استاد حوزه علمیه قم با تأکید بر لزوم کنار گذاشتن احتیاط بیش از حد در فتوا گفت: آرای فقهای گذشته با اینکه سرمایه عظیمی برای امروز است، ولی پاسخگوی نیازهای جدید نیست.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین سید ضیاء مرتضوی، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، با بیان اینکه فقه دانشی متکی به منابع و روش در دیدگاههای موجود است، به ایکنا گفت: اگر فقه را در این سه سطح دستهبندی کنیم، در این صورت باید ببینیم که فقه در مواجهه با سؤالات و مسائل روز پاسخگو هست یا خیر؟
وی تأکید کرد: منابع ما یعنی قرآن، سنت و عقل هم به لحاظ اعتقادی و هم به لحاظ تجربه ثابت کرده است که فقه پاسخگوی همه نیازهاست. البته بنده برای اجماع، دلیل مستقلی از لحاظ صغروی قائل نیستم و بحث آن متفاوت است.
سردبیر اسبق فصلنامه حکومت اسلامی با بیان اینکه اصول فقه، روشی برای دانش فقه است و امروز در قالب دانشی مستقل شده و به نظر بنده جای تکمیل و توسعه هم دارد، اظهار کرد: اصول فقه عمدتاً بر مبانی عقلایی شکل گرفته و کمالیابی در ذات آن وجود دارد و انسان احساس نمیکند که این روش جوابگو نیست.
مرتضوی با اشاره به دیدگاههای موجود ادامه داد: با برآوردی که شهید صدر داشته تنها پنج درصد احکام جزء مسلمات فقهی است و ۹۵ درصد اموری اجتهادی هستند؛ لذا در چارچوب اجتهاد و مبانی تشیع فقها دیدگاههای مختلفی را ارائه کردهاند که در مجموع سرمایه بزرگی است.
آرای فقهای گذشته پاسخگوی نیازهای جدید نیست
وی با بیان اینکه آرای فقها در قرون گذشته با اینکه سرمایه عظیمی در عرصه فقهی است، ولی پاسخگوی نیازهای موجود نیست، بیان کرد: تجربه نشان داده که بسیاری از پاسخها در میان دیدگاههای موجود فقها وجود دارد و پشتوانه علمی و معنوی برای اجتهاد جدید است.
عضو پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه فقها در مجموع به صورت نسبی میتوانند پاسخگوی نیازهای فقهی معاصر باشند، ولی یکی از مهمترین شرایط آن شناخت درست موضوعات است تصریح کرد: در مبانی و روش نظر روشنی وجود دارد، اما مقدمه لازم شناخت موضوع است که در این بخش نواقصی وجود دارد. بنابراین به صورت کلی میتوان گفت که فقه پاسخگوی همه پرسشهاست، اما موضوعات جدید نیازمند مطالعات جدید است.
وی ادامه داد: در فقه اصول و قواعد کلی، امارات و ادلهای داریم که دست فقیه را برای استنباط باز میگذارند. اگرچه برخی فقها محتاطانه عمل میکنند و از زمان شیخ اعظم انصاری به رغم اینکه ایشان در مقابل اخباریها ایستاد، فقه گرفتار فتاوای احتیاطی شده و باید در این روش فتاوای احتیاطی تعدیل شود.
فقه و عرصه اجتماعی
این محقق و استاد حوزه در پاسخ به این سؤال که یکی از چالشهای فقه در مواجهه با دنیای معاصر تحولات سریع و آنی دنیاست، آیا اساساً باید نگاه فقهی به همه مقولات وجود داشته باشد؟ تصریح کرد: ابتدا باید به تعریف و خاستگاه فقه توجه کنیم. مجموع دین و معارف اسلامی به سه بخش اعتقادات درونی، اخلاق و احکام مکلف میپردازد؛ در بخش احکام مکلف ادعا این است که فقه باید به چگونگی اعمال انسان مسلمان پاسخ بدهد که دامنه همه اعمال او را دربرمیگیرد و هیچ عملی از انسان نیست، مگر اینکه پاسخ فقهی به آن داشته باشد. از این رو موضوعاتی مانند حق رأی و انتخاب و شیوه حکومت و همه پرسشهای جدید نیز چون در حوزه عمل مکلف است وارد شرع میشود؛ بنابراین فقه امروز باید محکمتر و روشنتر وارد عرصههای اجتماعی شود.
مرتضوی در پاسخ به این سؤال که فقه متکفل تعیین مصادیق و ورود به جزئیات برای مکلف در دنیای مدرن است یا کلیات حکم و باید و نبایدها را تعیین میکند؟ بیان کرد: فقه بیان احکام کلی است بدون ورود به مصادیق بیرونی، مگر موضوعاتی که شارع خود آن را ایجاد کرده باشد؛ به عنوان مثال فقه میگوید تعدی به اموال دیگران حرام است، ولی قضاوت در مورد مصادیق تعدی ندارد و خیلی وارد این مقوله نشده است مگر در برخی موارد، اما وقتی فقه در مصدر قانونگذاری کشور است باید از طریق دستگاه قضایی دخالت و اجرا شود.
جایگاه عقل و قرآن در فقه
این استاد حوزه در مورد جایگاه عقل و قرآن در اجتهاد تصریح کرد: عقل حداقل در سه حوزه به فقه کمک میکند؛ گاهی عقل منبع و ابزار دستیابی به حکم شرعی است؛ عقل اگر متوجه شد فلان کار قبیح است، حکمش الزامی است و نمیشود شارع حکمی خلاف عقل و عدالت و حکمت بدهد یا تناقض در آن باشد. گاهی عقل ابزار شناخت موضوع برای فقه است یعنی تشخیص میدهیم که چه چیزی موضوع حکم شرعی است و گاهی هم ابزار شناخت مصالح در تزاحم احکام است.
این محقق و استاد حوزه اظهار کرد: قرآن کریم از لحاظ نظری همین الان هم محور اصلی فقه است، اما در عمل مهمترین مسئله روش در مراجعه به قرآن آن است. از جمله باید مشخص کنیم که نسبت ظواهر قرآن با سنت و روایات چیست؟
دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: برخی موارد قرآن نص است، ولی عمومات و اطلاقات بیشتر است که مثلاً در ارث به صورت عام بیان شده و از نظر ضوابط مفاهمه، امکان تخصیص و تقیید دارد یا در مورد دیه قرآن فرقی نگذاشته، ولی ممکن است تخصیص بخورد که نص نیست، زیرا نسخ قرآن با سنت نوعا پذیرفته نشده است. پس قرآن در فقه محور است، ولی روایات به میان آمده و عام و خاص، مطلق و مقید مطرح میشود و عمدهترین کار تبیین چگونگی نسبت سنت با قرآن است.
فعالیت حوزه در فقه احکام خلاصه نشود
مرتضوی با بیان اینکه نباید کار حوزه را در احکام خلاصه کنیم، بیان کرد: اخلاق، اجتماع، تاریخ و سایر علوم انسانی موضوعات گسترده در فعالیت حوزه علمیه است که به ویژه در بحث شناخت موضوعات که در مورد آن سخن گفته شده کمک میکند؛ از اینرو نباید صرفاً به آیات مستقیم فقهی خود را محدود کنیم، بلکه باید سایر معارف قابل استفاده را از دل قرآن بیرون بیاوریم که در تفسیر سیدمصطفی خمینی شاهد چنین روشی هستیم و این است که برخی معتقدند آیات قابل استفاده در احکام بیش از آیاتی است که به صورت معمول مورد توجه و استدلال قرار میگیرد.
وی تأکید کرد: یکی از مهمترین دستاوردهایی که حوزه میتواند در کنار بهره فقهی از قرآن داشته باشد، قاعدهسازی و اصلسازی برای سایر معارف علوم اسلامی و انسانی است.
استاد خارج فقه حوزه علمیه قم همچنین احتیاط بیش از حد در فتاوا را ناپسند دانست و گفت: احتیاط بیش از حد میتواند بر روی پویایی فقه و روزآمدی آن مؤثر باشد.