نگاهی تحلیلی به روش مورد استفاده در فهم خشونت‌گرا از دین/ احمد مبلغی

شبکه اجتهاد: مفروضات و اندیشه‌های حاضر در ذهن، در موارد بسیار، به مثابه خاستگاه و چارچوبی برای حرکت فکری و استنباطی عمل می‌کنند، به آن جهت می‌بخشند و نص را متناسب با خود شکل می‌دهند.گاه ابعاد این تاثیرگذاری تا آنجا به پیش می‌رود که این دیگر نص نیست که حرف می‌زند؛ بلکه چارچوب‌های فکری پیشینی هستند که به نام نص و در جایگاه استنباط از آن، سخن می‌گویند و اندیشه یا اندیشه‌هایی را القا می‌کنند.

شبکه اجتهاد: مفروضات و اندیشه‌های حاضر در ذهن، در موارد بسیار، به مثابه خاستگاه و چارچوبی برای حرکت فکری و استنباطی عمل می‌کنند، به آن جهت می‌بخشند و نص را متناسب با خود شکل می‌دهند.گاه ابعاد این تاثیرگذاری تا آنجا به پیش می‌رود که این دیگر نص نیست که حرف می‌زند؛ بلکه چارچوب‌های فکری پیشینی هستند که به نام نص و در جایگاه استنباط از آن، سخن می‌گویند و اندیشه یا اندیشه‌هایی را القا می‌کنند.

از این رو بی اعتنایی به مفروضات قبلی و بی توجهی به نقشی که به صورت نامرئی یا مرئی ایفاء می‌کنند، نص را در معرض خطر فهم ناشدن، تحریف پذیری یا بدفهمی قرار می‌دهد. در این نوشتار بر آنیم که به این مبحث مهم از منظر روش شناسی استنباط فقه شیعه بنگریم. نکته مهم آن که این روش شناسی تبار و خاستگاهی درون دینی دارد؛ با این حال از آگاهی‌ها و نکته سنجی‌های برون دینی نیز جهت استیفاء نقش مهمی که بر دوش دارد بهره می‌گیرد.

با لحاظ اهمیت نگرش درون دینی در رویکرد استنباطی مناسب است تا بحث از امکان خطاپذیری برداشت از نص به دلیل مفروضات پیشینی را بر پایه نحوه نگاه و منطق اثرگذاری شکل بخشیم که از سخن امام علی(ع) برمی آید. آن حضرت (ع) کلامی دارند که به خطاپذیری جدی فهم از مفروضات غیر منقح اشاره می‌کند، وی می‌فرماید:

“…فإن نزلت به إحدى المبهمات هیأ لها حشوا رثا من رأیه

ثم قطع به، فهو من لبس الشبهات فی مثل نسج العنکبوت..” (نهج البلاغه خ: ۱۷.)

اگر بر او یکی از امور مبهم نازل شود، براى آن، کلامی زائد (بی پایه و توخالی) و کهنه (نو نشده) از رای خود را فراهم آورد؛ سپس ( بر اساس آنها) به یقین و قطع می‌رسد. او در درآمیختن شبهات همانند عنکبوت است در بافتن تار.

حقیقت این است خشونت فهمی از دین به دلیل وجود دست کم یکی از دو وضعیت زیر تحقق می‌پذیرد:

۱- جهل اندیشی:

گاه مقصود از اطلاق کلمه جهل، بیان حالت ناآگاهی است و بس، و گاه مقصود از آن، بیان یک روش در «عمل اندیشیدن» است در این صورت، «جهل اندیشی» واژه‌ای مناسب برای این وضعیت است. بر این اساس جهل اندیشی یعنی بهره گیری از مفاهیم جاهلانه و اندیشه‌های نامنقح در عمل اندیشیدن.

ای بسا بتوان بر این اساس گفت که تنگ نظری حاکم بر انسان به هنگام تلاش برای فهم دین به تنگ اندیشی عمیق تری می‌انجامد که دینی است و خاستگاه تولید خشونت در جامعه است. گروه خوارج، که در صدر اسلام می‌زیستند و به شیوه‌ای نظام مند خشونت را بسط می‌دادند، قبل از قدم نهادن به وادی فهم از دین، به حالت تنگ اندیشی دچار شده بودند و این به دلیل پرورش یافتن در محیط اجتماعی به دور از مدینه -یعنی مرکز دین- و احیانا شرائط جنگی بود. امام باقر (ع) به هنگام توصیف خوارج فرمود: «إن الخوارج ضیقوا على أنفسهم بجهالتهم، إن الدین أوسع من ذلک».

این حدیث جهت تبیین و تحلیل دینی نسبت به چگونگی شکل گیری خشونت دینی از اهمیت بالایی برخوردار است. این اهمیت را در زیر مرور می‌کنیم:

(الف). حدیث، سه کلید واژه: تضییق (ایجاد تنگنا)، جهالت و اوسعیت دین (فراخ خواهی دین) را ارایه می‌دهد.

(ب). حدیث تنگناخواهی خوارج را برخاسته از جهالت آنان توصیف می‌کند.

(ت). حدیث، تنگناخواهی (یا گرایی) و تنگ نظری خوارج را بی ربط و بیگانه با واقعیت دین معرفی و دین را فراخ نگر توصیف می‌نماید. به واقع میان این دو (تنگناخواهی و گرایی خوارج و فراخ خواهی دین) تقابل ایجاد می‌نماید.

(ث). حدیث با ایجاد تقابل بین تنگناگرایی خوارج و فراخ خواهی دین، این پرسش را برای مخاطبان خود پدید می‌آورد که کدام سنخ از ارتباط یا نسبت میان خوارج و دین وجود دارد؟ به زبان دیگر چرا حدیث این تقابل مهم و توجه برانگیز را میان این دو ایجاد می‌کند؟ پاسخ آن است که خوارج افراط گری و سخت گیری‌های خود را به عنوان دین، و از خاستگاه آن، ارایه می‌کردند و امام (ع) در پی اثبات بیگانه بودن خشونت گرایی آنان با حاق و واقع دین بودند.

(ج). اگر دقیق بنگریم در می‌یابیم آن گاه که حدیث می‌گوید دین اوسع است و این جهالت است که منشا تنگناخواهی و تنگناگرایی شده است، این نکته از آن به دست می‌آید که خوارج دین را بد فهم می‌کردند. از این جا می‌توان ادعا کرد که حدیث ناظر به توصیف خطای فهم خوارج از دین، و توضیح روند و چگونگی شکل گیری این بدفهمی از دین از سوی آنان، است؛ به عبارت دیگر، حدیث فقط در «مقام تخطئه» ارتباط خشونت خوارج با دین نیست؛ بلکه فراتر و بالاتر، در مقام توضیح این «واقعیت دینی» است که چگونه خوارج از دین به خشونت رسیده اند. بر اساس حدیث، به صورت خلاصه می‌توان گفت، برآمدن از جهالت به سمت دریافت از دین منشا این بدفهمی است، و روشن است برآمدن از جهالت به سمت فهم، عبارت دیگر جهل اندیشی و اندیشیدن بر پایه جهل و بهره گیری از مفاهیم جاهلانه و اعتماد بر آن در فهم دین است.

۲- منفعت جویی اندیشی

پرسش مهمی که ذیل این عنوان طرح می‌گردد آن که چگونه می‌توان تصور کرد اندیشیدن (به ویژه نسبت به نص دینی) در چارچوبی تاثیر پذیر از حالات منفعت جویانه فرد اندیشه گر شکل می‌گیرد و سامان می‌یابد؟ پاسخ این پرسش مهم بر اساس پاره‌ای از منابع دینی آن است که اولا رخداد چنین وضعیتی امکان پذیر است و ثانیان تحقق آن بسی خطرناک می‌باشد و ثالثا و تجربه وقوع آن را اثبات و تایید می‌کند. جهت توضیح این نکته مهم روش شناختی در فهم دین از منظر نگرش استنباطی باید به سه سنخ «دین پنداری منفعت جویانه» بر اساس منابع و متون دینی توجه نماییم:

یکم. دین پنداری بر پایه منفعت جویی اقتصادی:

نگرش دینی به ما می‌گوید که گاه «دینی پنداری یک رفتار» از منفعت جویی اقتصادی سرچشمه می‌گیرد و ریشه در منافع مادی افراد دارد: «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَیکُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاهِ الدُّنْیا». (نساء آیه ۹۴.)

به کسی که به شما سلام میکند و اظهار صلح و مسالمت می‌کند، نگویید «تو مؤمن نیستی»؛ که (به این بهانه، او را بکشید) سرمایه‌ی زندگی دنیا را طلب می‌کنید.

توجه به شان نزول این این آیه شریفه در فهم بهتر آن ما را مدد می‌رساند. این آیه در مورد کسی وارد شد که فردی را که در جنگ خواهان سلم بود بر اساس این استنباط به قتل رساند که، به گمان وی، او به خاطر فرار از کشته شدن، رو به سلم و سلام آورده است.

قرآن در توضیح ریشه و منشا کشتن آن فرد، قاتل را در جهت طلب کردن سرمایه دنیا معرفی کرده است. از آیه فوق، استفاده می‌شود که خشونت منتهی به کشتن، گاه در نتیجه سایه افکندن منفعت جویی اقتصادی بر «عمل دریافت حکم از دین» تحق می‌پذیرد و فرجام می‌یابد.

دوم. دین پنداری بر پایه منفعت جویی طائفه‌ای:

مقصود نظر از ، طائفه اندیشی در اینجا اثرگذاری نگرش طائفه و گروه نگر بر حوزه و عرصه تفسیر از دین است. از پدیده‌های رائج در تاریخ، و هم چنین در زمان معاصر، تلاش طائفه‌های مذهبی و دینی برای به انحصار و احتکار درآوردن دین به نفع خود، و سعی بر خروج دیگران از دایره دین (= تکفیر و تضلیل)، است. قرائت طائفه گرایانه از دین از خطرناک ترین قرائت‌ها است و، به تجربه تاریخ، توان آن را دارد که خشونتی گسترده و وحشتناک را به نام دین شکل بخشد و گاه به کشتارهای بی رحمانه و دسته جمعی، و حتی تاریخی و نسلی، منتهی گردد. رویکردی از این دست مشخصا با آن چه در قرآن در باب نحوه نگاه به دین و چگونگی فهم از آن آمده است در تضاد است. قرآن از ما می‌خواهد که به عنوان اتباع ادیان (و طبعا مذاهب) و امت‌ها نه تنها به نفی یکدیگر کمر همت نبندیم؛ بلکه در چارچوب تعاملی فعال به «مسابقه با هم بر سر انجام خیرات» بپردازیم«فاستبقوا الخیرات».(مائده ۴۸.)

سوم. دین پنداری بر پایه منفعت جویی قومیتی و حکومتی:

بر اساس منطق قرآن، ملت‌ها و حکومت‌های آنان نباید از چارچوب تعارف و هم شناسی (لتعارفوا) و لازمه آن یعنی تعامل (تعاونوا علی البر) فراتر روند و رفتارهای استعلایی و برتری جویی دنیوی را در قبال دیگران (غیر از خود) در پیش گیرند و به تحقیر آن‌ها بپردازند: «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا».(قصص ۸۳)

نکته مهم در فهم این مسئله آن که گاه استعلاجویی، فراتر از منفعت گرایی‌های شخصی و علایق و سلایق جسته و گریخته غیرنظام مند، به مثابه منطقی برای فهم و تفسیر دین عمل می‌کند؛ مثال مشخص و معاصر این رویکرد را می‌توان در آنچه توسط داعش پی گرفته می‌شد دریافت. در رویکرد داعش خشونت لباس دینی بر تن کرده بود و می‌کوشید پشت ادبیات به ظاهر دینی خانه‌ای امن برای نگرش استعلاجویانه معطوف به منفعت گرایی قومیتی و حکومتی خود فراهم آورد.

شایان ذکر است، مقاله فوق متن ارایه شده استاد احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری و رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی به نشست خشونت دینی از نظر ادیان الهی (اسلو، نروژ) در تاریخ ۱۰ و ۱۱ آذر ۱۳۹۶ می‌باشد.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

people_altاشخاص مرتبط: احمد, مبلغی
local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست