رئیس انجمن فقه و حقوق اسلامی حوزه علمیه قم به ادعاهای دکتر سروش علیه حوزه و روحانیت واکنش نشان داد و با پوپولیستی خواندن رفتار سروش، وی را به مطالعه آثار حوزویان توصیه کرد و گفت: آیا واقعا داریم مصلحانه قدم برمیداریم یا خدای نکرده با خرافه زایی میخواهیم خرافه زدایی کنیم؟ جناب آقای سروش، راه شما یک صفر بزرگ و یک رعد و برق بی باران است که چیزی از آن در نمیآید و یک نه بزرگ به تراث است و کشاندن مباحث به فضاهای غیرعلمی و غیرآکادمیک، غلط است.
شبکه اجتهاد: استاد ابوالقاسم علیدوست عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، به ادعاهای اخیر دکتر عبدالکریم سروش درباره روحانیت و حوزههای علمیه واکنش نشان داد و با بیان این که ما مسؤول برداشت عمومی و طبیعی مخاطبان هستیم، اظهار داشت: ما نمیتوانیم بگوییم مطلبی که من گفتم، قصدم و هدفم این بود و مخاطبان فکرشان را اصلاح کنند؛ قرآن میفرماید «یا ایها الذین آمنوا لاتقولوا راعنا وقولوا انظرنا» یعنی باید در کلمات تان هم دقت کنید که دیگران سوء استفاده نکنند.
استاد علیدوست به سخنان سروش درباره روحانیت اشاره کرد و گفت: ایشان ابتدا به روحانیت اشاره میکند و میگوید «روحانیت نماد دین معیشت اندیش است و الا دین معرفت اندیش روحانیت ندارد»؛ در اینجا سؤالی پیش میآید که آیا واقعاً روحانیت ما این است؟ یعنی اکثر معارفش پر از خرافه است؟
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم خطاب به دکتر سروش تصریح کرد: جناب آقای سروش! ما صدها و هزاران روحانیت در همین دورانهای متأخر داشتیم که اینها نه فقط روحانیت شیعه بودند، بلکه روحانیت انسان بودند؛ یعنی من الاسلام اما للانسان میگفتند؛ علامه طباطبایی، شهید مطهری، امام موسی صدر، علامه امینی، شرف الدین، و صدها پژوهشگر و محقق ایرانی که امروز در حوزه قم، اصفهان، مشهد حضور دارند که در فقه، اصول، تفسیر، کلام، فلسفه، عرفان، فلسفه فقه، فلسفه دین، ادبیات، منطق قلم میزنند و قلم زدند؛ شما چقدر اینها را میشناسید؟ شما امروز یک سری به کتاب فروشیهای قم، اصفهان، مشهد، شیراز و شهرهای دیگر بزنید و ببینید که در طول این ۴۰ سال چه حرفهایی زده شده و چه مطالبی گفته شده است.
وی در ادامه سخنان خود با انتقاد از صحبتهای دکتر سروش در خصوص حوزه علمیه افزود: میشود از صدها و هزاران مقاله و صدها پایان نامه نام برد که معارفی هستند که میتواند با دنیا صحبت کند. آن وقت ما بیاییم نسبت به روحانیت مطالبی بی اساس را مطرح کنیم؟
علیدوست ضمن غیرمنصفانه خواندن ادعاهای دکتر سروش درباره حوزه و روحانیت اظهار داشت: وقتی شما از روحانیت صحبت میکنید، در واقع از حوزه علمیه صحبت میکنید کدام روحانیت را میگویید؟ تعریف شما از روحانیت کیست و چیست؟ جناب آقای سروش گفتههای شما چه تصور ناصحیحی به مخاطب شما میدهد، جوان شما که خبر ندارد. آیا معلومات روحانیت مانند همه کشیشی ژان کالونیا مارتین لوتر است؟ قضاوت شما به نظر ما منصفانه نیست.
این استاد حوزه علمیه قم با انتقاد از هجمه دکتر سروش به کتاب «بحار الانوار» گفت: فرق بین مثل جناب مجلسی و جناب کلینی یا شیخ صدوق این است که شیخ صدوق وقتی کتاب «من لایحضر» را مینویسد، میفرماید: «من به تک تک روایت این کتاب فتوا میدهم». جناب کلینی در مقدمه کافی میفرماید: «من روایاتی که قبول دارم، میآورم» ولی جناب مجلسی اعلان میکند که «آوردن من دلیل بر این که من این روایات را قبول دارم نیست». این، راجع به قضاوتی که نسبت به بحار میکند.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با ابراز تأسف از مباحث مطرح شده از سوی دکتر سروش تصریح کرد: آیا واقعا داریم مصلحانه قدم برمی داریم یا خدای نکرده با خرافه زایی میخواهیم خرافه زدایی کنیم؟
وی درباره مسأله ایرانی بودن یاران امام زمان(عج) افزود: نکته ای که گفته میشود اکثر آن ۳۱۳ نفر سربازان، ایرانی هستند بدون ریشه هم نیست. آقای زمخشری – که نه ایرانی، نه شیعه و نه فارس است و از بزرگان ایستاده بر قله در اهل تسنن است- کتابی به نام الکشاف دارد. در سه جای این کتاب هم ذیل آیه قتال، ذیل آیه ۵۴ از سوره مائده، و ذیل آیه سوم از سوره جمعه، نقل میکند که “اصحاب در اطراف پیامبر بودند، وقتی آیه نازل شد”. این را من از همان اولین سوره، آیه ۵۴ میآورم که یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه تا آخر آیه. میگوید از رسول خدا پرسیدند: این گروهی که در آینده میآیند، چه کسانی هستند؟ فضرب یده علی عاتق سلمان. پیامبر دستی به شانه سلمان زد و فرمود “هذا و ذوه” این و هم وطنان او؛ ثم قال “لو کان الدین معلقا بالثریا لناله رجال من ابناء فارس”. در مورد این حدیث گفتند متفق علیه است. در پاورقی کشاف، میگویند این روایت مورد اتفاق (بخاری و مسلم) است که “در آخرالزمان در آینده ای نه نزدیک، (فسوف) آینده بسیار دوری که میآید، جمعیتی میآیند که این جمعیت از ایران هستند و دین خدا را یاری میکنند”. البته بنده نمیخواهم بگویم الزاما اینها جزء همان سربازان امام زمان(عج) خواهند بود اما میخواهم عرض کنم که بی بنیان و ریشه نیست.
علیدوست راه و روش دکتر سروش را به رعد و برق بی باران تعبیر کرد و اظهار داشت: جناب آقای سروش، راه شما یک صفر بزرگ و یک رعد و برق بی باران است که چیزی از آن در نمیآید و یک نه بزرگ به تراث است و کشاندن مباحث به فضاهای غیرعلمی و غیرآکادمیک، غلط است.
استاد حوزه علمیه قم خطاب به دکتر سروش گفت: از طرح شما چه در میآید؟ یعنی مخاطب شما این صحبت را گوش کند میخواهد چکار کند؟ به چه شخصی مراجعه کند؟ کدام کتاب را برای مطالعه انتخاب کند؟ میفرمایید کتابهای مرا بگیرد و بخواند اما در این کتابها مناقشه و خدشه وارد است، مگر شما همه دان هستید؟ این نکته که میگویم صفر بزرگ است، چون چیزی از آن در نمیآید.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به توخالی بودن نوشتههای دکتر سروش، تصریح کرد: من نوشتههای آقای سروش را در فقه و عرف و فقه و مصلحت آورده ام و البته مؤدبانه هم نقد کردم ولی هیچی از آن در نمیآید. نهِ بزرگ به تراث بوده و یک حرکات پوپولیستی است.
وی با انتقاد از صحبتهای دکتر سروش در خصوص کشاندن برخی مباحث به فضاهای غیرعلمی افزود: میدانید باید چه کسانی و از چه طریقی عهده دار این کار شوند؟ متخصصان این کار، مسؤولانه در فضاهای رسمی و آکادمیک، وارد شوند و پل بزنند بین گذشته و آنچه که میخواهد بیرون بیاید، نه این که ویران کنند و اعتقاد را بگیرند. هنر باید این باشد که حجاب معاصرت کنار برود، آن چه که به وجود آمده مخصوصاً در این چند دهه اخیر دیده شود، ما نمیتوانیم کتاب گذشتگان را برداریم دستکاری کنیم، مثلاً بحار را برداریم در یک جلد چاپ کنیم، بلکه بحار باید همین بحار باشد اما باید متخصصان فن، روشنگری کنند که من معتقدم تا حد زیادی کردند اما نمیشود هیچ کدام را از کتابخانه قم، نجف، مشهد، اصفهان، یزد، پایان نامهها را ندید و بعد هم این گونه قضاوت کرد؛ کشاندن این مسائل به فضاهای غیرعلمی، به نظر شما یک حرکت پوپولیستی نیست؟ خودش یک خرافه نیست؟
علیدوست تأکید کرد: باید استاد دید، باید از صفر شروع کرد، نه بدون استاد از وسط راه پیشرفت و البته باید قدم اصلاحانه هم برداشت؛ هیچ کس با کار مصلحانه مخالف نیست اما عرض ما این است که باید مصلحانه باشد.
رئیس انجمن فقه و حقوق اسلامی بر ضرورت احترام به تراث تأکید کرد و گفت: باید تراث گذشته را احترام کرد، البته به جا هم نقد کرد و مطمئن هم باشید که شدیدترین نقد هم اگر با ادب نقد باشد میتوان بیان کرد نه این که انسان پنجه تعرض به نویسنده بیفکند.
۷ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید
اولا محدث مجلسی در مقاطع مختلفی از بحارالانوار، بر جمیع روایات بحار صحه نهاده است.
ثانیا جار الله زمخشری، عرب نیست، بلکه متولد خوارزم بوده که در آن زمان جزو قلمرو ایران بحساب میامده است.
فرزند یکی از مراجع نجف، تلویحا آثار آقای علیدوست را ژورنالیستی و پوپولیستی دانسته، حال ایشان این اصطلاح را برای هرکس مخالف ایشان است بکار میبرد.
خوب است جناب علیدوست پاسخ دهند این آقایانی مثل امام موسی صدر که نام بردند با چه برخوردی از جو غالب حوزه ها رو به رو شدند؟ به گمانم فراموش کرده اند که ویژگی همه کسانی که نام برده اند، مطرود بودن از حوزه هاست.
نمی خواهم بگویم همه آنچه که دکتر سروش گفته درست است ولی امثال آقای علیدوست فقط نسبت به کلام غیر معممین حساسیت دارند. و وای به زمانی که نقد بر خودشان باشد.
برای مثال کاش نقدهایشان بر تبریزیان را آنطور پس نمی گرفتند.
با تشکر
یکی از مراجع نجف؟
مراجع نجف امریکا رو بکنن بیرون
به وظیفه عمل بکنن. به حدیث عمل بکنن
این همه کافر ستمگر تو اون کشور چه غلطی میکنن.
در جواب جناب عادل علوی :
صحبت استاد علیدوست در پاسخ به آقای سروش راجع به حمله به تراث شیعه و حوزه های علمیه بود و این ربطی به آنچه جناب عالی بیان کردهای ندارد.
در جواب جناب باقری :
من از کسانی هستم که فقه و عقل، فقه و عرف و فقه و مصلحت استاد علیدوست را مطالعه و مباحثه کردهام.
منصفانه نیست که گفته شود فرزند یکی از مراجع نجف تلویحاً آثار آقای علیدوست را ژورنالیستی و پوپولیستی دانسته. کتاب ها در دسترس است. نیازی نبود از فرزند یکی از مراجع نجف تلویحاً مطلبی نقل بفرمایید؟؟
فراموش نکنیم که پیغمبر اسلام فرمودند کفی بالمرء کذبا ان یحدث بکل ما سمعه
با ظرفیت های حوزه به هر دلیلی! اینگونه رفتار نکنیم.
سلام علیکم.
انصافا خواندن آثار چهارگانه استاد علیدوست بخودی خود پاسخی است به همه آنچه درباره قوت یا عدم قوت علمی ایشان گفته میشود. فقه و مصلحت، فقه و عقل، فقه و عرف و فقه و حقوق قراردادها.
دوستانی که از قول یکی از فرزندان یکی از مراجع نجف سخن می گویند که کیلومترها از حیث سندی. استنادی و مکانی!!! فاصله است به آثار ایشان یا خلاصه آثار ایشان مراجعه فرمایند.
اتفاقا چندین سال پیش، بنده در جلسه دیدار استاد علیدوست و آیت الله سیستانی حضور داشتم و با اینکه اولین دیدار ایشان بود اما اکرام ایشان از سوی آیت الله سیستانی را مشاهده کردم. بخصوص که حضرت آیت الله از عناوین کتابها نام نویسنده را بیان و در میان جمع دوستانی که مشرف شده بودیم دنبال استاد علیدوست گشتند. که نشان از اطلاع و یا حتی مطالعه آثار توسط حضرت آیت الله داشت.
البته در حاشیه دیدار و در بیرون جلسه آقا زاده ایشان نسبت به کار علمی منضبط از قم غیر منضبط، اظهار شگفتی کردند. در واقع آقازاده ایشان کل قم را غیر منضبط می دانست و از اینکه استاد علیدوست در کتاب خود حرفهای نو را در قالب فقه منضبط زده باشند اظهار شگفتی می کردند.
کاش اینقدر سرمایه های اندک فقه تحول خواه عمیق و دارای پایگاه سنتی حوزوی را با نگاه های غیردقیق خود حراج نکنیم.
ویرایش شده
سلام و نور و رحمت
دو پرسش:
۱) یک بزرگوار (که ظاهرا باید طلبه هم باشد و در سوره نور به کرات تلاوت کرده باشدکه «لولا إذ سمعتموه…») سخنی را در تنقیص آثار آیت الله علیدوست نقل میکند که میدانم خودش از دهان صاحب سخن نشنیده است. افزون بر این، سخنی را که حتی خود آن گویندهی فرضی حاضر نبوده است به تصریح بگوید بلکه صرفاً به تلویح گفته، این ناقل بزرگوار به تصریح کشانده است، وانگهی دو ادعا را نیز به صورت پنهان القاء کرده است: یکی اینکه استاد علیدوست تا پیش از تلویح آن مرجعزادهی فرزانه اصلا نمیدانسته «پوپولیزم» و «ژورنالیزم» چیست و دیگری آنکه از وقتی این تهمت به او زده شده لابد چون دستش به آن مرجعزاده (به خاطر بُعد مکانی یا بُعد مقامی) نمیرسد سعی میکند انتقامگیری را با منتقدان دیگرش انجام دهد! واقعا آیا این توهین و افترا مقصودِ آن کامنتنویس بزرگوار (باقری) بوده؟ امیدوارم که مقصودش نبوده باشد و ازین پس بداند که قلم گاهی طغیان میکند و بیاموزد که باید بر قلم چیره بود و ساحت دانش را به آرایهی کرنش آراست و ساحت نقد را از پیرایهی حقد پیراست..
۲) از آن بزرگواری که مسئول این صفحه از سایت اجتهادنیوز بوده، نیز در شگفتم. کامنتی را پسندیده و تأیید کرده که نه موجب گسترش دانش است و نه باعث ژرفشدن بینش! کامنتی که سویهی انشائیاش در تنقیص یک مؤمن بر سویهی إخباریاش در نقل سخن منسوب به آن عالم فرزانه نجفی غالب بود! کامنتی که هم موجب تنقیص آثار استاد علیدوست بود و هم دامن آن مرجعزاده نجفی را که خود نیز عالمی بزرگوار است، به نارواگویی آلوده کرد. راستی حوزهی ما به اندیشیدن در سایهها و لایههای معنایی آیه مبارک «لا تبخسوا الناس اشیاءهم» بیشتر نیازمند است یا تکرار مکررات دربارهی آیهی عزیر «احل الله البیع»؟!