شبکه اجتهاد: در لحظاتی که مسلمانان ایران و منطقه و حتی نامسلمانان آزاده جهان در سوز سردار دلها، سپهبد حاج قاسم سلیمانی ومجاهد بزرگ ابومهدی المهندس و همراهان آنان میسوختند، و تنها امیدشان به وعده صادق رهبری معظم حفظه الله مبنی بر”انتقام سخت” بود تا آتش شعله ور دلهایشان را آرام سازد، جناب آقای سروش محلاتی با انتشار متن مختصری تحت عنوان «ادب انتقام»، با استفاده از ادله سعی در خدشه در مشروعیت این انتقام مقدس داشتهاند.
محور یادداشت ایشان استناد به روایتی است که برخی در شان نزول آیه ۱۳۶ از سوره نحل آوردهاند؛ بنا بر نحوه استناد ایشان به این روایت پیامبر «صلی الله علیه و آله» شخصی با گرایشات به شدت افراطی بود که وحی الهی او را از غوطه ور شدن در دامن افراط باز داشته است!
این روایت به لحاظ فقه شیعه طبق هیچ یک از مبانی رجالی، سند قابل قبولی ندارد، لذا در مورد نوشته مذکور باید گفت «خانه از پای بست ویران است»، و افزون بر این به لحاظ متنی هم دچار اشکالاتی است، در عین حال در مورد این مطلب نکاتی به اختصار ذکر میگردد:
۱- در مورد شان نزول آیه یاد شده اختلافاتی وجود دارد. محقق بزرگ، مرحوم علامه جعفر مرتضی ضمن بررسی برخی موارد ذکر شده در روایت و رد آنها، میگوید این آیه یا در جریان فتح مکه نازل شده است و یا با توجه به مکی بودن سوره نحل آیه در مکه نازل شده اما در هنگام فتح یا هنگام درخواست برخی بر مثله کردن مشرکان، حضرت آیه را برایشان تلاوت کرده تا دست از اینکار بردارند. (رک: الصحیح من سیره النبی الاعظم ج۷ ص۲۷۱) بنابر این استدلال به آیه، نامربوط به بحث مورد نظر خواهد بود.
۲- دلیل سیره (فعل معصوم) معمولا دلیل اجمالی است و از همین روی تمسک به آن حداقلی بوده و در عین حال نیازمند اثبات مقدمات متعددی از جمله جهت فعل صادر از معصوم «علیه السلام» میباشد؛ بر فرض صحت روایت فوق نمیدانیم وجه صبر پیامبر «صلی الله علیه و آله» چه بوده است وهمچنین مصداق “عقاب به مثل” در آیه شریفه مجمل است؛ چه آن که ممکن است مراد آیه چنین باشد که مثله کردن ۷۰ نفر از مشرکین نمیتواند انتقام مناسبی برای خون جناب حمزه سید الشهداء تلقی گردد، بلکه انتقام او در گرو صبر مومنین و در قالبی چون فتح مکه و ریشه کن شدن ماده فساد مشرکین از منطقه گرفته خواهد شد!
۳- “ادب انتقام” در سیره پیامبر «صلی الله علیه و آله» و امیرالمومنین «علیه السلام» و اهل بیت «علیهم السلام» مصادیق بسیار واضح تر وروشن تری دارد، از آن جمله است:
یکم: پس از آن که پیک پیامبر «صلی الله علیه و آله» در منطقه موته ناجوانمردانه به شهادت، رسید حضرت مسلمانان را مهیای جنگ موته نمود (المغازی، ج۲، ص ۷۵۵ و۷۵۶). بالغ بر ۳۰ هزار نفر به قصد موته حرکت کردند. (اعلام الوری ج ۱ ص ۲۱۳، الطبقات الکبری، ج۲، ص ۱۲۵) مسلمانان در راه این انتقام سخت، نیروهای باارزشی همچون جعفربن ابی طالب و زید بن حارثه را از دست دادند (المغازی، همان)
دوم: فتح مکه خود به نحوی انتقامی بسیار سخت از نقض عهد مشرکان در مورد صلح حدیبیه به شمار میرود. (نک: الکامل، ج۲، ص۲۳۹ ـ۲۴۴)
سوم: درکتاب شریف نهج البلاغه از امیرالمومنین «علیه السلام» چنین روایت شده است که در مورد جنگ جمل فرمود: «فَوَاللَّهِ لَوْ لَمْ یُصِیبُوا مِنَ الْمُسْلِمِینَ إِلَّا رَجُلًا وَاحِداً مُعْتَمِدِینَ لِقَتْلِهِ بِلَا جُرْمٍ جَرَّهُ لَحَلَّ لِی قَتْلُ ذَلِکَ الْجَیْشِ کُلِّه …، به خدا قسم اگر تنها یک نفر از مسلمانان را به عمد و بدون جرم کشته بودند، برمن کشتن تمام آن لشگر حلال بود…» (نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۷۲)
چهارم: ادب انتقام در روایات مربوط به امام زمان عجل الله تعالی فرجه که منتقم اصلی دین است، بسیار شیواتر و گویاتر است: در برخی روایت این مضمون هست که در هنگام ظهور، حضرت قائم «علیه السلام»، انتقام قاتلان امام حسین «علیه السلام» را از فرزندان آنان خواهد گرفت چرا که این فرزندان راضی به عمل گذشتگان خویش اند و بدان افتخار میکنند! (عیون اخبار الرضا ع، ج ۱، ص ۲۷۳، علل الشرائع، ج ۱، ص ۲۲۹، وسائل ج ۱۶ ص ۱۳۹)
اینها نمونهای بود از ادله مربوط به “ادب انتقام” در اسلام که اهل تحقیق موارد بیشتری را برای آن خواهند یافت.
۴- نتیجه مد نظر آقای محلاتی صریحا با آیات متعددی از قرآن مخالف است. بر اساس اصول ثابت شده در شیوه فقاهت حتا اگر دهها روایت بر خلاف ظاهر قرآن وجود داشته باشد و براین فرض که همه از نظر سندی صحیح باشند، هیچ یک از نظر فقی قابل استناد نخواهند بود. از جمله این آیات است:
* «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَه وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَی الظَّالِمین، با آنها بجنگید تا دیگر فتنهای نباشد و دین تنها دین خدا شود. ولی اگر دست برداشتند، تجاوز جز بر ستمکاران روا نیست. » (بقره: ۱۹۳)
* «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَه وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِما یَعْمَلُونَ بَصیر، با آنان نبرد کنید تا دیگر فتنهای نباشد و دین همه دین خدا گردد. پس اگر باز ایستادند، خدا برکردار ایشان بیناست» (أنفال: ۳۹)
سخنان حکیمانه رهبر انقلاب در توضیح “انتقام سخت” را میتوان به خوبی تطبیق این دو آیه شریفه دانست: «آنچه در مقام مقابله مهم است این است که بایستی حضور فساد برانگیز آمریکا در این منطقه منتهی بشود؛ تمام بشود.»
* «وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فی دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّه الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُون، و اگر پیمانهای خود را پس از عهد خویش بشکنند، و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید چرا که آنها پیمانی ندارند شاید [با این شدّت عمل] دست بردارند» (توبه: ۱۲)
* «قاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدیکُمْ وَ یُخْزِهِمْ وَ یَنْصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ وَ یَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنین، با آنها بجنگید، که خداوند آنان را به دستان شما مجازات میکند و آنان را رسوا میسازد و سینه گروهی با ایمان را شفا میبخشد [و بر قلب آنها مرهم مینهد] » (التوبه: ۱۴)
نکته قابل توجه در این آیه این است که عذاب الهی (بخوانید همان انتقام سخت) باید به دست مومنان صورت پذیرد؛ همچنین از این آیه ممکن است چنین استفاده شود که “انتقام سخت” حتا اگر به نیت تشفی مومنین باشد، بازهم مطلوب است.
* «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ وَ لْیَجِدُوا فیکُمْ غِلْظَه وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقین، ای کسانی که ایمان آوردهاید، با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و آنها باید در شما [نسبت به خود] شدت و درشتی یابند، و بدانید که خدا با پرهیزگاران است» (التوبه: ۱۲۳)
مشخص است که با صبر و جلوگیری از انتقام، دشمنان هیچ گاه غلظتی از جانب مومنین نخواهند یافت!
یکی از اهداف مهم نیروها و تجهیزات نظامی در قرآن، وجود ترس و وحشت در دل دشمنان است: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّه وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُم، و در برابر آنها تا میتوانید نیرو و اسبان سواری آماده کنید تا دشمنان خدا و دشمنان خود- و جز آنها که شما نمیشناسید و خدا میشناسد- را به ترس و وحشت اندازید. » حال اگر دشمنان بدانند که این تجهیزات هیچ گاه در راه انتقام به کار نخواهد رفت وتنها جنبه نمایشی دارد، به هیچ عنوان از هیمنه نمایشی مسلمانان ترسی به دل راه نخواهند داد؛ این بر خلاف حکمت یاد شده در آیه کریمه فوق است.
از این دست آیات در سرتاسر قرآن به وفور میتوان یافت.
۵- رویکرد فقهی نویسنده در این گونه یادداشتها یک رویکرد کاملا انتزاعی، در خلا، و بدون در نظر گرفتن واقعیات زمانی و مکانی است!
توضیح آنکه به لحاظ فقهی آن چه اصل اولی در مساله و درزمان ما است، جواز بلکه وجوب مقاتله با آمریکاییهاست و این امر به طور کلی ثابت شده ونیازی به دلیل خاص در آن نیست، چه فاجعهای مثل ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی و همراهان او صورت گرفته باشد و چه نه! دلیل این مطلب این است که در بین فقیهان سخنی در این نیست که در هنگام هجمه کفار بر پیکره جامعه اسلامی، جهاد دفاعی واجب است (به عنوان نمونه نک: تذکره الفقهاء، ج۹، ص۳۷، قم ۱۴۱۴. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۵۱۶، المهذب، ج ۱، ص ۲۹۷ و…) صاحب جواهر وجوب آن را “کالضروری” میداند (جواهر، ج۲۱، ص۱۵) علامه طباطبایی آن را از مهمترین مصادیق حقوق بشر میداند (المیزان، ج۲، ص ۶۶) کاشف الغطاء که خود پیشتاز جهاد بود، این نوع جهاد را بزرگترین وسیله تقرب به خداوند میداند (کشف الغطاء (چاپ جدید) ج ۴، ص ۲۸۹)
البته ممکن است در این باره چنین به ذهن آید که این مورد درصورتی است که بین مسلمانان و دشمنان معاهده ی صلحی در کار نباشد و با توجه به پیمانهای منعقده بین کشور مسلمان عراق و امریکا چنین استدلالی پذیرفته نیست.
در پاسخ از این اشکال نکات فراوان وجود دارد ولی فعلا به همین بسنده میکنیم که:
یکم، شکی نیست که عهد محترم است تا زمانی که طرف مقابل به عهد خود پایبند باشد «فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ فَاسْتَقیمُوا لَهُم، تا زمانی که در برابر شما وفادار باشند، شما نیز وفاداری کنید، خداوند پرهیزگاران را دوست دارد» (توبه: ۷) از این آیه معلوم میشود بعد از نقض عهد از طرف مقابل، از نظر فقهی معنایی برای وفای به عهد وجود نخواهد داشت، بلکه از قرآن (آیات ۵۶ تا ۶۰ سوره انفال) چنین استفاده میشود که نقض عهد نباید بدون پاسخ متناسب بماند. «وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیانَه فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ عَلی سَواءٍ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْخائِنین» (انفال: ۵۸) «وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فی دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّه الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُون» (توبه: ۱۲) از این دو آیه میتوان وجوب “انتقام سخت” در شرایط فعلی را ثابت نمود؛ اگر هیچ یک از دهها وبلکه صدها موارد نقض عهد و تعدی رژیم خونخوار امریکا به عراق و مسلمانان نبود، ترور وقیحانه سردار سلیمانی و همراهان مظلوم او به تنهایی برای اثبات این نقض، کافی بود!
و دوم، این که این سخن پس از رای مجلس عراق به اخراج امریکاییها از خاک این کشور کاملا بی معنا است.
۶- توجه به این نکته ضروری است که رویکرد رحیمانه جمهوری اسلامی در این انتقام و خون خواهی حق طلبانه، به هیچ وجه کشتن نیروهای دشمن نبوده، (که اگر بودهم حق بود)، بلکه از کار انداختن “ماشین جنگی” دشمن است. بزرگترین نشانه این مطلب اعلام قبلی انتقام به فاصله چند روز است که به دشمن این امکان را میداد تا نیروهای نظامی متجاوز خود را از منطقه خالی کند.
سخن آخر آن که عفو و گذشت هر چند در برخی موارد حتا در مقابل دشمنان خوب و یا لازم است، لکن بدون شک این مطلب منوط به احراز شرائط و مصلحت جامعه اسلامی است، اما در شرائط فعلی عفو و خویشتن داری تنها به معنای ضعف و عجز نظام اسلامی از پاسخ به تجاوز و ظلم دشمنان است و نتیجهای جز جسارت بیشتر دشمن در دشمنیاش نخواهد داشت.