بنیان حرکت انبیاء (ع) که همان توحید است، بر اساس اتحاد و انسجام میباشد. توحید یعنی همه کثرات حول یک محور به وحدت برسد.
شبکه اجتهاد: در باب اتحاد و انسجام اسلامی و اهمیت آن با حجتالاسلام والمسلمین دکتر مصطفی جمالی از اعضای هیأت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم، گفتوگویی صورت پذیرفته که در ادامه متن آن را به نقل از مفتاح ملاحظه میکنید؛
سوابق فقهی اتحاد و انسجام چیست؟
جمالی: بنیان حرکت انبیاء (ع) که همان توحید است، بر اساس اتحاد و انسجام میباشد. توحید یعنی همه کثرات حول یک محور به وحدت برسد. توحید علاوه بر نظری، عملی نیز میباشد و این اتحاد و انسجام علاوه بر درون انسان در جامعه نیز باید بروز پیدا کند. حتی بنیان عالم بر انسجام است. خدا تکویناً و تشریعاً یک بنیان منسجمی را خلق نموده است. مبنای اصلی توحید انسجام است و انبیا هم مکلف شدهاند که انسجام را در همه ساحتهای حیات فردی و اجتماعی انسان حفظ نمایند. لذا حکومتی که انبیا برپا میکردند به خاطر این بود که انسجامی در اجتماع پدید آید.
راهکارهای مؤثر رسیدن به اتحاد و انسجام اسلامی چیست؟
جمالی: ضرورتهای عینی ما از قبیل توسعهیافتگی و همچنین ضرورتهای دینی از قبیل آیات و روایات در پیشبرد اهداف نظام و مکتب اقتضا میکند که از اتحاد و انسجام بحث کنیم و به آن توجه داشته باشیم. مهمترین راهکار در اتحاد و انسجام این است که یک آرمان دقیقی در جامعه اتخاذ کرده که حول آن آرمان، اتحاد و انسجام شکل گیرد. این آرمان را امام خمینی (ره) پایهگذاری کرده و هم اکنون مقام معظم رهبری آن را دنبال مینماید. این آرمان همان بنا کردن تمدن اسلامی در راستای تحقق ملک عظیم مهدوی است.
مسئله تمدنی که مقام معظم رهبری مطرح کردهاند هم میتواند محور انسجام درون و هم محور جهان اسلام قرار گیرد. لذا توجه به این آرمان است که مبنای اتحاد و انسجام در جامعه ما میشود؛ یعنی اگر حوزه و دانشگاه و حتی آحاد مردم ما به این ضرورت برسند و معتقد باشند آرمان انقلاب اسلامی رسیدن به تمدن اسلامی است و همه در جامعه به این هدف هم فکر شوند، اتحاد و انسجام شکل میگیرد. لذا محور اتحاد و انسجام در جامعه ما این است که بتوانیم اندیشه و باور تمدنی را در سطوح مختلف فرهنگی از فرهنگ عمومی تا فرهنگ تخصصی که حوزه و دانشگاه است تقویت کنیم.
یکی از راهکارهای اتحاد و انسجام اسلامی این است که بتوانیم در خصوص آرمان رسیدن به تمدن اسلامی گفتمان سازی کنیم و تفاوت این آرمان را با آرمانهای رقیب همچون تجددگرایی غربی و تجددگرایی اسلامی (ژاپن اسلامی) مشخص کنیم. همانطور که مقام معظم رهبری فرمودهاند خط و سیر انقلاب اسلامی، خط و سیر رسیدن به تمدن اسلامی است.
[box type=”shadow” align=”” class=”” width=””]
ضرورتهای عینی ما از قبیل توسعهیافتگی و همچنین ضرورتهای دینی از قبیل آیات و روایات در پیشبرد اهداف نظام و مکتب اقتضا میکند که از اتحاد و انسجام بحث کنیم و به آن توجه داشته باشیم.
[/box]
همچنین اتحاد و انسجام باید برمبنای مدیریتی کارا صورت بگیرد، یعنی باور کنیم اتحاد و انسجام جز بر مبنای مدیریت و نظام ولایت منسجم شکل نمیگیرد. آن چیزی که میتواند سبب بروز اتحاد و انسجام شود تولی امام است چرا که همه شئون و اخلاق اجتماعی ما برمبنای ولایت امام صورت میگیرد. در سطح ملی نیز تبعیت از ولی فقیه یکی از مهمترین عناصر در انسجام ملی است.
بیتوجهی و عدم رعایت اتحاد و انسجام مخصوصاً از سوی دولتمردان چه آثار و عواقبی را میتواند به دنبال داشته باشد و حکم آن چیست؟
جمالی: در صورت عدم توجه به اتحاد و انسجام در جامعه توسعه و پیشرفتی صورت نمیگیرد و همواره با چالش و تشدد مواجه میشود. در صورتی یک جامعه توسعه مییابد که همه عرصههای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی آن جامعه هماهنگ بوده و وحدت داشته باشد. امروزه کشوری در جهان موفق است که بتواند طرح جامع توسعه برای خود طراحی کند.
اگر یک طرح و آرمان جامع نباشد و اعضای جامعه همدل نباشند، جامعه از هم میپاشد. الآن یک انسجام فکری در جامعه خود نداریم بهطوریکه دانشگاه، مجلس، حوزه، نظام اجرایی هر کدام حرف و سبک خاص خود را پیشگرفته است و اتحاد و انسجام لازم را برای تحقق بنای عظیم تمدن اسلامی را ندارند.
یکی از عوامل عدم اتحاد و انسجام در جامعه این است که اندیشه و نرمافزار اداره جامعه که محور اتحاد و انسجام باشد را نداریم. به همین خاطر بعضیها غربی و بعضی شرقی فکر کرده و بعضی اصلاً اندیشهای مدون و نظاممند در این زمینه ندارند. همه باید باور کنیم به هر مقدار که به سمت مدرنیته برویم به همان مقدار از اتحاد و انسجام و توحید ما کم خواهد شد.
بنابراین هرکس به اتحاد و انسجام جامعه ضربه بزند، در حقیقت به امام جامعه و جریان توحید درعالم ضربه زده و بالاتر از این گناه هم در جامعه وجود ندارد. بهعبارتیدیگر کسی که در مقابل توحید میایستد گناهان کبیره مرتکب شده است.
عرصههای اتحاد و انسجام چیست؟ آیا این مسئله فقط به بعد سیاسی مربوط میشود یا ابعاد فرهنگی و اقتصادی هم در برمیگیرد؟ نقش این عرصهها در شکلگیری اتحاد و انسجام چیست؟
جمالی: اتحاد به معنای وحدت و یکی شدن است ولی معنای انسجام فراختر و گستردهتر از اتحاد است. اتحاد و انسجام باید به صورت جامع مطرح شود قومیتها، نژادها، زیانها، مذاهب، فرقهها و گرایشهای مختلف در جامعه را در برگیرد؛ اما در باب عرصههای اتحاد و انسجام باید هم به ابعاد آن و هم و به سطوح آن توجه کنیم.
در باب ابعاد اتحاد و انسجام سه بعد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مطرح است. امروزه مهمترین عرصه اتحاد و انسجام عرصه سیاسی است، البته منظور از سیاست معنای ظاهری و سطحی آن مدنظر نمیباشد بلکه منظور از سیاست بنیان شکلدهی نظام سیاسی که جامعه است که عبارت باشد از گرایشات و تمایلات اجتماعی که مبدأ قدرت جامعه میباشد… براین اساس مهمترین مسئله محوری این است که چگونه میتوان اتحاد و انسجام بین گرایشات و تمایلات مردم به وجود آورد؟ چگونه میتوان به یک زیبایی شناسی اجتماعی دست پیدا کرد؟ انسجام در این حوزه مبدأ همدلی اجتماعی میگردد. انسجامی که مبدأ همدلی شود، میتواند مبدأ همفکری اجتماعی در عرصه فرهنگی و همکاری اجتماعی در عرصه اقتصادی گردد.
البته باید توجه داشت که در هر سه عرصه سیاسی، فرهنگی و باید اتحاد و انسجام متناسب و هماهنگ صورت بگیرد. لذا در اتحاد و انسجام نمیتوان یک بعدی فکر کرد. نه همدلی تنها کافی است و نه همفکری و همکاری بریده از هم میتواند منجر به اتحاد و انسجام اجتماعی گردد.
[box type=”shadow” align=”” class=”” width=””]
یکی از راهکارهای اتحاد و انسجام اسلامی این است که بتوانیم در خصوص آرمان رسیدن به تمدن اسلامی گفتمان سازی کنیم
[/box]
اما باز تأکید میکنم محور اساسی که بنیان یک جامعه را شکل میدهد مسئله همدلی است. باید بتوان گرایشها و زیبایی شناسی اجتماعی را بهگونهای تغییر داد که حول یک محور به وحدت برسند، همانطور که در سیره اهلبیت نیز به این بعد بسیار توجه شده است این عرصه عرصه هنر اسلامی است که میتواند تمایلات اجتماعی را حول بندگی الهی ساماندهی کند برخلاف دنیای غرب که هنر آن برمدار توسعه شهوت و دنیاپرستی به دنبال تغییر ذائقه مردم میباشند.
انسجام فرهنگی یعنی اینکه در تولید علوم، الگوهای پیشرفت، برنامهریزیها، طرحها و … انسجامی جامع صورت گیرد و این امر تنها در سایه مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی امکانپذیر میباشد. در باب سطوح مختلف اتحاد و انسجام هم باید توجه کنیم که تنها به انسجام در سطوح خرد بسنده نکنیم بلکه باید انسجام در سطح کلان و استراتژیک هم صورت بگیرد و بدانیم تا در این سطوح عمیق انسجام اجتماعی صورت نگیرد انسجام در لایههای ظاهری و خرد جامعه داوم نخواهد داشت.
نقش دشمن در راستای اتحاد و انسجام اسلامی چیست؟
جمالی: یکی از مسائلی که در محور اتحاد و انسجام مهم است و امام راحل و مقام معظم رهبری روی آن تأکید دارند این است که ما باور کنیم که یک دشمنی به اسم شیطان داریم که هر دورهای از تاریخ رنگ عوض کرده و الآن شیطان مجسم ما مدرنیته و غرب است که به دنبال این است که سبک زندگی، علوم، تکنولوژی و به طورکلی در همه وجوه و سطوح زندگی انسان تصرف کند. به هر مقدار که سمت مدرنیته برویم، به همان مقدار از اتحاد و انسجام و توحید ما کم خواهد شد. لذا باور داشتن دشمن و مبارزه با دشمن، عامل وحدت درون است. امام (ره) همواره به دنبال این بودند که همه نیروهای جهان اسلام را در یک نقطه به اسم مبارزه با اسرائیل متمرکز کند.
اگرچه محور اساسی وحدت و انسجام تولی به ولی است، اما روی دیگر این تولی، تبری از دشمن است. ما باید دشمنشناسی را در همه سطوح فرهنگی «فرهنگ بنیادی، تخصصی، عمومی» ترویج نموده تا آحاد مردم بدانند که انقلاب اسلامی آمده است با هژمونی غربی ـ که برهمه سطوح زندگی ما تسلط پیداکرده است ـ مبارزه کند.
حیطهها و حدود اتحاد و انسجام چیست؟ آیا آثار و عواقب آن متوجه کشور ماست یا تمام کشورها را در برمیگیرد؟
جمالی: امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری اتحاد و انسجام را هم در مقیاس ملی و هم در مقیاس منطقهای و جهانی دنبال میکنند. لذا ضرورت دارد در این سه مقیاس مسئله انسجام اجتماعی پی گیری شود و باور کنیم کمال انسجام اجتماعی در مقیاس ملی تنها در صورت تحقق انسجام در مقیاس جهان اسلام و در مقیاس جهانی صورت میگیرد. مخصوصاً در عصر حاضر که بحث جهانیشدن و دهکده جهانی مطرحشده است.
اقتضای توسعه در دنیای امروز مبتنی بر این مسئله استراتژیک است که هر کشوری به دنبال آن است که حضوری فعال در عرصه جهانی داشته باشد و یارگیریهای مختلفی با رویکردهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… در جهان امروز متناسب با منافع کشور خود ایجاد کند. امام راحل هم معتقد بود اتحاد در عالم ایجاد نمیشود مگر اینکه عالم را به نفع جریان حق اداره کنیم. نوع توسعه و مدیریت در امروز، مدیریت جهانی است و امروزه جهانیسازی مسئله همه کشورهاست.
لذا هم باید نگاه جهانی داشته و هم به دنبال این باشیم که همه ظرفیتهای جهان را حور آرمان انقلاب اسلامی و مقاومت به اتحاد و انسجام برسانیم. در تمدن اسلامی باید همه اندیشههای جهان را حول محور اسلام جمع کرد که بتوان در مقابل جریان کفر جهانی ایستاد. لذا اتحاد و انسجام هم در مقیاس ملی و هم در مقیاس منطقهای و جهانی را ضرورت دارد.
از آثار این اتحاد و انسجام این است که میتوان قدرت خود را بالا برد تا بتوان در مقابل جریان کفر ایستاد طبق آیه شریفه «اشداء علی الکفار رحماءبینهم». لذا هم باید نسبت به کفار و دشمنان سختگیر بود و هم نسبت به مؤمنان خوشبرخورد و مهربان بود.