شهید صدر بهعنوان یک دِین به نظام اسلامی، بهترین شاگردشان را خرج میکنند؛ اما برخی که از لحاظ نظری یا موارد شخصی با این نظام مشکل دارند میخواهند از لحاظ نظری ارتباط پشتوانه نظام با شهید صدر را قطع کنند و بهترین راه را نیز این دیدند که بگویند این نعم الخلف یا بهترین جایگزین، امتداد استادش نیست؛ در حالی که استاد خود همینگونه ادعا میکند و شاگرد هم تا به آخر خود را پیرو استاد در عرصه نظر و در جنبه پشتوانه بودن برای نظام اسلامی به حساب میآورد.
اختصاصی شبکه اجتهاد: آیتالله سیدمحمود هاشمی شاهرودی(ره) در سال ۵۸ از نجف به ایران هجرت کرد. در نجف از شاگردان نزدیک شهید صدر بود. در ایران در کنار مسئولیتهای رسمی در حکومت، فعالیتهای علمیاش را ادامه داد و آثار فراوانی در زمینه فقه از او به چاپ رسید. بسیاری از صاحبنظران او را تبیین کننده و شارح نظرات استاد شهیدش میدانند.
رهبر معظم انقلاب در بخشی از پیام تسلیت خویش به مناسبت ارتحال این فقیه مجاهد او را استادی بزرگ در حوزه علمیه قم و کارگزاری باوفا در مهمترین تشکیلات نظام جمهوری اسلامی، عضو مؤثری در شورای نگهبان و رئیس موفقی در مجمع تشخیص مصلحت و دارای آثار و برکات علمی بسیار خطاب کردند؛ به همین جهت با حجتالاسلام علی رضائیان، مدرس خارج فقه حوزه علمیه قم و یکی از شاگردان مرحوم آیتالله هاشمی شاهرودی به گفتگو نشستهایم.
اجتهاد: جنابعالی سالیانی در محضر مرحوم آیتالله هاشمی شاهرودی تلمذ نمودید در ابتدا از شخصیت و جایگاه علمی ایشان بفرمایید.
رضائیان: هرچند برخی بعد از رحلت شخصیت بینظیر فقیهی چون آیتالله شاهرودی تلاش کردند که خدمات و شهرت علمی آن مرحوم را در جنبه علمی و عملی زیر سؤال ببرند که باید گفت: چهبسا تعاریفی که از روی عدم اطلاع بوده و چه بسیار کنایههایی که از روی عدم شناخت نسبت به ایشان بیان شده است.
اما آنچه مسلم است، زمانی نزد ایشان نشسته بودیم، یکی از شاگردان با سابقه شهید صدر که از لحاظ سنی از آقای شاهرودی خیلی بزرگتر بودند، به بنده گفتند من خدمت آیتالله شهید صدر بودم که شهید صدر خطاب به آیتالله شاهرودی فرمودند «هذا نعم الخلف»؛ در واقع این که ایشان بهترین خلف و جانشین برای شهید صدر باشند را اذعان داشتند.
در فهم نکته «نعم الخلف» بودن ایشان میتوانیم به مصاحبهای از خود آیتالله شاهرودی اشاره کنیم و وصیتی که آیتالله شهید صدر به ایشان فرموده بودند؛ زمانی که ایشان به سمت ایران آمدند، شهید صدر به ایشان فرمود «ذوبوا فی الخمینی کما هو ذاب فی الاسلام؛ در خمینی ذوب شوید کما اینکه ایشان دراسلام ذوب شده است»؛ در عین حال که ایشان شاگرد امام نیز بوده و مرحوم صدر هم این جمله را فرموده است.
یا جملهای که خود آیتالله شاهرودی از آیتالله خوئی شنیده بود، در همان سن جوانی وقتی آیتالله شاهرودی به ایران میآیند مورد توجه آیتالله خوئی قرار میگیرد و آیتالله خویی به ایشان میفرماید: ما قصد داشتیم این جایگاه و کرسی را به مرحوم پدر شما تحویل دهیم، اما حالا که ایشان از دنیا رفته است، شما لیاقت این جایگاه را دارید.
آیتالله کعبی نیز از خود آیتالله شاهرودی این قضیه را نقل کردند، بنابراین آنچه که مسلم است ایشان از لحاظ علمی مورد تأیید و توجه آیتالله خوئی، شهید صدر و امام بوده است و ما اذعان داشتیم که اگر خدا توفیق نداد شهید صدر را درک کنیم، خوب است که شما هستید؛ اما ایشان فرمودند که نه هیچکسی شهید صدر نمیشود که این هم از تواضع و ارادت به استادشان بود.
اجتهاد: با توجه به توصیه شهید صدر و جمله معروفی که خطاب به جایگاه علمی آیتالله شاهرودی فرمودند، میبینیم ایشان به سمت تشکیلات نظام جمهوری اسلامی انعطاف داشته است، علت چیست؟
رضائیان: این مطلب برگشت به این نکته دارد که شهید صدر با آن عظمت علمی این نظام را محقق کننده همه آرزوهای خود و اولیا و اوصیا میداند.
وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد، شهید صدر فرمود: برپایی نظام اسلامی آرزوی انبیا و اوصیا بود و بیان این جمله خود از لحاظ نظری پشتوانهای برای نظام محسوب میشد که خیلیها برنمیتافتند که ببینند شهید صدر با آن عظمت این مطلب را بیان فرمودهاند و حتی با جایگزین خود این امتداد را برای نظام رقم میزنند.
از این جهت شهید صدر بهعنوان یک دِین به نظام اسلامی، بهترین شاگردشان را خرج میکنند؛ اما برخی که از لحاظ نظری یا موارد شخصی با این نظام مشکل دارند میخواهند از لحاظ نظری ارتباط پشتوانه نظام با شهید صدر را قطع کنند و بهترین راه را نیز این دیدند که بگویند این نعم الخلف یا بهترین جایگزین، امتداد استادش نیست؛ در حالی که استاد خود همینگونه ادعا میکند و شاگرد هم تا به آخر خود را پیرو استاد در عرصه نظر و در جنبه پشتوانه بودن برای نظام اسلامی به حساب میآورد؛ زیرا وصیت به امام و این که کاملاً پای خود را جای پای امام بگذارید، سفارش استادش شهید صدر بود که ایشان دقیقاً به این وصیت عمل کردند.
گرچه شهید صدر نتوانستند بیایند در این نظام خدمت کنند، اما توانستند توسط بهترین جایگزین خودشان این کار را انجام دهند و این بهترین جایگزین را ایران فرستادند، اینکه پشتوانهای برای نظام اسلامی باشد.
اجتهاد: بفرمایید ایشان برای عمل به توصیه استادشان و خدمت به نظام اسلامی چه اقدامات ممتازی را انجام دادند؟
رضائیان: وقتی آیتالله شاهرودی به ایران آمد، در کنار بحثهای علمی که مورد سفارش امام هم بود، در جاهایی که نظام اسلامی نیاز داشت، همانگونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند همچون یک کارگزار باوفا عمل کردند، این در خیلی از جوامع یا بگوییم در برخی افراد ظهور و بروز دارد.
برخی وقتی دارای این جلوه و جهت خاص و شأن خاص میشوند به خاطر اینکه شأن خود را حفظ کنند از مسائل اجرایی و نظام فاصله میگیرند تا در مظان اتهام نباشند؛ اما با اینکه ایشان این شأن علمی را داشت و شأن مرجعیت و رساله هم داشت، با این حال جاهایی که رهبر معظم انقلاب به ایشان ارجاع میدادند و آن سفارش استادشان و آن دید بلندشان نسبت به جمهوری اسلامی هیچوقت این جایگاهها را به خاطر شأن شخصی خودشان و شأن علمی خود رها نکردند و این دقیقاً همان سفارشی بود که شهید صدر داشتند.
در عین حالی که در اوج مباحث علمی و اصولی قرار داشتند، شأن مرجعیت داشتند و حتی خودشان این شأنشان را در نظام میدیدند؛ کما اینکه امام(ره) تمام آن شئون علمی خود را خرج نظام اسلامی کردند و این یک سفارش بزرگ از یک استاد بزرگ به یک شاگرد بزرگ است.
براساس پیام رهبر معظم انقلاب، واقعاً یک استاد بزرگ از یک استاد بزرگ دیگری سفارشی گرفت و دقیقاً به آن سفارش عمل کرد و این تنها یک جلوه از آن تبعیت تام و آن امتداد استاد بود، بنابراین آیتالله شاهرودی امتداد شهید صدر بود.
اجتهاد: ایشان با خدمت کردن به نظام اسلامی در عمل، نظریه شهید صدر را پیاده کردند، درباره امتداد نظریات شهید صدر نیز بفرمایید.
رضائیان: آیتالله شاهرودی در بسیاری از نظرات خود تابع استادشان بودند، گرچه صاحبنظر بودند، اما نظرات دقیق استاد را قبول داشت و تکامل نظریه ایشان را در استقرار نظام اسلامی و از آرزوهای شهید صدر میدانست، از این رو برای عینیت یافتن این نظریات در نظام اسلامی دقیقاً جای پای استاد خویش گذاشت.
شهید صدر تطورات فکری و نظری خاص خود را داشتند، چهبسا آنچه که آیتالله شاهرودی بعد از استقرار نظام در نظریاتشان بود، همان امتدادی بود که شهید صدر به همین نظریات میرسید و همینها را ارائه میکرد. اما متأسفانه آنچه در فضای ژورنالیستی و فضای خبری از برخی از افراد صادر میشود، جای این سؤال و تعجب را دارد که چرا بعد از وفات ایشان اینگونه خواستهاند تا این شاگرد را از استاد جدا کنند.
در صورتی که آن استاد، شاگردش را بهترین جایگزین میداند و این شاگرد نیز خود را منتسب به استاد دانسته و به آن افتخار میکند؛ اما کسانی که آن استاد و شاگرد را نمیشناختند، از این باب که این وزنه علمی و استوانه فقاهت، پشتوانهای برای نظام اسلامی بود، از این جهت آمدند تا شاگرد را از استادش جدا نشان دهند.
اجتهاد: از عوامل مؤثر در فقاهت و فهم حکم الهی موضوع شناسی است، مرحوم آیتالله شاهرودی از فقهایی بودند که با ورود به ساختار نظام در شناخت مسائل و موضوعات کلان اجتماعی تبحر داشتند، نظرتان در این باره چیست؟
رضائیان: یکی از خصوصیات بسیار خوب آیتالله شاهرودی تسلط بسیار فاخرشان بر اصول بود و اینکه در فقه هم صاحب نظریاتی خوبی بودند و چون بر مبنای مختلف تسلط داشتند فقه را بر مبانی مختلف سوار میکردند و طبق هر مبنا نتیجه را بیان میکردند و این شاید از نوادر خاص دروس عالی درس خارج قم بود که ایشان با تبحرشان بر اصول سعی میکردند در هر باب فقهی بر هر مسئله فقهی براساس هر مبنای اصولی نتیجهها را بر مبنای خاص سوار کنند و بیان کنند که این هم قدر ناشناخته ایشان بود که خیلی در قم بروز و ظهور پیدا نکرد.
یکی از آخرین روایتهایی که ایشان در درس و توصیه اخلاقی خود فرمودند توجه به مسائل کلان اجتماعی و دید بلند علما بود و توصیه به اینکه علما نسبت به مسائل اجتماع و مسائل کلان موظف هستند.
این نگاه در مباحث ایشان هم ظهور داشت و آیتالله شاهرودی به خاطر آن قوت فقهی و اصولی از یک طرف و از جهت دیگر به خاطر نزدیکی در مسائل اجرایی و نظام تقریباً تسلط بسیار خوبی نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی داشتند و این از قوتهای بینظیر ایشان بود که فقاهت و اجتهاد را در کنار مسئلهشناسی و شناخت موضوعات کلان اجتماعی همراه کرده بود و باعث بود که ایشان دارای نظرات خاصی در این زمینه باشد و نوآوریهایی در این جهت داشته باشند که این امتیاز شاید در کمتر فقیهی دیده میشود و ایشان این خصوصیت را داشتند.
آن هوش بالا و اجتهاد غنی در کنار شناخت مسائل اجتماعی و دید کلان ایشان که با تجربه اجرایی همراه شده بود بر قوت ایشان میافزود و این جهت یکی از ویژگیهایی بود که برای برخی این غفلت را حاصل کرده بود، در حالی که این قوت ایشان بود که در مسائل مشارکت داشتند.
همه اگر بخواهند مسائل را کلان ببینند و فقه نظام و فقه کلان را داشته باشد یکی از ارکان این اتفاق شناخت مسائل و موضوعات کلان اجتماعی است که ایشان در کنار آن اجتهاد غنی خود این مسئلهشناسی و شناخت موضوعات کلان را داشتند.
در پایان، ایشان دارای آثار بیبدیلی بودند و برکات علمی بسیاری از خود بر جای نهادند، دایره المعارف، مقالات، کتابهای ایشان و شاگردانی که بسیاری از ایشان اکنون درس خارج دارند.