labelخانواده و سلامت, دیدگاه و گزارش
comment۱ دیدگاه

دسته‌بندی مطالعات دینی درباره زنان و مبانی امام موسی صدر

مهدی مهریزی می‌گوید: از منظر امام موسی صدر، اسلام بر اساس شریعت اصولی را وضع کرده که با توجه به تحول جامعه می‌توان قوانین شریعت را نیز متحول کرد و به باور امام صدر باید قوانین رایج اسلامی درباره زنان را بازخوانی کرد.

به گزارش شبکه اجتهاد، نشست تخصصی «زن در دیدگاه امام موسی صدر» با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر مهدی مهریزی استاد حوزه و دانشگاه، عصرچهارشنبه هفتم مهر، به همت انجمن زنان پژوهشگر تاریخ با همکاری پژوهشکده اسناد و اندیشگاه فرهنگی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران برگزار شد.

دراین نشست حجت‌الاسلام مهریزی مطالعات دینی درباره زنان را به سه دسته‌ تقسیم‌ نمود و بر لزوم بازخوانی قوانین اسلام درباره زنان اشاره داشت. او از مجموعه مکتوبات و سخنرانی‌های امام موسی صدر ۵ مبنا در حوزه مطالعات دینی زنان برداشت کرده و می‌گوید مبانی امام موسی صدر باعث شده حرف‌های نو نسبت به زمان خودش داشته باشد. مشروح سخنان این پژوهشگر فقه را در ادامه می‌خوانید.

امام موسی صدر در زندگی نگاهی با افقی گسترده دارد و به معنی واقعی کلمه به انسان ایمان و اعتقاد دارد و انسان را محور تفکر و اندیشه می‌داند. در کتابی که از مجموعه سخنرانی‌های ایشان با عنوان «ادیان در خدمت انسان» منتشر شده آمده است که دین در خدمت انسان است نه انسان در خدمت دین. این مساله مبانی اندیشه‌ای خاص دارد. اگر دین اصل باشد، انسان‌ها را می‌توان در هر جایی به همه اشکال ممکن در پای دین قربانی کرد؛ اما اگر انسان اصل باشد و دین را در خدمت انسان بدانیم قضیه فرق می‌کند. با تامل بر تعبیرهایی که قرآن کریم از دین و انسان ارائه داده، متوجه می‌شویم که دین برای انسان است. خداوند پیامبران را قاصد و پیک بین خود و انسان‌ها معرفی کرده است. امام صدر نیز اعتقاد دارند که دین در خدمت انسان است و این مساله یکی از ارکان مهم منظومه فکری و عملی ایشان را تشکیل می‌دهد.

دسته‌بندی مطالعات دینی درباره زنان

از زمانی‌که در مطالعه دینی ما زن به عنوان یک مسئله مطرح شد، ۳ نوع نگاه تاکنون دیده می‌شود:

۱. «نگاه سنتی»: یعنی کسانی که نسبت به زن نگاهشان این بود که تفاوت ماهوی با مرد دارند و البته نسبت به حضور اجتماعی زن نیز هیچ نظر خوشی ندارند. این نوع نگاه کاملا سابقه‌دار و ریشه‌دار است و در بیشتر کتاب‌ها از جمله منابع فقهی نیز قابل مشاهده است، اما از دوره مشروطه که بحث زن در جنبش‌های سیاسی روز مطرح شد، همیشه این نوع دیدگاه به کمک مطالعات فمینیستی می‌آید.

۲. «نگاه اجتماعی»: نگاه دوم که از دهه ۳۰ در ایران پا گرفت نگاهی مثبت به زن دارد و وی را کاملا به عنوان یک انسان معرفی می‌کند. مباحث طرح شده در این نوع دیدگاه را اندیشمندان با تکیه بر مباحث فمینیستی پیش می‌بردند. محمدتقی شریعتی یکی از این کسان بود. نگاه ایشان به زن بسیار مثبت است و زن را به عنوان انسان کامل معرفی می‌کند. مرحوم شریعتی ذیل آیه «و من شر النفاسات فی العقد» می‌نویسد که: معمولا می‌گویند که زنان جادوگر هستند، اما منظور این آیه فقط زنان نیست و همه مردان را نیز می‌تواند دربربگیرد. بعد از ایشان نیز علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در جلد دوم و چهارم بحث زن را مطرح می‌کند و تعریفی از ماهیت واحد جوهر زن و مرد بیان می‌کند. البته ایشان معتقد است که اختلافاتی در قوانین بین زن و مرد وجود دارد و برای آن فلسفه درست می‌کند، اما آن نوع نگاه قبلی که رایج و حاکم بود و حتی در کتاب‌های حکمت متعالیه ما هم به آن اشاره شده که زن موجودی است بین انسان و حیوان دیگر وجود ندارد.

در این نگاه حضور اجتماعی زنان به عنوان یک امر مجاز تلقی می‌شود و به دنبال این هستند که برای تفاوت‌های بین زن و مرد، تفاسیر و تعابیر عقلانی به کار ببرند. به عنوان مثال این مسئله را می‌پذیرفتند که «طلاق» در دست مردان است، و سعی می‌کردند برای آن دلیل عقلانی بیاورند. این طیف نسبت به گروه اول پیشرو بودند و من از این گروه تعبیر می‌کنم به رویکرد اجتماعی به زن. یحیی نوری، دکتر علی شریعتی، آیت‌الله مطهری و… در این گروه قرار می‌گیرند.

۳. «نگاه نوگرایی»: اما طیف سومی هم در این میان وجود دارند که در اواخر دهه ۷۰ در ایران شکل می‌گیرد که من از آن به جریان نوگرایی تعبیر می‌کنم. اندیشمندان این طیف نه تنها اعتقاد دارند که زن و مرد از حقیقت واحدی برخوردار هستند، ۲ تفاوت عمده هم با طیف‌های قبل دارند. جریان نوگرایی نه تنها به حضور زن در جامعه باور دارد، بلکه آن را مطلوب می‌داند. در این طیف اعتقاد بر این است که باید شرایط ایده‌آل را برای حضور زنان در جامعه فراهم کرد چون نیمی از انرژی جامعه انسانی در اختیار زن‌ها است و نباید از آنها محروم شویم. از طرف دیگر به بازخوانی مجدد قوانین اسلام معتقد است.

لزوم بازخوانی قوانین اسلام درباره زنان

مهم‌ترین تفاوت جریان نوگرایی با طیف اجتماعی در رویکرد به زن در این است که می‌گویند به‌جای اینکه تفاوت‌های قوانین بین مرد و زن را توجیه کنیم، یک‌بار دیگر این قوانین را مورد بازخوانی قرار دهیم، چرا که شاید مفسران و فقهای قبلی برداشت اشتباه از آیات و روایات کرده باشند. شما ابتدا مسلم می‌گیرد که دختر در ۹ سالگی و پسر در ۱۵ سالگی بالغ می‌شود و بعد درباره چرایی این روند دلیل می‌تراشید، اما باید دوباره تحلیل کرد، شاید قبلی‌ها این مسئله را بد متوجه شده باشند، شاید با بازخوانی مجدد منابع فقهی این تفاوت برچیده شود. آیت‌الله جناتی، آیت‌الله صانعی، علامه فضل‌الله و علامه شمس‌الدین و البته امام موسی صدر در این گروه قرار می‌گیرند. اندیشمندان این طیف از جوهر یکسان زن و مرد سخن می‌گویند و حضور اجتماعی زن را مطلوب می‌دانند و در برخورد و مواجهه با تفاوت‌ها قائل به بازخوانی مجدد هستند.

به عنوان مثال اندیشمندان این گروه به طبقه‌بندی آیات‌الاحکام توسط فقها اشکالاتی وارد می‌کنند. آنها می‌گویند چرا داستانی مانند «سلیمان و ملکه صبا» در قرآن را جزو این آیات الاحکام قرار نداده و از آن حکم فقهی استخراج نمی‌شود؟ در این آیات در قرآن داریم که ملکه صبا مدیریت خوبی داشته و مدبر و هوشمند بوده است. قرآن کتاب داستان یا رمان نیست و خداوند با ارائه این شخصیت دارد به مخاطبان و بندگانش ایده می‌دهد. چرا به آیاتی که مربوط به حضرت موسی و دختران شعیب است صرفا به عنوان یک داستان نگاه می‌کنیم و نه به عنوان یک سند حقوقی؟ قاعدتا کتابی که جنبه رسالتی دارد همه حرف‌هایش جرقه‌ای ایجاد کرده و افقی را باز می‌کند. با این دید اگر به قرآن نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که منابع بسیاری در قرآن هست که می‌توان از آنها احکام و مسائل مربوط به زنان را استخراج کرد.

هرچند که اشاره کردم این گروه سوم در دهه ۷۰ شکل گرفته است، اما امام موسی صدر ۵۰ سال پیش درباره زن این‌گونه فکر می‌کند. بنابراین نسبت به زمانه خود جلوتر حرکت می‌کند. دکتر محمود سریع القلم کتابی با عنوان «پیشوایی فراتر از زمان» درباره امام موسی صدر کار کرده‌اند که بسیار جالب است و تعبیر هم بسیار درست است و امام موسی صدر بسیار جلوتر از زمان خود فکر و حرکت می‌کند. اگر ایشان اکنون در نظام جمهوری اسلامی حضور داشتند ما شاهد دیدگاه‌های فقهی نوین و به‌روزتری بودیم.

من از حرف‌های امام موسی صدر از مجموعه مکتوبات و سخنرانی‌هایش استنباط کردم که ایشان ۵ مبنا در حوزه مطالعات دینی زنان دارد که بسیار تاثیرگذار است و همین مبانی باعث شده که آقای صدر حرف‌های نو نسبت به زمان خودش داشته باشد.

این ۵ مبنا به این شرح است:

۱- توجه به قرآن: امام موسی صدر همه سخنان خود را با آیات قرآن شروع می‌کند. البته این اقتضای محیط هم بوده است، یعنی در محیطی که اهل سنت حضور دارند که نمی‌توان احادیث شیعی گفت. تمسکش به قرآن است و در تمامی کنفرانس‌ها قرآن خوانده و استنباط‌های جالبی از آنها دارد. این توجه به قرآن اگر در مطالعات دینی ما به عنوان یک اصل قرار بگیرد بسیاری از بدفهمی‌های ما اصلاح می‌شود. ما اسلام را از انتهای آن یعنی از احادیث و روایات شروع می‌کنیم و این اشکال دارد. قرآن یک متن استاندارد و فصیح و بلیغ است. پیامبر نیز معلم قرآن است. نفر بعدی که می‌آید ابتدا باید خود کتاب را بخواند و نه توضیحات معلم را. احادیث و سخنان پیامبر، تفسیر قرآن ــ و نه خود قرآن ــ هستند. خود پیامبر در زمان خود بیان کردند که دروغ‌گوها بر من زیاد هستند، با گذشت این همه سال از حیات ایشان ببینید چه اتفاقی می‌افتد. امام موسی صدر و همه کسانی که اندیشه معتدل دارند از این مرکزیت قرآن غافل نشدند.

۲- توجه به اسلام حقیقی: امام موسی صدر بین اسلام و آداب و رسوم مسلمان‌ها فرق می‌گذاشت. مسلمان‌ها گاهی به آداب و رسوم خود در طول زمان رنگ مذهب و قداست دین داده‌اند.

۳- توجه به زمان‌دار بودن برخی احکام: بین احکام بنیادین و تاریخ‌مند اسلام باید فرق گذاشت. یک‌سری از قوانین اسلام بنیادین و بسیاری دیگر زمان‌مند هستند. کما اینکه در زمان پیامبر هم برخی قوانین صرفا در چند سال اول اعتبار داشت و بعد نسخ شد. امام موسی صدر در بحث چندهمسری نیز همین تعبیر را دارد و می‌گوید که اگر این دستور آمده برای شرایط خاص است.

۴- توجه به روح دین: امام صدر اعتقاد دارد که ما باید تلاش کنیم تا روح دین را کشف کنیم و اجتهاد ما فقط معطوف به کشف مقررات و احکام نباشد. کتابی از یک سخنرانی ایشان در الجزایر منتشر شده با عنوان «روح تشریع در اسلام».

۵- توجه به شرایط زمان: ما باید و واقعیت و شرایط جوامع برای فهم دین را در نظر بگیریم و حضور در زمان داشته باشیم.

بر اساس این مبانی بخشی از مواردی را که ایشان اظهار نظر کرده و قضاوت کرده را ذکر می‌کنم. به عنوان مثال ایشان به عنصر و جوهر واحد زن و مرد اشاره می‌کند و من این عبارت را از ایشان شاهد مثال می‌آورم: «در اینجا دوست دارم توجه شما را به این نکته جلب کنم که بسیاری از ما (یعنی مردها) خود را بالاتر و مهمتر از زنان می‌بینیم و می‌گوییم مرد در درجه اول قرار دارد و زن در درجه دوم. حقیقت این است که من اصلا از اسلام چنین چیزی نمی‌فهمم. یعنی قائل شدن به دوگانگی در جوهره انسانی و حقیقت انسانی به هیچ وجه از احکام دین برنمی‌آید، بلکه احکامی متفاوت برای شرایط و توانمندی‌های متفاوت وجود دارد که بحث آن طولانی است.»

مثال دوم هم مسئله چند همسری است. فتوای مشهور فقها در این مورد این است که چند همسری مباح مطلق است و در اجرا برای آن قوانینی ذکر کرده‌اند. امام موسی صدر اعتقاد دارد که این قانون مباح مقید است نه مباح مطلق. امام آیه مربوط به این مسئله را که در سوره نساء آمده بسیار خوب متوجه می‌شود، چرا که به نظر ایشان این آیه در صدد حل مشکل مردها نیست، بلکه می‌خواهد مشکل کودکان یتیم و خانواده‌های بی‌سرپرست را حل کند. یعنی این آیه سوره نساء مقید است به حل مشکلات خانواده‌های بی‌سرپرست و اگر ازدواج مجدد این قید را نداشته باشد به هیچ عنوان مشروع نیست. بنابراین از منظر امام صدر، اسلام بر اساس شریعت اصولی را وضع کرده که با توجه به تحول جامعه می‌توان قوانین شریعت را نیز متحول کرد.

چند نکته:

امام موسی صدر در زمینه مسئله طلاق نیز اعتقاد دارد که زن می‌تواند در ضمن عقد خود شروطی را تبیین کند که یکی از آنها مسئله طلاق است. امام می‌گوید که در احکام اولیه چنین است که طلاق به دست مرد است، اما زن و شوهر می‌توانند در هنگام توافق برای عقد این شرط را به هم واگذار کنند.

درباره سرپرستی خانواده نیز امام موسی صدر اعتقاد دارد که اگر در هنگام عقد توافقی صورت گیرد که زن مدیریت خانواده را بر عهده داشته باشد، این کار می‌تواند انجام شود. اگر توافقی نکنند در شرایط طبیعی‌اش مرد مدیریت خانواده را بر عهده دارد.

همچنین امام موسی صدر اجازه گرفتن دختر از پدر برای ازدواج اولش را این‌گونه شرح می‌دهد که این اجازه فقط در حکم مشاوره و حمایت است و پدر نمی‌تواند برای اغراض شخصی خود جلوی ازدواج دخترش را بگیرد. این کار مانند زنده‌به‌گور کردن دختران توسط اعراب است. در عرب جاهلیت زنده‌به‌گور کردن دختران شایع نبود وگرنه که نسل منقرض می‌شد، اما آن‌قدر این‌کار زشت بود که خدا این موضوع را بسیار بزرگ جلوه داد. امام موسی صدر از آیات نهی از زنده‌به‌گور کردن دختران برداشت‌های جالب و دقیقی بر اساس شرایط روز جامعه می‌کند. به باور امام اگر پدری جلوی ازدواج دخترش را بگیرد، نوعی از زنده‌به‌گور کردن است. همچنین اگر کسانی نگذارند زن حضور اجتماعی داشته باشد، باز هم نوعی زنده‌به‌گور کردن است. بنابراین آیه شریفه «وَإِذَا الْمَوْءُودَهُ سُئِلَتْ، بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» ناظر به ۳ معنی است: این‌که جسم زن از دید پنهان شود، دوم اینکه زن نتواند به آرزوها و خواسته‌هایش در زندگی برسد و سوم اینکه زن نتواند استعدادهای اجتماعی خودش را بروز دهد.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

people_altاشخاص مرتبط: صدر سید موسی, مهدی, مهریزی
local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: , ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

۱ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

  • سلام مطلبی که گذاشتید خیلی جالب و مهم می باشد . به نظر من حضور زن در اجتماع با حفظ حرمت و حیا مشکلی ندارد همانطور که در نگاه نوگرایی هم مطرح شده است نیمی از انرژی جامعه در اختیار زن ها است اما مطلبی که بسیار حائز اهمیت است این است که این حضور فعالانه در جامعه مغایر با شئونات اسلامی نباشد.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست