چرا هر دوره، تعداد روحانیون مجلس، کمتر از گذشته می‌شود؟

اگر می‌بینیم سال‌ها در مرحله سوم انقلاب که تشکیل دولت اسلامی است مثلاً در حوزه بانکداری و اقتصاد درجا می‌زنیم، به خاطر این است که روحانیت به‌درستی نقش خود را انجام نداده و آرام‌آرام به حاشیه رانده شده است. بخشی از این حاشیه رانده شدن روحانیت، به خود این قشر برمی‌گردد و بخشی هم به خاطر این است که روحانیت خوب متشکل نشده و به صورت نظام‌مند به عرصه اجرایی ورود پیدا نکرده است.

اختصاصی شبکه اجتهاد: مجلس شورای اسلامی یکی از مراکز بسیار تأثیرگذار در نهاد جمهوری اسلامی ایران به شمار می‌رود و بایسته است که در چنین مرکزی افراد باصلاحیت و دغدغه مند به انقلاب و موازین شرعی تصمیم گیر باشند؛ اما درسالیان اخیر برخی از قشرها مخصوصاً روحانیت حضور کمرنگی در مجلس داشته است. به مناسبت روز مجلس، سؤالاتی در خصوص کم شدن تعداد روحانیون مجلس با حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی رنجبر، استاد مؤسسه امام خمینی(ره) و جامعه المصطفی(ص) مطرح کردیم. مدیر مؤسسه مطالعات راهبردی رسالت یکی از دلایل کم شدن روحانیت در مجلس را حضور غیرمتخصصانه و غیرمتناسب با نیازهای اجرایی، تقنینی، قضایی، نظارتی این قشر می‌داند.

اجتهاد: چرا هرچه از انقلاب می‌گذرد تعداد روحانیون مجلس کاهش می‌یابد؟

رنجبر: این امر دلایل زیادی دارد اما مهم‌ترین دلیل را عرض می‌کنم. یکی از مهم‌ترین دلایل این است که روحانیت متناسب با نیازهای تقنینی که تخصص‌های متناسب با خودش را باید داشته باشد رشد نکرده است. در شروع انقلاب، روحانیت ما برای قیام و نوشتن قانون اساسی و قوانین موضوعه ابتدایی، تخصص‌های ابتدایی را داشت، لکن متأسفانه متناسب با نیازهای کشور و حرکت انقلاب کادر و نیروی متناسب با آن را فراهم نکردیم. لذا بخشی از این مسئله به فقدان تربیت نیروی متخصص و متناسب با نیازها در حوزه‌های علمیه برمی‌گردد.

یک دلیل دیگر این است که روحانیتی که در ادوار مختلف مجلس ورود پیدا کرده‌اند به خاطر فقدان تخصص و توانایی‌های لازم، عملکرد خوب و رضایت بخشی نداشته‌اند. این دو عامل جزء دلایل اصلی کم شدن تعداد روحانیون در مجلس هستند.

گاه روحانیت تخصص لازم را دارد و بعضاً می‌تواند تأثیرگذار باشد، اما متأسفانه متشکل نیست؛ یعنی یک تشکیلات کانالیزه می‌خواهد که این‌ها را باهم جمع کرده و در مقام بیان ایده و طرح برآمده و برای مردم مطالبه سازی کنند و مطالبات مردم را به‌سوی مطالبات واقعی و کلان در سطح ملی و حتی منطقه‌ای و جهانی جهت دهند. منتها تا وقتی‌که مردم درگیر مطالبات جزئی هستند، به‌ندرت ممکن است روحانیت موفق شود که آن هم همراه با مطالبه بخشی و جزئی شده است. توضیح این‌که روحانیت باید براساس تشکیلات خودشان، هیئت اندیشه ورزی داشته باشد و آن هیئت در لایه بعدی، یک تیم گفتمان ساز و جریان ساز داشته باشد و در میدان عملیات کنند، اما چون چیزی وجود ندارد ما شاهد هدفمند روحانیت هم نیستیم؛ یعنی اگر مثلاً چند روحانی متخصص هم داریم، از آن‌ها هم نمی‌توانیم بهره و استفاده ببریم. هم‌چنین در قانون بانکداری ما حتماً روحانیت متخصصی که عالم به احکام و کبریات ماجرا و هم عالم به موضوعات کلان اقتصادی که تشکیل دهنده اقتصاد مقاومتی باشد نداریم. چون نداریم مشکلاتی رخ می‌دهد.

اجتهاد: آیا کم شدن تعداد روحانیون مجلس به معنای کاهش اقبال مردم به روحانیون است یا آن‌که معنای دیگری دارد؟

رنجبر: طبعاً این هست. اگر متناسب با مطالبات کلان و جهت‌دهی به مطالبات مردم حرکت کرده بودیم باز هم مردم اقبال می‌کردند، ولی متأسفانه تا وقتی‌که یک مطالبه صنفی و بخشی مربوط به خود را داریم و جامعه یک مطالبه قوی‌تر برای خود دارد حضور روحانیون چندان کارا نخواهد بود. فرض کنید مطالبه صنفی روحانیون، فرهنگ باشد و از آن‌طرف مطالبه کلان کشور، اقتصاد باشد و رهبر معظم انقلاب هم که اشراف کلی به مسائل دارد بحث اقتصاد را مطرح می‌نمایند، اما طلبه و جریان روحانیت روی فرهنگ متمرکز می‌شود، لذا سعی می‌کنند به مردم دغدغه‌های فرهنگی را بازگو کنند ولی با این اقدام مردم را از دغدغه‌های واقعی جامعه پس می‌زنند.

اجتهاد: آیا حضور زیاد روحانیون در مناصب اجرایی با توجه به ناکارآمدی طبیعی بخشی از عرصه اجرا، موجب تأثیر منفی در دین‌داری مردم نمی‌شود؟

رنجبر: یکی از دلایل کم شدن حضور روحانیت، همین حضور غیرمتخصصانه و غیرمتناسب با نیازهای اجرایی، تقنینی، قضایی، نظارتی و… است. رهبری در مورد حوزه تعبیری دارند و از آن به حوزه پیشاانقلاب و حوزه پساانقلاب یاد می‌کنند. در حوزه پیشاانقلاب بسیاری از نیازهای حکومتی، تقنینی، قضایی و اجرایی را نداشته‌ایم و نگاه مردم به روحانیت صرفاً این بوده که نماز بخوانند و فتوا را از آن‌ها اخذ کنند؛ اما وقتی انقلاب می‌کنیم و مدعی هستیم انقلاب را روحانیت انجام داده و آن را راهبری نموده است، متناسب با آن می‌بایست نیرو پرورش داده می‌شد. اما چون این کار را نکردیم، در مورد بخشی از مسئولیت‌ها که لاجرم باید به روحانیون می‌دادیم، چون آن تخصص را نداشتند، این عدم تخصص و عدم تناسب با نیازهایمان، منجر به ناکارآمدی گردید که هم اکنون آثارش را مشاهده می‌کنیم.

حضور روحانیون در مناصب اجرایی بسیار کم است، منتها این حضور حتماً باید یک حضور متناسب با مقتضیات زمان و مطالبات کلان جامعه و هدفمند و متشکل و گام‌به‌گام باشد و با یک اتاق فکر درست حرکت کند. این‌که ما توانستیم هم در گام اول انقلاب اسلامی خیلی سریع رشد و پیشرفت داشته باشیم، هم در اصل انقلاب و قیام علیه طاغوت و هم در اصل نظام سازی و بعد تثبیت آن نظام در امنیت نظامی و جانی، به خاطر حضور پررنگ روحانیت در مناصب راهبری جامعه بوده است؛ و اگر می‌بینیم سال‌ها در مرحله سوم انقلاب که تشکیل دولت اسلامی است مثلاً در حوزه بانکداری و اقتصاد درجا می‌زنیم، به خاطر این است که روحانیت به‌درستی نقش خود را انجام نداده و آرام‌آرام به حاشیه رانده شده است. بخشی از این حاشیه رانده شدن روحانیت، به خود این قشر برمی‌گردد و بخشی هم به خاطر این است که روحانیت خوب متشکل نشده و خوب نظام‌مند به عرصه اجرایی ورود پیدا نکرده است.

اجتهاد: آیا رویکرد حکومتی در حوزه و فقه، به معنای حضور زیاد روحانیون در بدنه اجرایی و اخذ مسئولیت‌های فراوان در حکومت است؟

رنجبر: تعبیر حضرت امام خمینی(ره) این است مقداری که کسی با فقه و مسائل قرآنی در سطح کلان و موضوع محور ورود پیدا کند متوجه خواهد شد که بدون اجتهاد و بدون قرار گرفتن مجتهدینی که عالم به احکام و موضوعات باشند نمی‌شود اسلام را اجرایی کرد. لذا با توجه به این رویکرد باید یک بدنه یا لایه گسترده‌ای از روحانیت را در رأس جامعه مخصوصاً در قسمت‌های راهبری گذاشت. در قسمت‌های پایین‌تر که کارهای ستادی و اجرایی انجام می‌دهند آنجا صلاح نیست که روحانیت حضور داشته باشند، اما قسمت راهبری قوا و مراکز نظارتی و مراکز سطوح عالی استان‌ها حتماً باید در اختیار روحانیت آگاه و عالم به احکام و کبریات و عالم به موضوعات باشد. ما به خاطر عدم توجه به این مسائل و غلبه رویکرد فردی و غیراجتماعی به فقه و غلبه این رویکرد در حوزه‌های علمیه خوب نتوانسته‌ایم نیروی لازم را تربیت نماییم.

اجتهاد: سخن پایانی خود را بفرمایید؟

رنجبر: بنده خیلی تأکید دارم بر این‌که روحانیت باید یک تشکیلات منظم از سه لایه نظری، گفتمانی و عملیاتی ایجاد کند و آموزش‌ها و توانمندسازی‌های لازم را در افرادی که شناسایی کرده و در آن سه لایه جای می‌گیرند ایجاد نماید. سپس آن‌ها را براساس اهداف عالیه اسلام توانمند ساخته و هم‌چنین آگاه به کبریات اسلامی و موضوعات مختلف در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و…در سطح کلان کند و سپس آن‌ها را برای اخذ مناصب در سطح کلآن‌که راهبری را انجام می‌دهد راهنمایی سازد. در آن صورت نه‌تنها یک مجلس، بلکه دولت اسلامی که مرحله سوم انقلاب اسلامی محسوب می‌شود شکل خواهد گرفت.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست