامر فوق و بسیاری دیگر از عناوین دینی نقشی شبیه آب برای حیات دارند. حالا آب یک عنصر از صد عنصر جاندار و حیات آن است اما تقریباً هیچ ذره‌‌ای از وجود این جاندار خالی از آن نیست و قوام بودن و کیفیتش به آب است.

دین که‌ چند نمونه از بایستگی‌های کنشی و انگیزشی و دانشی آن در بالا ذکر شد نیز همین‌گونه است چون آب عامل حیات است و چون خون شامل ‌و جاری در رگ و ریشه همه وجود‌‌ می‌شود. اگر این نقش حد اکثری نیست پس چیست؟

اگر اعمال اتقان‌ و استحکام ‌و مقاومت‌ و تعقل و تفکر در تمام‌ زمینه‌های حیات با هدف بالا بردن کیفیت امر و ضرورت دینی است براستی چه عرصه‌ای از زیستن را و چه بخشی از بینش ‌و دانش‌و کنش‌ انسانی از آن قابل استثنا شدن است؟ هیچ چیز.

در نتیجه در برآورد اقل و اکثر کارکرد و نقش دین راه آخوندهای غرب‌زده یا روشنفکرهای سکولار رفتن کاملاً مغلطه انداز است.

در یک‌ نظام مانند نظام اقتصادی اگر دینی عمل کنیم همه‌ سطوح بینشی- ایمانی و دانشی- معرفتی و کنشی- مهارتی عمیقاً تحت تأثیر احکام هنجاری و اخلاقی و هستی شناسی الهیاتی قرار خواهد گرفت. مهم این است و عامل شناخت نقش اقل‌ و اکثر اینگونه قابل بیان است. ملاک اقل و اکثر حضور پر رنگ قال الله و قال الرسول در ادبیات و گفتمان بیانی ‌و حضور لفظی متون دینی نیست. نظام‌های سیاسی و اجتماعی ‌و اقتصادی و غیر آن‌ها زمانی که تحقق بخش کیفیت‌ها و خط مشی‌ها ‌و غایات ‌و الگوهای دینی والهی‌اند به همان میزان نظام‌های دینی‌اند. در نتیجه عبارت ناقص‌ و ناتمام کدیور در توهم رد کردن انتظار حداکثری از فقه امام خمینی و بازگشت حوزه به فقه حداکثری کاملا وهم آلود و بدون منطق قابل دفاع است.

البته ممکن است برخی از موافقان حضور حداکثری فقه‌ و فقاهت هم بیش از تفسیری که در بالا از مدل حضور دین در کیفیت بینش؛ دانش و کنش انسان شد به دنبال پُر رنگ‌تر شدن ظاهر آیینی یا متنی دین در نظامها باشند. با این افراد در اینجا سلباً ‌و ایجاباً کاری نداریم و نقد آنان زمان دیگری‌‌ می‌طلبد.

معلوم است که دو جریان دینی عقلگرا ون ص گرا هر کدام مدلی از اقل‌ و اکثر را قصد می‌کنند.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

people_altاشخاص مرتبط: محمدعلی, میرزایی
local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست