۴ عامل مهم و مؤثر در بی‌انگیزگی طلاب/ محمدرضا نائینی

شبکه اجتهاد: مهم‌ترین راه رشد علمی طلاب جوان، تدریس است؛ با تدریس است که استعدادهای نهفته‌ی آنان شکوفا‌ می‌شود؛ احساس شخصیت‌ می‌کنند، آزموده‌ می‌گردند، دروسشان برایشان ملکه‌ می‌شود و… اکنون به برکت تضییقات ایجاد شده این راه بر خیل عظیمی از مشتاقان بسته شده است.

سابقاً طلاب، با میل خود و به فراخور استعداد و توانشان هر استادی را‌ می‌خواستند انتخاب‌ می‌کردند؛ هرگز مجبور نبودند استادی را که به هر دلیل‌ نمی‌پسندند برای مدتی طولانی تحمل کنند؛ و چون با میل خودشان انتخاب‌ می‌کردند انگیزه‌شان نیز برای شرکت در درس افزایش‌ می‌یافت؛ استاد، برایشان تنها معلم یک درس نبود مربی بود.

با تأسیس مدارس تحت برنامه این ویژگی‌‌ها از میان رفتند یا به شدت آسیب دیدند و این در انگیزه‌ی طلاب اثر گذاشت به طوری که امروز پس از ۶ سال تحصیل در مدارس تحت برنامه باز هم نتوانسته‌ایم از اکثر آنان محصلانی پُر انگیزه بسازیم بلکه هنوز‌ می‌خواهیم به زور حضور و غیاب، آن هم به شکل دبستانی در کلاس درس، حاضرشان کنیم.

مقصود از «درس آزاد» درسی است که استاد و طلبه در برگزاری آن آزاد باشند؛ حال چند پرسش مطرح می‌شود که چگونه با اجباری کردن درس و استاد، مشکل «بی‌برنامگی» یا «بی‌انگیزگی» طلاب حل‌ می‌شود. پرسش دیگر این است که تا چه زمانی برای حل مشکلات می‌خواهیم درس اجباری را بر دانش پژوه تحمیل نمائیم؟ آیا شش سال برای این که به او راه زیست در حوزه و مختصات آن را بیاموزیم کافی نیست؟

و اما در مورد بی‌انگیزگی طلاب، در طول بیش از بیست سال مباحثه با طلاب دروس سطح عالی و خارج، آن بی‌انگیزگی شدید را احساس نکرده‌ام ولی قبول دارم که کم و بیش در سالیان گذشته شیوع بیشتری یافته است. برخی از عوامل این بی انگیزگی را فهرست‌ می‌کنم:

۱- وضعیت عمومی جامعه؛ گروه‌‌های زیادی از مردم دل چرکینی‌‌هائی از نظام عزیز ما دارند و چون گمان‌ می‌کنند کلیت روحانیت در مشکلاتشان دخیل هستند این ناراحتیشان را در برخورد با طلابی که در کوچه و خیابان‌ می‌بینند بروز‌ می‌دهند. طلاب عزیزی که تحت سخت‌ترین شرائط، گذران زندگی‌ می‌کنند در جامعه هم طعن‌ می‌شنوند و این در غبار گرفتن روحیه شان نقش دارد.

۲- طلبه در ایام تحصیل از سوئی با حجم زیادی از کتب سنگین مواجه است که واقعا برای فهمشان باید همتی عالی داشته باشد و از دیگر سو با بمباران تبلیغات منفی علیه این کتاب‌‌ها مواجه است؛ تبلیغاتی که گاه برای یک جوان، جذاب هم هستند. این تبلیغات روحیه‌ی لطیف او را‌ می‌شکند و چه بسا گمان کند واقعا کتب درسی حوزه بی‌فایده‌اند.

۳- مشکلات معیشتی نیز نقش فراوانی در این بی‌انگیزگی دارند؛ وقتی در ضروری‌ترین نیازهای زندگی مانده، دیگر دل و دماغی برای تحصیل در او‌ نمی‌ماند. قبول دارم که ما از روز نخست باید آگاهانه به این راه وارد شویم؛ ولی ساختمان‌‌های بلند، در کنار شهریه‌ی سیصد چهار صد هزار تومانی قابل هضم نیستند!؛ به نظر بنده یکی از مهم‌ترین عوامل جذب طلاب به مؤسسات، نیز به همین مسأله باز‌ می‌گردد.

۴- ذات دروس ما دیر بازده هستند؛ جوانی که به دانشگاه‌ می‌رود پس از چهار سال، یک شخصیت اجتماعی پیدا‌ می‌کند اما اگر به حوزه بیاید ممکن است حدود ۱۵ سال طول بکشد تا چنین شخصیتی بیابد؛ مهم‌ترین عاملی که در او احساس شخصیت را‌ می‌آورد تدریس بود؛ هر پله از تدریس را که طی‌ می‌کرد خود را در افقی بالاتر‌ می‌دید؛ امروز این راه بر روی بیشتر مشتاقان بسته شده است.

ادامه دارد …

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: , , ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست