ولی فقیه نمی‌تواند عملی خلاف رضای مردم انجام دهد!/ اختیارات ولی‌فقیه، از اختیارات یک رئیس‌جمهور هم کمتر است/ ولایت مطلقه در مقابل ولایت مقیده نیست!

اختیاراتی که برای رهبری در قانون اساسی جمهوری اسلامی دیده شد، با اختیاراتی که در قانون اساسی کشورهای مشابه برای بعضی از افراد مثل رئیس‌جمهور یا نخست‌وزیر دیده می‌شود، بعضاً کمتر هم هست. برخی از کلمات، بار معنایی زیادی دارد و ممکن است از کلمه ولی، این‌گونه به ذهن بیاید که ولی فقهی، تمام شئون زندگی را تحت نظر بگیرند و به مردم اجازه نفس کشیدن ندهند. این همان شبهه‌ای است که دشمنان از ابتدا مطرح کرده‌اند و عملاً هم این‌طور نبوده است؛ یعنی افرادی در خبرگان، مجلس و ریاست جمهوری قرار گرفتند و بعداً معلوم شده چه ماهیتی داشتند.

اختصاصی شبکه اجتهاد: حاکمیت مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه، از ابداعات مرحوم امام خمینی رحمه‌الله بود. این نظریه اما از بدو نشوء، با شبهاتی مواجه بود، شبهاتی که هرچه می‌گذرد شدیدتر و جدی‌تر می‌گردد. یکی از این شبهات، جایگاه انتخابات در نظام مبتنی بر ولایت فقیه است. منتقدان معتقدند با وجود ولایت فقیه، دیگر جایی برای انتخابات باقی نمی‌ماند و نقش مردم، به جایگاهی صوری تنزل پیدا می‌کند. در این خصوص، به سراغ حجت‌الاسلام ‌والمسلمین سید محمدرضا شریعتمدار جزائری رفتیم. استاد دانشگاه باقرالعلوم معتقد است در رابطه با اختیارات ولایت فقیه بزرگنمایی شده است وگرنه اختیارات وی، از بسیاری از اختیاراتی که برای رؤسای جمهور در سایر کشورها قرار می‌دهند کمتر است. مشروح گفتگوی اختصاصی شبکه اجتهاد با معاون پژوهش مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا (ع) از نگاه شما می‌گذرد.

اجتهاد: آیا لزوم تائید صلاحیت نمایندگان توسط منصوبین ولی‌فقیه (شورای نگهبان)، به معنای دخالت ولی‌فقیه در امر انتخابات نیست؟

شریعتمدار: ابداً این‌طور نیست. از لحاظ قانونی، تمام کشورها در قانون اساسی خود فیلترهایی را برای انتخاب نمایندگان یا خبرگان یا رئیس‌جمهور قرار داده‌اند. در کشورهای حزبی مثل انگلیس، خود حزب، این فیلترها را دارد و هرکسی نمی‌تواند نخست‌وزیر شود. این‌طور نیست که کسی تازه در حزب ثبت‌نام کند و بلافاصله نخست‌وزیر شود و هر کس عضو حزب می‌شود، حق عضویتی پرداخت می‌کند و بعد آموزش‌هایی می‌بیند و بعد نهاد و ساختار حزب را تحت عنوان قانون آهنین، تجربه می‌کنند. رشد و پیشرفت در پله‌های سیاسی حزب، در مراحلی که باید طی کنند، خیلی قانونمند و سخت‌گیرانه است. پس فیلترهای سختی وجود دارد تا اشخاص، درون حزب رشد کنند و بعد از اینکه چندین سال در حزب باقی ماندند و امتحان خودشان را پس دادند، به‌عنوان رئیس حزب انتخاب می‌شود و بعد نخست‌وزیر می‌شود. پس اصل وجود فیلتر در همه جای دنیا، شناخته‌شده است.

در کشور ما قانون این‌گونه پیش‌بینی کرده که شورای نگهبان که عده‌ای از آن‌ها منتخب رهبری و عدّه‌ای منتخب مجلس هستند، نظارت داشته باشند و کسانی که صلاحیت ندارند، وارد نشوند. البته مردم ما آن‌قدر فهمیده هستند تا آنجا که در مجلس اولی که تشکیل شد و این فیلتر شورای نگهبان به این سفت و سختی نبود، مردم هرکسی را انتخاب نکردند. نمایندگان دوره اول و دوم مجلس، انسان‌های برجسته‌ای بودند. پس خود مردم ما الحمدالله این فهم و درک را داشته‌اند که هرکسی را انتخاب نکرده‌اند ولی به‌هرحال قانون این پیش‌بینی را کرده که شورای نگهبان نظارت کند.

اجتهاد: آیا لزوم تائید انتخابات توسط منصوبین ولی‌فقیه (هیئت‌های نظارت)، موجب تائید فرضیه دخالت ولی‌فقیه در امر انتخابات نیست؟

شریعتمدار: نه این‌طور نیست. خود مقام معظم رهبری فرمودند و خود مرحوم امام هم فرمودند که این‌طور نیست که اگر کسی با من مخالفت کند، او را رد کنند. البته گاهی کج‌سلیقگی‌هایی صورت گرفته است. برخی از افراد رد صلاحیت شدند و بعد رهبری فرموده چرا رد صلاحیت کردید و لذا دوباره مجبور شدند تائید صلاحیت کنند. لذا تائید انتخابات توسط منصوبین ولی‌فقیه، موجب فرض دخالت نیست؛ چون آن‌ها آزادند و سیاست‌های خاص خودشان را در تائید یا رد اشخاص دارند. البته یک بحث وجود دارد که خود ولایت‌فقیه ممکن است موجب دیکتاتوری شود یا خیر؟ به‌هرحال شما همه امور مملکت را در اختیار ولی‌فقیه قرار می‌دهید. این مسئله از ابتدا مطرح بوده است. در خالی که این‌طور نبوده است. به‌هرحال اختیاراتی که برای رهبری در قانون اساسی جمهوری اسلامی دیده شد، با اختیاراتی که در قانون اساسی کشورهای مشابه برای بعضی از افراد مثل رئیس‌جمهور یا نخست‌وزیر دیده می‌شود، بعضاً کمتر هم هست. برخی از کلمات، بار معنایی زیادی دارد و ممکن است از کلمه ولی، این‌گونه به ذهن بیاید که ولی فقهی، تمام شئون زندگی را تحت نظر بگیرند و به مردم اجازه نفس کشیدن ندهند. این همان شبهه‌ای است که دشمنان از ابتدا مطرح کرده‌اند و عملاً هم این‌طور نبوده است؛ یعنی افرادی در خبرگان، مجلس و ریاست جمهوری قرار گرفتند و بعداً معلوم شده چه ماهیتی داشتند.

شخصی مثل بنی‌صدر وقتی تائید می‌شود و رئیس‌جمهور یک مملکت می‌شود این نشان می‌دهد که دید رهبری چقدر باز است. مرحوم امام بعد از فرار بنی‌صدر فرمودند من از اول مخالف بودم لکن ایشان مخالفت خود را از همان ابتدا مطرح نفرمودند و اجازه دادند مردم انتخاب خود را انجام دهند.

اجتهاد: آیا اطلاق یا تقیید ولایت‌فقیه، نقشی در ارتباط آن با انتخابات مردمی دارد؟

شریعتمدار: این مطلقه‌ای که گفته می‌شود در مقابل مقیده نیست. برخی قید اطلاق را به این معنا گرفته‌اند که هیچ محدودیتی ندارد. این‌گونه نیست. این مطلقه در مقابل مواردی از قبیل ولایت بر قصر و غیّب و مجانین است نه اینکه مطلق به معنای بدون محدودیت باشد. منظور از ولایت مطلق یعنی اینکه شخص ولی‌فقیه در حوزه زندگی سیاسی و اجتماعی برای همه مردم ولی باشد نه اینکه مقید به حوزه و افراد خاصی باشد. با توجه به اینکه اطلاق و تقیید امر نسبی است، همان ولات مطلقه، ممکن است از جهاتی مثل قانون اساسی مقید باشد.

اجتهاد: حال اگر حکمی را ولی‌فقیه مطرح کند و غالب مردم از آن ناراضی باشند چگونه است؟

شریعتمدار: یکی از مقیدات رهبری این است که کاری که برخلاف رضایت مردم است، انجام ندهد.

اجتهاد: حال اگر فقیه قائل به ولایت مطلقه نیست و ولایت خود را در محدوده قصّر و غیّب و مجانین می‌داند، در این صورت تشکیل حکومت و نظام سیاسی ما چگونه می‌شود؟ آیا کاملاً مردم‌سالار می‌شود یا فقیه باز می‌تواند دخالت‌هایی داشته باشد؟

شریعتمدار: اینجا از باب امربه‌معروف و نهی از منکر و اهتمام به امور مسلمین باید وارد شویم. مثل‌اینکه حضرت آیت‌الله سیستانی در بعضی از امور ورود پیدا می‌کند. خلاصه اگر قائل به ولایت‌فقیه نباشیم، فقیه مثل یک فرد مؤمن تحصیل‌کرده است که نسبت به جامعه‌اش، موظف است مردم را راهنمایی و ارشاد کند و این‌طور نیست که فقیه بگوید من کاری به مردم ندارم.

اجتهاد: فرض این است که حاکم فقیهی است که قائل به اطلاق نیست.

شریعتمدار: اگر حاکم شد و در رأس کار قرار گرفت، نسبت به همه مسائل ولایت دارد؛ چون در رأس قرارگرفته است و مردم از باب توکیل یا ازهرباب دیگر، ولی‌فقیه را انتخاب کرده‌اند. مثل‌اینکه شخصی غیر از ولی‌فقیه را انتخاب کنند و لذا فقیه، از باب مسئولیتی که پذیرفته موظف است آن کار را به نحو احسن انجام دهد.

اجتهاد: اگر مردم یک فقیه غیر قائل به ولایت مطلقه را انتخاب کردند و او رهبر شد، انتخابات مردم به چه صورت خواهد بود؟ مثلاً اگر بخواهند نماینده مجلس یا رئیس‌جمهور را انتخاب کنند، انتخاباتشان چگونه خواهد بود؟ آیا نیاز به تنفیذ هست یا خیر؟

شریعتمدار: اگر ولی‌فقیه برای خودش ولایت مطلقه قائل نیست؛ اما درجایی قرارگرفته که مردم و قانون از او بخواهد که تنفیذ کند بر اساس قانون موظف می‌شود. چون خود مردم در قانون، این اختیار را به این فقیه داده‌اند که او منتخب مردم را تنفیذ کند. چون مردم به‌عنوان الناس مسلطون علی اموالهم، اختیار را از خودشان سلب می‌کنند و به شخص دیگری واگذار می‌کنند که در این موارد به‌جای آن‌ها تنفیذ کند. بحث ولایت‌فقیه، خیلی از مسائل و مشکلات را در فقه حل می‌کند و اگر بگوییم ولایت مطلقه نباشد و بخواهیم با ولایت مقیده، مسائل را درست کنیم، باید توجیهات عدیده‌ای انجام دهیم. البته اگرچه از باب وکالت نیز می‌توان با قول به ولایت مقیده، مسائل را حل کرد. درهرصورت نظام سیاسی ما وقتی از بیرون نگاه شود، حتی برای یک فرد غیرمسلمان هم به‌عنوان یک نظام مردم‌سالار دیده می‌شود. چون کسانی که قانون را نوشتند، اکثراً خارج‌رفته بودند و از قوانین اساسی دیگر کشورها خبر داشتند و لذا به‌گونه‌ای قانون اساسی را نوشتند و ولایت‌فقیه را در آن گنجاندند که اگر یک غیرمسلمان این قوانین را ببیند، می‌فهمد که مردم در سرنوشت خود دخیل هستند. ما همیشه باید بین آنچه باید باشد و آنچه هست باید تفاوت قائل شد. تمام بحث‌های مربوط به بایدها است ولی اینکه در مقام عمل چه اتفاقاتی می‌افتد، ربطی به‌نظام ندارد. مباحث ما، در حوزه نظریه‌پردازی و تئوری فقهی است و می‌خواهیم مترقی بودن فقه در این مسئله را مطرح کنیم.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: , , ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست