شبکه اجتهاد: یکی از ابعاد اساسی شخصیت علمی شهید صدر، توجه ایشان به فقه نظامهای اجتماعی است. از دیدگاه این فقیه شهید، فقاهت نباید محدود به سطح فردی افعال مکلفان آن باشد، بلکه لازم است نظام و مکتب اجتماعی اسلام کشف شود و مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد تا درنتیجه آن، از حکمفرمایی مکاتب غربی و شرقی بر تنظیم حیات اجتماعی جامعه اسلامی جلوگیری شود. وی باور دارد که میتوان نظام اجتماعی منسجم و هماهنگی را مبتنی بر فقه در خارج محقق ساخت و این نظام بهسبب پشتوانه الهیاش برترین نظامهای موجود خواهد بود.
نگاه کلاننگر به خطابات شرعی و فروعات فقهی و کشف مبانی و مفاهیم عام مرتبط با نظام اجتماعی از طریق این نگاه کلان، یکی از روشهای کسب نظام اجتماعی در فقه است. این کشف از راه دلالت مجموعی خطابات و فروعات شکل میگیرد.
به بیان دیگر هر عرصهای از عرصههای فقهی، متشکل از مجموعه احکامی است که نظامی در پس خود دارند. اگر میخواهیم حکومت یا جامعه را براساس آن احکام برپا کنیم، باید نظام موجود در نصوص و احکام را کشف کنیم؛ وگرنه نه میتوان احکام فردی را به احکام جمعی و حکومتی بدل ساخت و نظمی جمعی ایجاد کرد و نه میتوان نیازهای جدید را بهدرستی پاسخ گفت. شناخت اهم و مهم و تقدیم آن در عرصههای اجتماعی نیز منوط به این درک است.
این نوع نگاه به فقه و فقاهت در اندیشههای آیتالله هاشمی شاهرودی بهخوبی نمود دارد. ایشان اولاً به وجود نظامهای اجتماعی ازقبیل نظام قضایی، نظام سیاسی، نظام اقتصادی و نظام فرهنگی باور دارد و ثانیاً معتقد است اگر این نظامها به طور کامل تبیین شوند، برتری نظامهای اجتماعی اسلام نسبت به مدلهای غربی و شرقی آن روشن خواهد شد. عدالت به معنای عامش که اموری نظیر امنیت و آزادی را در دل خود دارد، با ظرافت در نظامهای اجتماعی اسلام مورد توجه قرار گرفته است.
عدالت اجتماعی یکی از کلیدواژگان نگاه حکومتی آیتالله هاشمی شاهرودی است. ایشان مسئله عدالت اجتماعی و احقاق حقالناس یا همان حقوق شهروندی را مهمترین هدف سیاست اسلامی و انقلاب اسلامی میداند: «این انقلاب برای حفظ حقوق مردم و برپایی عدالت اجتماعی و بر پایه خدمت به مردم و پاکسازی کشور از ظلم رژیمهای طاغوتی بوده است». (۱)
وی معتقد است نظامهای اجتماعی اسلام، توجهی ویژه به حقوق مردم دارند؛ بهگونهای که مثلاً نظام قضایی وظیفه دارد در برابر دولت از حقوق مردم دفاع کند و اگر در مواردی، حقوق مردم از طرف دولت سلب شود، قاضی باید این حقوق را به مردم بازگرداند.
بنا بر این دیدگاه، نظامهای اجتماعی اسلام باید مبتنی بر عدالت اجتماعی و احقاق حقالناس (حق شهروندی) شکل گیرد:
حکومت برای احیای حقوق شهروندی است. اگر حکومتی تحت عنوان حفظ امنیت مسئولان و امنیتهای اجتماعی این حقوق را پایمال کند، دیگر حکومت اسلامی نیست. اصل، کرامت انسانهاست و باقی مسائل باید در خدمت احیای کرامت باشد. (۲)
در مدل اجتماعی اسلام، مرزی روشن بین عدالت و امنیت وجود دارد و حاکمیت نمیتواند عدالت را تحت عنوان امنیت، پایمال کند؛ زیرا از راههای غیرمشروع و معصیتبار نمیتوان حق را استیفا کرد؛(۳) اما متأسفانه گاهی در دستگاههای موجود، بیتوجهیهای ناخواستهای به حقوق مردم میشود. وقتی تشکیلات اداره، وزارتخانه یا دادگستری ایجاد شود، خودبهخود امکانات، قوانین و ملزومات به گونهای تنظیم میشوند که این تشکیلات اختیارات فراوانی پیدا میکند و هنگامی که تخلفی صورت گیرد، مطلق نگاه کردن به این بخش، به تضییع حقوق افراد میانجامد. برای رفع این مشکل باید همواره این حساسیت در کل بدنه قوای حاکمیت وجود داشته باشد که همواره حفظ حقوق مردم بر اساس شریعت کانون توجه قرار گیرد و فقط به فکر قدرت دستگاه و سازمان خود نباشند. همچنین گاه حقوق مردم قربانی تشریفات حکومتی و اداری میگردد. بسط و توسعه بیاندازه ادارات و تشکیلات اداری، از امتیازاتی است که حاکمیت برای خود قائل میشود و هزینههایی دربردارد و حقوق شهروندی را قربانی تشریفات اداری زاید میگرداند. (۴)
برخلاف برخی روشنفکران که از دموکراسیخواهی و سکولاریسم و نفی حاکمیت الهی به عدالت و آزادی میرسند، توجه این فقیه گرانقدر به عدالت و حقوق شهروندی، ناشی از نگاه مکتبی و فقاهتی او به نظامهای اجتماعی است. حقوق شهروندی در ذیل حقوق الهی، با حقوق شهروندی در تقابل با حقوق الهی بسیار متفاوت خواهد بود! ایشان معتقد است که حق شهروندی از درون فقه و از درون حقوق الهی میجوشد.
ایشان نکته محوری نظام اسلامی و انقلاب اسلامی را این میداند که مبتنی برایدئولوژی اسلامی و مکتب گستردهای است که همه ابعاد وجود انسان را دربرمیگیرد و برای همه مسائل برنامه و فرمول دارد و از این دریچه به عدالت میرسد. برایناساس اسلام خصلت جهانی بودن را داراست و بر همین اساس، عملکرد، رفتار، برنامهریزی، مدیریت و طراحیهای مسئولان نظام باید با تکیه بر این امر محوری بنا گذارده و تنظیم شود. (۵)
وی همگام با استاد شهید خود، نگاهی نظاممند و بههمپیوسته به نظامهای اجتماعی دارد:
این خصلت اسلام است که همه مسائل مورد نیاز بشر و جامعه بشری را بهصورت یک مجموعه بههمپیوسته میبیند و همه را بهنحو یک مرکب واحدی که با هم پیوسته است (مرکب ارتباطی) قبول دارد. عدالت را باید مرتبط با ایمان و نبودن تبعیض را باید مرتبط با خدا ببینیم و اگر کسی اینها را جدا از هم و بهنحو مرکب انحلالی ببیند، این نگاه اسلام نیست… دین یک کل بههمپیوسته است و نمیتواند کسی بگوید احکام فردی و عبادی اسلام را قبول دارم، اما به سیاسات آن کاری ندارم؛ آزادی آن را قبول دارم، اما حاکمیت اسلامی را نمیپذیرم!(۶)
ازاینرو آیتالله شاهرودی، تحقق عدالت اجتماعی را در الگو گیری از نسخههای تجویزی غرب و شرق ندانسته، کشف و اجرای دقیق نظامهای اجتماعی اسلام را راه تحقق این مطلوب میداند و معتقد است که ما با تکیه بر فرهنگ اصیل اسلامی میتوانیم استغنای خود را در همه ابعاد اجتماعی اثبات کنیم و الگوهایی جدید به دنیا ارائه دهیم که از الگوهای دیگر پیشرفتهتر و عادلانهتر است. عدالت در نظامهای اجتماعی اسلام مانند نظام قضایی بینظیر است و اگر بهدرستی اجرا شود، مردم طعم عدالت را خواهند چشید. اگر اهمیت حقوق مردم و عدالت قضایی که در متون اسلامی بدان اشاره شده، بهدرستی تبیین گردد، آنوقت مشخص میشود که نظام قضایی و سیاسی اسلام دقیقتر است و در تحقق عدالت و حفظ حقوق بشر بر نظامهای مدعی برتری دارد. (۷)
اگر تبلیغات سوء دشمنان برای مشوه کردن چهره انقلاب برطرف گردد، روشن میشود الگویی را که نظام اسلامی ما به جهان معرفی میکند، بهترین و مدرنترین الگوهای حکومتی برای دنیاست؛ بهخصوص برای اروپا یک الگوی بسیار ممتازی ارائه میدهد. در این الگو مردمسالاری و دینداری در تمام شئون زندگی با هم وفق داده شدهاند؛ در این الگو فضیلت و ارزشهای والای انسانی چه در بعد فردی و خانواده چه در بعد اجتماعی و سیاسی با پیشرفت و رونق اقتصادی و اقتدار مادی و صنعتی همه در کنار هم قرار گرفتهاند. در این الگو ارزشها و مبانی ایمانی و اعتقادی که انسان بدون آنها نمیتواند زندگی کند با مسائل اجتماعی و مدرنترین روابط اجتماعی در یک جا جمع شدهاند. (۸)
جامعیت و پرهیز از نگاههای تک بعدی در مسائل حکومتی، از دیگر ابعاد شخصیتی ایشان است. ازاینرو ایشان در عین اشاره به ضرورت رعایت اصل کرامت انسان و رحمت و عطوفت نسبت به مردم در درون جامعه اسلامی، دشمنستیزی، استقامت و ستبر بودن در برابر کفار را بر اساس آیه «اشداء علی الکفار» (۹) یکی از ویژگیهای اصلی جامعه اسلامی برمیشمرد. نکته مهم این است که این فراز از آیه، تنها معطوف به زمان جنگ نیست، بلکه یک خصلت اجتماعی جامعه مؤمنان است و در هر شرایطی، چه فرهنگی، چه اقتصادی، چه سیاسی و چه نظامی، باید آن مقاومت و استقامت در برابر کفار انجام گیرد و این صفت ظهور و بروز داشته باشد. اینکه این صفت در ابتدای آیه ذکر شده است، نشان میدهد که موضع محکم در برابر دشمنان، مهمتر و حساستر از باقی صفات و ویژگیهای جامعه اسلامی است. (۱۰)
این دیدگاه کلان و فراگیر به فقه و حاکمیت اسلامی را در دوران کوتاه ریاست ایشان بر مجمع تشخیص مصلحت نظام، چه در سیاستگذاری، چه در هیأت عالی نظارت بر سیاستها و چه در تشخیص مصلحت میتوان مشاهده نمود. (برگرفته از ماهنامه رسائل/ شماره ۶)
پینوشتها:
- کتاب حقوق شهروندی، مجموعه بیانات آیتاللههاشمی شاهرودی، بنیاد فقه و معارف اهل بیت، ۱۳۹۴، قم، ص۵۲٫
- همان، ص۷۴٫
- همان، ص۷۳٫
- همان، ص۸و ۹٫
- کتاب منشور سیاست، مجموعه بیانات آیتالله هاشمی شاهرودی، بنیاد فقه و معارف اهل بیت، ۱۳۹۴ قم، ص۱۹-۲۰٫
- همان، ص ۲۸و ۳۴٫
- حقوق شهروندی ص۵۴٫
- همان، ص ۱۸٫
- فتح: ۲۹٫
- منشور سیاست، ص۱۱٫