رنگ مشکی برای چادر بانوان مستحب نیست/ استفاده از رنگ‌های غیر از مشکی در حجاب، فی‌نفسه محذوری ندارد/ ساتریت حجاب هم به رنگ و هم به نوع پارچه بستگی دارد

به طور خاص به لحاظ شرعی نمی‌توان حکم وجوبی یا حکم تحریمی نسبت به چادر مشکی داشته باشیم. با توجه به عناوینی که ذکر شد، در برخی موارد، در مواقعی که یکی از عناوین ذکر شده صادق باشد، چادر مشکی ترجیح دارد؛ و در برخی موارد محدود چادر مشکی شاید مورد توصیه نبوده و اگر در حد لباس شهرت نیز باشد، شاید استفاده از آن حرام باشد.

اختصاصی شبکه اجتهاد: پوشش از ابتدای خلقت همواره از مسائل روزمره و مهم جامعه به شمار آمده است. پوشش و حجاب در هر اجتماع عقلایی انسانی، دارای اهمیت بوده ولی حد و مرز آن در هر سرزمینی بسته به شرایط اجتماعی و فرهنگی آن متفاوت است. اسلام اما حد و مرز معینی برای حجاب در نظر گرفت و آن را در آیات و روایات به‌کرات بیان داشت ولی دیگر خصوصیات حجاب از جمله رنگ پوشش بانوان، به عیان در ادله نقلی نیامده است. به مناسبت روز حجاب و عفاف با استاد کاظم قاضی‌زاده، رئیس مؤسسه پژوهشی فرهنگی فهیم همراه شدیم و دراین‌باره سخن گفتیم. استاد درس خارج فقه حوزه علمیه قم، با عناوینی عام، بهتر بودنِ رنگ مشکی را برای پوشش بانوان ثابت می‌داند، ولی معتقد است استحباب شرعی مشکی پوشی بانوان ثابت نیست. گفتگوی اختصاصی شبکه اجتهاد با رئیس اسبق پژوهشکده فقه و حقوق پیش روی شماست:

اجتهاد: آیا دلیلی بر لزوم سیاه بودنِ رنگ پوشش بانوان وجود دارد؟ با توجه به کراهت رنگ مشکی، آیا می‌توان حکم به لزوم یا استحباب پوشش سیاه برای بانوان نمود؟

قاضی‌زاده: در آیات و روایات مسئله حجاب و به تعبیر دقیق‌تر ستر و پوشش بانوان اشاره شده است؛ اما نسبت به رنگ این پوشش، چه در مورد جلباب و چه در هر مورد دیگری، مطلب خاص و معین ضابطی در آیات و روایات ما وارد نشده است. لذا در باب رنگ پوشش بانوان باید به برخی عناوین عام‌تر که در آیات و روایات وارد شده و بر این مسئله منطبق است، توجه کرد و براساس آن‌ها نظر شرعی را بیان داشت.

 یکی از عناوین عامی که شاید در این مسئله مورد توجه قرار گیرد، مسئله پوشش در نماز است. پوشش در نماز که تحت عنوان مکروهات لباس مصلی در کتب مختلف فقهی و قبل از آن، در کتب روایی ما نیز در مورد لباس نمازگزار ذکر شده است؛ در آنجا به‌طورکلی نسبت به پوشیدن سیاه، ممنوعیت تنزیهی وجود دارد که براساس آن خصوصاً مردان اگر در نماز پیراهن یا شلوار سفید مثلاً داشته باشند یا دیگر چیزهایی که در نماز می‌پوشند مشکی نباشد، بهتر است. در همان مباحث چیزی که استثنا شده، ردا، عبا و عمامه است و گویا براساس همین استثنائات دانسته شده که حکم کراهت، اختصاص به غیر از آن لباس‌هایی دارد که به‌عنوان بالاپوش سرتاسری مردان و احیاناً زنان مورد استفاده قرار می‌گیرد. با توجه به مواردی که در روایات این مسئله ذکر شده، در میان فقها دو دیدگاه وجود دارد: برخی می‌گویند پوشش مشکی اختصاص به مردان دارد و در مورد زنان چنین چیزی وارد نشده است. برخی نیز پوشش مشکی را در غیر از لباس رویین -مثلاً به صورت چادر یا عبا- مطرح می‌دانند. لذا اگر این عنوان را مورد توجه قرار دهیم، به دست آوردن کراهت در پوشش مشکی خیلی سخت بوده و نمی‌توان چنین کراهتی را نسبت به چادر که پوشش رویین بانوان است، به دست آورد.

نکته دیگری که می‌توان به‌عنوان بحثی عام مورد توجه قرار گیرد، آن است که در فقه عنوانی به نام لباس شهرت داریم. لباس شهرت عمدتاً به‌عنوان یک امر حرام یاد شده است. لباس شهرت یعنی کسی لباسی بپوشد یا به‌گونه‌ای تجمل کند که منجر به انگشت‌نمایی در جامعه شود. مثلاً فرض کنید کسی لباسی بپوشد که هیچ‌کس آن را در جامعه نمی‌پوشد و همه آن را منکر می‌دانند. بر این اساس شاید بتوان گفت، با توجه به خصوصیاتی که جوامع مختلف، چه جامعه اسلامی چه جامعه غیر اسلامی دارند، می‌توان نسبت به ممنوعیت برخی از رنگ‌های پوشش در مورد چادر یا حتی مانتو و روسری و… نظر داد. اگر در جامعه‌ای پوشیدن چادر غیر مشکی، به هر دلیلی -چه به دلیل توصیه‌هایی که صورت گرفته است و چه به دلیل فرهنگی که در جامعه وجود دارد- مصداق لباس شهرت شود؛ مثل اینکه در یک مجموعه‌ای که همه لباس مشکی و مثلاً چادر مشکی می‌پوشند، کسی بیاید و چادر قرمز یا زرد بپوشد، در این موارد از باب لباس شهرت می‌توان گفت چادر غیر مشکی مورد نفی و نهی است. البته اگر در جامعه‌ای، چادر مشکی پوشیدن به‌عنوان لباس شهرت حساب شود و هیچ‌کس از مسلمانان یا غیرمسلمانان، این رنگ را به‌عنوان لباس رویین خود انتخاب نکنند، می‌توان این مسئله را بر این اساس برعکس دانست.

نکته سوم و آخر، آن است که در بحثی با عناوین لباس نازک و لباس پوشیده که در نظرات صاحب‌جواهر و بقیه فقها مطرح شده است، بیان شده که چون لباس به‌عنوان ساتر بدن است، اگر در میان رنگ‌های مختلف، رنگ مشکی از ساتریت و پوشش بیشتری برخوردار باشد، می‌توان گفت چنین رنگی از جهت ساتر بودن ترجیح دارد.

در هر صورت خلاصه مطلب آن است که به طور خاص به لحاظ شرعی نمی‌توان حکم وجوبی یا حکم تحریمی نسبت به چادر مشکی داشته باشیم، بلکه تنها در مواقعی که یکی از عناوین ذکر شده صادق باشد، چادر مشکی ترجیح دارد. در برخی موارد محدود نیز چادر مشکی شاید مورد توصیه نبوده و اگر در حد لباس شهرت نیز باشد، شاید استفاده از آن حرام باشد.

اجتهاد: با توجه به این عناوین، استحباب شرعی نیز اثبات می‌شود؟

قاضی‌زاده: خیر، استحباب ثابت نیست. معمولاً فقهای ما هم وقتی در این زمینه بحث کرده‌اند، تعابیر به‌گونه‌ای است که استحباب شرعی از آن استفاده نمی‌شود. مثلاً می‌گویند این نوع حجاب بهتر است یا توصیه می‌شود. این‌گونه نیست که این امر به شرع نسبت داده شود و از سوی ادله شرعی استفاده شود. همان‌طور که گفته شد در این مسئله می‌توان از عموماتِ دو طرف تطبیقاتی در مصادیق داشت.

اجتهاد: در مورد مثال‌هایی که فرمودید چادر قرمز به‌عنوان لباس شهرت شناخته می‌شود، ولی در مورد مانتو مثلاً رنگ قرمز حتی، به‌عنوان لباس شهرت شناخته نمی‌شود. پس در مورد مانتو این مطلب رنگ مشکی نیامده و غیر آن رنگ، لباس شهرت نیست.

قاضی‌زاده: امکان دارد گفته شود، همه رنگ‌ها در جوامع اسلامی عرفیت دارد و از این جهت در مورد مانتو مثلاً هر رنگی لباس شهرت نیست؛ اما شاید در اینجا نکته دقیق دیگری وجود داشته باشد و آن اینکه اگر رنگی تحریکی ویژه داشته باشد، از این جهت مورد توجه قرار گرفته و مذموم حساب شود و الا در مانتو این‌گونه نیست. بله به‌هرحال از باب عناوین دیگر مانند وقار و کرامت انسانی، رنگ مانتو نیز خوب است به‌گونه‌ای باشد که کرامت زن حکایت شده و با وقار و کرامت و شخصیت زنی که در جامعه حضور دارد منافاتی نداشته باشد.

پس باید به‌طورکلی گفت در مورد رنگ پوشش بانوان یکی از عناوین کلی که وجود دارد، حفظ کرامت و وقار زن با رنگی خاص، ساتر بودن و پوشش بیشتر با رنگی خاص و لباس شهرت بودن با رنگی خاص است. از باب حفظ کرامت و وقار زن نباید هر رنگی برای پوشش استفاده شود. از باب ساتر بودن و پوشش بیشتری که برای رنگ مشکی نسبت به رنگ‌های دیگر هست، بهتر است رنگ پوشش مشکی باشد. علاوه بر این موارد به‌طورکلی در جوامع اسلامی چادر مشکی لباس شهرت نیست درحالی‌که حداقل برخی از دیگر رنگ‌ها علاوه بر چادر در سایر لباس‌ها، لباس شهرت هستند.

اجتهاد: آیا سایر رنگ‌های پوشش غیر از مشکی، الزاماً موجب جلب توجه می‌شوند؟ آیا مرسوم بودنِ پوشش سیاه که به دنبال فتاوای فقهی دراین‌باره ایجاد شده است، خود دلیل بر جلب توجه با استعمال سایر رنگ‌های پوشش نیست؟

قاضی‌زاده: اینکه فتوی چه مقدار در تحقق لباس شهرت مؤثر است، امری مستقیم و جدی نیست که بگوییم فتوی منجر به این می‌شود که برخی رنگ‌ها سبب در لباس شهرت شدن می‌شود یا خیر. لباس شهرت شدن یا نشدن به فرهنگ جامعه نسبت به آن لباس برمی‌گردد. بله، یکی از عوامل جزئی مؤثر در فرهنگ می‌تواند نظر فقها باشد. ولی این‌طور نیست که نظر فقها علت تامه باشد. برعکس شاید گفت این توصیه‌ای که فقها در مورد چادر مشکی کرده‌اند، خود با توجه به ذهنیتی است که فقهای عظام از جوامع خود داشته‌اند و احیاناً بر اساس آن ذهنیت دنبال رنگی بودند که این رنگ مثلاً از وقار بیشتر یا پوشش بیشتری برخوردار باشد، نه اینکه صرفاً بحث لباس شهرت مطرح باشد. لذا تأثیر فتوی در جلب توجه، کلی نیست. حتی در خود فتوای فقها اختلاف‌های زیادی در این‌چنین مواردی وجود دارد. این‌طور نیست که همه فقها به بهتر بودن یک رنگ خاص نظر داشته باشند. پس این مطلب دلیلی بر لباس شهرت شدن و جلب توجه کردن رنگ‌های دیگر نیست.

حتی امروزه در جامعه خودمان می‌بینیم که رنگ حجاب بر اساس ماهیت حرفه و شغل افراد، به صورت مانتو یا حتی به صورت چادر در رنگ‌های سازمانی خاصی است که نه جلب توجه کرده و نه مشکی است و کسی هم نسبت به آن‌ها حساسیت خاصی ندارد. این‌طور نیست که فتوا خصوصاً بخواهد منجر به انحصار رنگ مشکی شود.

اجتهاد: درصورتی‌که بیشتر مردمان در عرف جامعه‌ای از لباس‌های رنگی استفاده کنند، (مانند هندوستان) رنگی که منجر به جلب توجه می‌شود، رنگی دیگر مانند مشکی است. آیا فتوای فقها نیز در این جوامع متفاوت است و بهتر بودن پوشش مشکی بانوان در این جوامع وجود ندارد؟!

قاضی‌زاده: با این نکاتی که در ابتدا ذکر شد، اگر تنها معیار موردنظر فقها خصوصاً فقهای معاصر که به این مسئله پرداخته‌اند، تنها لباس شهرت باشد قاعدتاً در این‌گونه جوامع باید به رنگ‌هایی که از لباس شهرت دور است، توصیه کنند؛ لذا اگر مثلاً رنگ مشکی لباس شهرت باشد، باید فتوا این‌گونه باشد که بهتر است بانوان از چادر غیرمشکی استفاده کنند؛ ولی همان‌طور که ذکر شد، اگر ملاک‌های دیگری مانند ساتر بودن و پوششِ بیشتر یا وقار و کرامت زن نیز مطرح باشد، دیگر این دو مورد ربطی به لباس شهرت و جلب توجه ندارد. شاید فقهای عظام نسبت به این جوامع که مشکی پوشیدن جلب توجه می‌کند نیز باید توصیه کنند که اگر رنگ مشکی در این جوامع لباس شهرت حساب نمی‌شود و در این مورد علی السویه است، اما از باب ساتر بودن و وقار و کرامت بانوان، بهتر است حکم ترجیح پوشش مشکی را نسبت به این جوامع نیز داشته باشند.

اجتهاد: آیا مشکی بودن پوشش، به‌خودی‌خود در ساتریت مؤثر است؟

قاضی‌زاده: با توجه به شرایط مشابه دو پارچه که یکی مثلاً مشکی است و یکی سفید، اگر دو پارچه جنس مشابهی داشته باشند، واضح است رنگ مشکی پوشش و ساتریت بیشتری دارد. بله اگر جنس لباس تفاوت داشته باشد، مسئله فرق می‌کند.

اجتهاد: تشخیص این‌گونه مسائل، موضوعی است و تعیین مصادیق نیز به‌عهده مکلف است و با تعیین مرجع تقلید، لزومی در تبعیت بدون چون‌وچرا از مرجع تقلید نیست. تعیین رنگ مشکی برای لباس بانوان نیز تعیین مصداق بوده و در صورت تشخیص خلافِ مکلف، آیا تبعیت از نظر مرجع تقلید لازم است یا خیر؟

قاضی‌زاده: کلیت این نکته که تشخیص مصادیق خارجی با مکلف است، درست است. ولی گاهی اوقات موضوعاتی که فقیه درباره آن‌ها صحبت می‌کند، موضوعات خارجیه است و گاهی اوقات موضوعاتی است که در شرع تحدید مفهومی شده است و چون در شرع تحدید مفهومی شده، اطلاق مخترعه بودن موضوعات شرعی می‌شود و باید توسط مرجع شرعی مشخص شوند، مانند غنا.

مردم هم در احکام، موضوعات خارجیه و تحدیدهای شرعی موظف‌اند به فقها مراجعه کنند. حتی در مورد موضوعات صرفه خارجیه نیز گرچه لازم نیست به فقها مراجعه کنند، ولی مردم در این موارد نیز به لحاظ روانی دچار ابهام می‌شوند. لذا یا باید احتیاط کرده یا به جایگاهی که اطمینان دارند، مراجعه کنند. پس خود مردم به فقها مراجعه می‌کنند و بعد از آن، از کلام فقها برای مردم اطمینان به وجود می‌آید. تعیین فقها در این موارد نیز از این باب است.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

۲ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

  • ظاهرا سوالات مصاحبه از قبل تنظیم شده و توجه چندانی به پاسخ ها نشده است لذا برخی جواب ها تکراری شده.
    توقعی که از اجتهاد هست، اینه که کیفیت مصاحبه هاش بالاتر باشه.
    پیشنهاد می کنم برای مطالب سایت، امکان امتیازدهی بزارین.

    پاسخ
  • سلام این دیگر از آن حرفهای عجیب و غریب است. آیا برای جذب مخاطب چنین میکنیم؟؟؟؟؟
    در مقابل رفتار و گفتارمان مسئولیم: ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید ا۸ مبارکه ق
    بنده طلبه هستم ولی متدینین بدون تحصیلات دینی هم چنین نمیگویند.
    چراتقوا را در گفتار رعایت نمیکنیم؟
    اتقوا الله و قولوا قولا سدیدا

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست