نیازی به انتقادات درون شیعی نسبت به خلافت داعش و جریانهای سلفی نداریم؛ چرا که خود جریانات سلفی انتقادات جدی به آن دارند، اما لازم است که نگاه درجه دوم به خلافت داشته باشیم تا درک دقیق تری از خلافت داعش داشته باشیم.
به گزارش شبکه اجتهاد؛ نشست علمی «نقد و بررسی الگوی خلافت داعش» با ارائه بحث توسط حجتالاسلام والمسلمین دکتر سیدمهدی علیزاده موسوی رئیس پژوهشکده حج و زیارت و نقادی دکتر فراتی برگزار شد.
در ابتدای این نشست دکتر شیخ حسینی، دبیر این نشست به مقدمه شکل گیری داعش در جهان اسلام پرداخت و گفت: ظهور عینی پدیده داعش در سال ۲۰۰۴ شاهد بودیم، زمینههای مختلفی شکل گیری داشت که شامل زمینههای عینی و ذهنی بود؛ عوامل ذهنی یا اندیشهای اشاره به تبار فکری دارد که این جریان در جهان اسلام داشته و امروز به این مرحله رسیده است، اما عوامل عینی شامل عوامل جامعه شناختی که جهان اسلام و برخی کشورها همچون عراق و سوریه به صورت خاص داشتند، میشود. وقتی این دو زمینه در کنار هم قرار گرفتند، شاهد شکل گیری جریانی مثل داعش خواهیم بود.
وی با تعریف لغوی سلفیه گفت: این واژه به لحاظ اصطلاحی اشاره به قرون مفضله و یا تمام کسانی که فکر میکنند فهم سه قرن اولیه از اسلام یک فهم کامل بوده و تلاش میکنند آن را در جهان اسلام اجراء کنند، معتقد به مکتب سلفیه است که البته دارای جریانات مختفی میباشند.
حسینی افزود: آنچیزی که به ما در شناخت این جریان کمک میکند، شناخت مقطع تاریخی ۱۹۲۴ میلادی است که عثمانی سقوط میکند؛ چرا که مهمترین مولفه هویت بخش اهل سنت، الگوی خلافت است که به صورت ناقص از زمان رحلت حضرت رسول(ص)، برای سامان دهی به وضعیت سیاسی بود، اما از سال ۱۹۲۴ اهل سنت با الغای خلافت، مهمترین مولفه هویت بخش خود را از دست میدهند و تلاش برای احیای خلافت در جهان اسلام شروع میشود که طرح رشید رضا، طرح خلافت مسلمانان در هند و شریف حسین پادشاه حجاز در همین راستا میباشد، اما هیچکدام موفق نمیشوند خلافت را احیاء کنند و لذا در واقع جهان اسلام درگیر ایدئولوژیهای خارج از جهان اسلام همچون لیبرالیسم و کمونیسم میشود، اما همچنان نمیتواند یک صورتبندی برای آینده مطلوب یک فرد سنی باشد. شاید نقطه پایان همه این ایدئولوژیها سال ۱۹۶۷ که اعراب از اسرائیل شکست خوردند بود که اعراب دچار خمودگی شد و شاهد خیزش جریان اسلامگرا برای پاسخ به نیازها و سازماندهی سیاسی خود، هستیم.
تاثیر اندیشه سیدقطب
دکتر شیخ حسینی خاطرنشان کرد: در این مقطع جریانی تحت تاثیر اندیشه سیدقطب شکل میگیرد و سعی میکند در مفاهیم مرسوم سلفی تصرفی بکند که یکی از این مفاهیم، مفهوم توحید است که توسعه مفهومی داده میشود و توحید در حاکمیت را در برمیگیرد و حاکمیت کشورهای کنونی را تکفیر میکند و طاغوت میداند. توسعه در مفهوم حاکمیت، توسعه در مفهوم جاهلیت و طاغوت، از دیگر توسعههای مفهومی است و در واقع معتقدند که جهان اسلامی جامعه جاهلی است و لذا برای مفهوم جهاد اهمیت زیادی قائل هستند؛ چرا که راه احیاء خلافت را در جهاد میدانند که به مثابه ابزاری خشونت گرا در نظر گرفته میشود.
وی افزود: بنابراین بخشی هویتی انسان سنی عرب که از سال ۱۹۲۴ دچار شکست شده بود، اکنون این ایدئولوژی با توجه به توسعه مفهومی جهاد، جذابیت لازم برای جوان سنی عرب را فراهم میکند و در واقع این جریان پاسخی به مهمترین مولفهای است که جهان اهل سنت از دست داده است. به همین دلیل این زمینه فکری و ذهنی با یکسری شرایط جامعه شناختی در جهان اسلام پیوند میخورد که در سوریه و عراق، میتوان به سرکوب اسلام گرایان و سطح توسعه در این کشورها، طایفه گرایی، نقش عشائر، ضعف جامعه مدنی اشاره کرد که همان عوامل عینی و جامعه شناختی ظهور این جریان را تشکیل میدهند.
حسینی در پایان گفت: آنچه امروز ما از آن به عنوان داعش یاد میکنیم، پیوندی از این عوامل فکری و عینی است که زیرمجموعه سلفیه جهادی هستند که قبلا با جریان القاعده بود و امروز به داعش رسیده است.
تاریخچه نظریه خلافت
در ادامه نشست، حجتالاسلام والمسلمین سیدمهدی علیزاده موسوی به ارائه بحث خود پیرامون خلافت پرداخت و گفت: اسلام در نظریه خود بحث نگاه به حکومت و تشکیل حکومت اسلامی را دارد که اگر از این پیش فرض رد شویم، بعد از رحلت حضرت رسول شاهد دو نگاه هستیم که نگاه اول، نگاه امامت است که منتسب به شیعه و نگاه دوم، نگاه خلافت است که منتسب به اهل سنت میباشد. ویژگی که در باب خلافت وجود دارد، هیچ ادبیاتی در مورد خلافت تولید نشده است و در واقع، وقتی خلافت به وجود میآید چیزی تحت عنوان ادبیات خلافت نداریم، بنابراین از بحث خلافت ابوبکر به فلته به معنای امر ناگهانی تعبیر میشود که در شرایط خاص به وجود میآید یا امثال جوینی در کتاب خود میگوید که ما چیزی تحت عنوان حدود و ثغور خلافت نداریم تا بخواهیم بر اساس آن چیزی را شکل بدهیم و لذا در اهل سنت، خلافت به عنوان یک فرع مطرح میشود؛ بر خلاف شیعه که ادبیات آن از ابتدا تولید شده و تا امروز تغییری نکرده است.
نقد الگوی خلافت توسط اندیشمندان سلفی
رئیس پژوهشکده حج و زیارت افزود: بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی شاهد تحولاتی در نظریات خلافت هستیم، آنچیزی که در ادبیات مشاهده میشود این است که بسیاری این تحولات را بخاطر تصادم اندیشههای اسلامی با جهان غرب و اندیشههای غربی همچون دموکراسی، تفکیک قوا میبینند اما به نظر میرسد، چیزی که موجب شده نظریات جدید در باب خلافت مطرح شود، بیش از آنکه مربوط با تضارب آراء باشد، مربوط به سابقه و تاریخ خلافت هست؛ بدین معنا که اندیشمندان بعد از خلافت عثمانی این شرایط را پیدا کردند که از هیمنهای که برای خلافت ایجاد شده بود بیرون آمده و به نقد اندیشه و تاریخ خلافت در دورههای گذشته بپردازند و جالب آن است که حتی ابن تیمه، فقه دوران راشدین را به عنوان خلافت نام میبرد و از امویان و عباسیان را به عنوان ملوک میبرد و این نشان دهنده آن است که حتی اندیشمندان کلاسیکی مانند ابن تیمیه هم قائل به این نیستند که نمونه و نهاد خلافت با آن ویژگیها در دورههای بعد هم ادامه پیدا کرده باشد و بنابراین این واقعیت میان تمام اندیشمندان مورد اتفاق است که ما بعد از خلافت راشده شاهد افول اساسی در مساله خلافت هستیم.
وی افزود: بنابراین بعد از سقوط امپراطوری عثمانی در سال ۱۹۲۲ بخشی از نظریات تمام اندیشمندانی همچون مودودی، سیدجمال، رشید رضا، بن نبی، محمد ریس، که به نوعی به بحث خلافت پرداختند، مربوط به نقد گذشته است و جایگاه خلافت از آن جایگاه بالا به پائین میآورند و آن قداستش را از بین میبرند و جایگاه آکادمی برای آن وجود میآوردند.
۱۰ نفر در دوران معاصر ادعای خلافت کردند
وی خاطرنشان کرد: این امر نه تنها باعث افول جایگاه نظری آن میشود، بلکه باعث میشود که ادعای خلافت هم ساده شود و لذا شاهد ادعای خلافت ۱۰ نفر در دوران معاصر هستیم که شامل سال ۱۹۹۴ کمال الدین قبلان در کلن آلمان، پسرش متین قبلان معروف به خلیفه کلن، سال ۱۹۹۲ محمدافضل در نورستان افغانستان که ادعای خلافت و سیادت میکند، ابوعیسی رفاعی در شهر پیشاور، ابوعمر در سوریه که جندالخلافه را تشکیل میدهد، داغستانی، ابوبکر بغدادی، علی الشواخ معروف به ابولقمان، ابوبکر شیکا در آفریقا میشود و این نشان میدهد که مساله خلافت، امری عمومی میشود و در همه جا بحث خلافت مطرح میشود.
علیزاده موسوی افزود: جدای از این افراد، گروههای خلافت گرای متنوعی هم مانند اخوان المسلمین در چند سال اخیر داریم که دنبال خلافت هستند؛ حزب التحریر که دوره ۱۳ ساله تعریف میکند؛ طالبان، القاعده و نهایتا داعش از این گروهها هستند که بحث خلافت را دارند.
رئیس پژوهشکده حج و زیارت افزود: ادبیات داعش نیز در تشکیل خلافت، ادبیاتی غیر از ادبیات مرسوم در فضای خلافت نیست؛ بدین معنا که اینها چیزی ابداع نکردند و فقط تلاش کردند که ویژگیهای خلیفه و شرایط انعقاد خلافت را بر خود تطبیق دهند. بنابراین مباحثی مانند جهاد، عدالت، رای و تدبیر، تعداد نفرات و غیره در نظریات کسانی که مدافع داعش بودند، کاملا مشاهده میکنیم. مثلا عثمان بن تمیمی، در کتاب خود، ۱۱ نظریه همچون نظریه ابن تیمیه، خونجی، ماوردی، را در باب تعداد نفرات خلیفه بیان میکند و هدفش این است که این نتیجه را بگیرد که اگر تعداد شورا کم است در گذشتگان هم بوده است.
روش حل و عقد در تشکیل خلافت
علیزاده موسوی با اشاره به نظریات گذشتگان گفت: ابو جعفر حطاب در کتاب احکام البیعه فی الاسلام به این نکته اشاره میکند که حتی با وجود یک نفر هم انعقاد حکومت ممکن است و معتقد بودند که اگر شما حکومت تشکیل دادید باید از روشهای انعقاد رسمی استفاده کنید که یکی از این روشها روش حل و عقد است که تعداد اعضا در شورا یکی از این مباحث آن میباشد. آنها در پاسخ معتقد هستند که تعداد در روش حل و عقد مقوم نیست و بنابراین هم ابوجعفر و هم تمیمی و ابوحمام بر این نکته تاکید دارند.
وی افزود: اما فردی چون ابوقطاده معتقد است که هرچند یک نفر هم میتواند به انعقاد حکومت بپردازد، اما یک نفر باید از حیث جایگاه بتواند نمایندگی وجه غالب مسلمانان را داشته باشد و حتی ابوبکر را استثناء میشمارد که نباید این استثناء تبدیل به یک اصل در این حوزه شود. افراد دیگری سلمان العلوان یا حارث الضاری هم بحث میکنند که هرچند این شورا کم است، اما این شورا نمایندگی از تمام مسلمانان نمیکند و این نقد را وارد میکنند که تعداد باید بتواند نمایندگی از اکثریت یا تمام مسلمانان را بکند.
مساله استیلا و غلبه در خلافت
علیزاده با بیان اینکه اولین مسئله در انعقاد خلافت، گروهی است که میخواهند خلافت را مشخص کنند، گفت: مساله دیگر روش دوم استیلا و غلبه است؛ چرا که استخلاف در مورد اینها وجود ندارد و علیرغم اینکه ابوعمر بغدادی قبل از ابوبکر بغدادی بوده است، اما چون ابوعمر بغدادی صرفا در دولت عراق و نه شام حاکمیت داشته، لذا استخلاف را برنمی تابند، بلکه بر اهل حل و عقد و مسئله استیلا و غلبه اشاره میکنند.
رئیس پژوهشکده حج و زیارت خاطرنشان کرد: جدا از مسئله اهل حل و عقد، جایگاه این افراد است که آیا فرد شناخته شدهای در این شورا هستند یا خیر و لذا آنها را مجهولین میشمارند که علمای سلفی با آنها آشنایی ندارند.
وی افزود: استیلا و غلبه یکی از اصول انعقاد خلافت است که چهرههایی مانند نقوی، ابن حجر، ابن تیمیه و سایر نظریه پردازان سیاسی و اعتقادی به آن اشاره کردند. اینها خروج بر حاکم را حرام میدانند و از سوی دیگر انعقاد خلافت را با استیلا و غلبه جایز میدانند که این یک پارادوکسی است که وجود دارد که از طرفی خروج را حرام و از طرح دیگر، معتقدند که اگر با خروج استیلا پیدا کردند، اشکال ندارد.
این پژوهشگر حوزه و دانشگاه گفت: از دیدگاه ابن تیمه، خروج بر علیه خلافت عادل، مشروعیت ندارد و چهرههایی مثل ابوبصیر طرطوسی در کتاب احکام السلطانیه قائل است که قهر و غلبه جایگاهی ندارد و حتی در میان خودشان فردی چون تمیمی، غلبه را یک ضرورت و نه اصل، در نظر میگیرد که امروز به ضرورت به آن متوسل شدند. ابو مصیبه مقدسی نیز در کتاب خلافت الموعود، آن را از باب ضرورت میداند و به نظریه سید قطب استناد میکند که همانطور که زایمان درد دارد، تشکیل حکومت اسلامی هم دارد و برای آن باید خون داد و مقاومت کرد.
علیزاده موسوی افزود: اشکالی که بر این نظریه وارد میشود این است که در حالی که هدف از مشروعیت استیلا و غلبه و روش تغلب، به وجود آوردن امنیت و ثبات برای جامعه است، اما بنابر نظریه منتقدان داعش، این وضعیت درباره آنها حتی در مناطق خودشان به وجود نیامده است و لذا حتی ابوبکر بغدادی چند سخنرانی عمومی بیشتر نداشته و نیروهایشان چهرههایشان را میپوشانند که نشان میدهد حتی امنیت برای خودشان هم محقق نشده است و هدف اصلی غلبه و قهر که همان امنیت است، فراهم نشده است.
بررسی شخصیت علمی و سیاسی ابوبکر البغدادی
حجتالاسلام علیزاده موسوی، مساله بعدی را شخصیت ابوبکر البغدادی به عنوان خلیفه دانست و گفت: نقدهای جدی به شخصیت فردی وی همچون عدالت و علم، وارد شده است و منتقدین بر این باورند که وی علمی که منجر به اجتهاد بشود، ندارد. بنابراین تمام اندیشمندان اسلامی و حتی سلفی او را شخصیت غیرشناخته شده میدانند.
وی افزود: حتی ویلیام مک کنف که تحقیق جامعی در مورد زندگی ابوبکر بغدادی در منطقه سامراء کرده، مستندات وابستگی ابوبکر بغدادی به حزب بعث و حتی کمک حزب بعث برای ورود وی به دانشگاه بغداد را نشان میدهد. حتی تبدیل شدن حزب بعث که یک حزب پان عربیسم است به حزبی اسلامی در سال ۱۹۷۹، در این حوزه قابل تفسیر میباشد که چهرههای سلفی عراق در این دوران رشد میکنند.
علیزاده در مورد زندگی سیاسی بغدادی گفت: نسبت به زندگی سیاسی ابوبکر بغدادی نیز، او در گروه کوچکی عضو میشود و هنگام بازدید از یکی افراد سلفی در فلوجه دستگیر میشود و در اینجا ارتباطش با رهبران سلفی و جهادی برقرار میشود.
وی در پایان در مورد زندگی علمی ابوبکر بغدادی گفت: زندگی علمی وی در رشته قرآن است و حتی پایان نامه وی احیای نسخهای در مورد دوره میانه است و اصلا در مورد فقه کار نکرده است و تحصیلات وی صرفا آکادمیک است؛ چنانکه المنصور مدرس وی میگوید: بغدادی فقط کتاب اولیه فقه را نزد من خوانده و تحصیلات حوزوی نداشته است.
علیزاده موسوی گفت: در مجموع، باید گفت خلافت داعش پیش از آنکه توسط علمای غیرسلفی نقد شود، توسط علمای سلفی نقد شده و حتی به او کلاب اهل نار نسبت دادند و ایمن الظواهری میگفت القاعده با ملاعمر بیعت کرده است و لذا در آن واحد، بیعت با دو نفر امکان ندارد؛ ضمن آنکه روش حل و عقد و مساله استیلا و غلبه را نقد کردند و از سوی دیگر، شخصیت ابوبکر بغدادی را نقد کردند.
سخنان دکتر فراتی
در ادامه نشست، دکتر عبدالوهاب فراتی به عنوان ناقد نظریه الگوی خلافت داعش، به ایراد سخن پرداخت و گفت: هرچند باید بخشی از خلافت داعش را ذیل منظومه تفکر اهل سنت بفهمیم، اما در اندیشه اهل سنت مفاهیمی است که برای فهم خلافت داعش، ضروری و مهم است.
فراتی با اشاره به مفهوم اقدام و سبقت گفت: مفهوم اقدام و سبقت که در اندیشه اهل سنت از اهمیت زیادی برخوردار است، بدین معنا است که اگر جمعی از مسلمانان نتوانستند در درون سرزمینهای اسلامی دولت اسلامی یا خلافت اسلامی تشکیل دهند، میتوانند دست به هجرت بزنند و در گوشهای بر اثر مبارزه، آنجا را تصرف کنند و اعلام خلافت کنند و اقدام به جمع آوری کمک مالی کنند و بدین گونه اقدام به سبقت کنند.
الگوگیری عثمانی و داعش از اصل سبقت و اقدام
فراتی خلافت عثمانی را در این راستا توصیف کرد و گفت: چنانکه عثمانیها از قبل از خود شروع کردند و ترکیه فعلی را تصرف و اعلان خلافت کردند و به سراسر دنیا سپس مبلّغ فرستادند و اعلام کردند که فرزندان شما در اراضی اشغال شده تشکیل خلافت دادند و به تدریج این سرزمین اشغال شده تبدیل به خلافت عثمانی کردند که داعش نیز امروز بر اساس همین اصول اقدام و سبقت در بخشی از سرزمین اسلامی که حکومت دینی وجود ندارد، اقدام کردند و بر اعلان خلافت اسلامی سبقت گرفتند و اکنون برای حراست و حفاظت از این خلافت جدید التاسیس به تمام جهان مفتی میفرستند.
وی افزود: این اقدام و سبقت که در اندیشه اهل سنت مهم است، در ادوار مختلف برای آنها نتایج خوبی داشته که یکی تشکیل خلافت عثمانی بوده و اخیرا هم در خلافت داعش بوده است؛ در صورتی که در اندیشه شیعه، ما چنین اصلی را نداریم و معتقد نیستیم که گروهی جایی را تصرف کنند و اعلان حکومت اسلامی بکنند و از تمام شیعیان یاری بخواهند تا این حکومت اسلامی به لحاظ سرزمینی گسترش پیدا کند.
فراتی افزود: بسیاری از روایاتی که انجمن حجیته بر طاغوت بودن علمهای برافراشته شده قبل از ظهور حضرت حجت استناد میکند، موید رد این اصل اقدام و سبقت است. حجیته در تحلیل خود میگویند هر تلاشی برای تشکیل حکومت، علم طاغوت است، اما عدهای در جواب اینها گفتند که این روایات، ربطی به استدلال شما ندارد، بلکه در زمان اهل بیت(ع) قیامهایی اتفاق میافتد و دولت حامی اهل بیت(ع) تشکیل میشد، اما پیامدهای بدی برای اهل بیت(ع) و شیعه داشتند و لذا برای جلوگیری از اقدامات خودسرانه، چنین حدیثی از امام معصوم(ع) صادر شد.
نبود اصل اقدام و سبقت در تشیع
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی با اشاره بر اینکه اصل اقدام و سبقت در شیعه وجود ندارد، گفت: در نظریه اهل سنت این اصل وجود دارد و داعش با اتکاء بر این اصل، بخشی از اراضی عراق و شام را تصرف کرده و مردم را به کمک فراخوانده است.
فراتی خاطرنشان کرد: نکته مهم دیگر پیرامون خلافت داعش فارغ از نقدهای درجه اول، این است که خلافت داعش در پس چه زمینههای ذهنی و عینی تحقق خارجی پیدا میکند. در سال ۲۰۱۲، کتاب به عنوان خلافت مجازی نوشته لیپل، منتشر میشود که تحقیقات خود را از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ به تحقیق در مورد خلافت داعش در فضای مجازی میپردازد و به تمام سایتهای گروهی و انفرادی سلفی سر میزند و تمام ادبیات آنها را از نزدیک بررسی میکند. وی متوجه میشود که در ادبیات مجازی سلفیها ایدهای به نام خلافت در حال شکل گرفتن است که وجود غیرخارجی دارد اما در فضاهای مجازی بروز و ظهور پیدا کرده است که چهار وزارتخانه و نهاد زیرمجموعه دارد که با تحقق در عالم خارج، به ۲۲ وازرتخانه افزایش پیدا میکند.
وی خاطرنشان ساخت: ادبیات کنونی سلفیها به این سمت میرود که ذهنیت اهل سنت به این نتیجه رسیده که برای پایان دادن به بحرانهای کنونی جهان اسلام راهی جز تشکیل خلافت وجود ندارد. فصل اول این کتاب این الغربا است که اشاره به حدیثی از حضرت رسول دارد که «اسلام در غربت ظهور کرد و در غربت مجددا به صحنه زندگی باز میگردد لذا کسانی که در آخرالزمان به یاری دین خدا میپردازند کسانی هستند که در جوامع خود عملا غریب هستند و لذا باید به این خلافت جدید بپردازند. به همین دلیل، بحثی که امروزه مطرح شده این است کسانی که در ساختن و بسط سرزمینی خلافت داعش کمک کردند مسلمانانی هستند که در نظام بین الملل یا در شرایط سیاسی و تاریخی خودشان تحقیر شدند.
فراتی با اشاره به کتاب تحقیرشدگان که آسیب شناسی نظام بین الملل است، گفت: نویسنده آن میگوید تمام کسانی که به تاسیس و ایدئولوژی داعش پاسخ مثبت دادند کسانی بودند که در کشور خود یا نظام بین الملل مورد تحقیر قرار گرفتند و یا در اروپا یا جامعه شیعی همچون عراق و ایران تحقیر شدند.
دلائل جذابیت داعش
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی گفت: داعش توانسته است تمام غربا یا تحقیر شدگان عالم را به سمت خود جذب کرده و سخن تازهای برای آنان داشته باشد. حال سوال این است که خلافت داعش دارای چه مزیتهای نسبی برای غربایی است که مورد این ایدئولوژی قرار گرفته اند؟
فراتی خاطرنشان کرد: خلافت داعش فارغ از مشکلات فقهی و کلامی و منتقدان درون سلفی داعش، حتما این خلافت به مثابه ایدئولوژی برای غربا جذابیتهای خاصی داشته که توانسته این همه انسان را جذب خود کند که تا پای جان برای حفظ خلافت میایستند.
سادگی و بساطت
فراتی گفت: سه دلیل برای جذابیت ایدئولوژی داعش وجود دارد. اولین جذابیت خلافت داعش، بساطت و سادگی دستگاه خلافت داعش است؛ چرا که ایدئولوژیها هرچه ساده و غیرپیچیده باشند، عملا جذابیت آنها افزایش پیدا میکند. در حالی که برخی ایدئولوژیها همچون مارکسیسم پیچیده و غیرقابل فهم همگانی بودند، اما ایدئولوژی داعش بسیار ساده و نیازی به وساطت تئوریهای پیچیده نیست، بلکه خلافت در دیدگاه آنان به معنای اجرای مستقیم شریعت در زندگی است که هیچ وساطتی برای فهم ندارد و برای غربا تولید جذابیت کرده است.
عملگرا بودن
فراتی با اشاره به اینکه نکته دوم در جذابیت خلافت داعش، عملگرا بودن خلافت داعش است، گفت: از زمان فروپاشی عثمانی تاکنون بسیاری از ایدئولوژیهای موجود در جهان عرب مدعی برون رفت از مشکلات خود دارند، اما هیچ یک نتوانستند برون رفت عملی برای حل معضلات اهل سنت ارائه دهند و مقتدرترین، تشکیلاتی ترین و سازمان یافته ترین گروه اهل سنت اخوان المسلمین بودند که ۸۳ سال مبارزه کردند، اما عملا نتوانستند چند ماه بیشتر حکومت را نگه دارند. اما در ایدئولوژی خلافت، به گفته خود مبنی بر محاکمه جانی و مجرم به سرعت عمل میکنند و مسامحه نمیکنند.
رادیکال بودن
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی افزود: بحث رادیکال بودن سومین عامل جذابیت داعش است که با توجه به گذشته جهان اهل سنت اهمیت بیشتری پیدا میکند؛ چرا که بسیاری از ایدئولوژیها در جهان اهل سنت معطوف به رفتارهای محافظه گرایانه بوده است و در واقع معتقد بودند که رفتارهای سیاسی و چانهزنیهای سیاسی موثر است، اما ایدئولوژی داعش به نظر من، دنبال رفتارهای محافظه گرایانه نرفته و سریع ادعاهای خود را به صورت رادیکال دنبال کرده است؛ لذا کشتن مخالف در جلوی دوربین از زاویه تحلیل ما بد و وحشیانه است، اما برای کسانی که تحت تاثیر این ایدئولوژی هستند، جذاب میباشد.
فراتی با اشاره به جامعه شناسی خشونت داعش گفت: بسیاری معتقدند که رادیکال بودن داعش برای تقویت مرزهای داعش مساعدت بسیاری داشته و به همین دلیل، ما فارغ از اینکه داعش را به لحاظ مطالعات درجه یک تجزیه و تحلیل بکنیم، باید از منظر مطالعات درجه دو هم به داعش توجه کنیم و ببینیم اساسا این خلافت بر اساس چه سامانهای به وقوع پیوسته که همان اصل سبقت و اقدام است که دست به خلافت عثمانی و داعشی زدند و این ایدئولوژی را از سال ۲۰۰۷ گسترش بدهند و با توجه به جذابیتهای خود، توانستند افراد بسیاری را به خود جذب کنند و چندین سال در کشورهای اسلامی دوام بیاورند.
مفهوم هجرت فیزیکی و هجرت ذهنی
وی در پایان گفت: در بحث هجرت که از مفاهیم اساسی سلفی تکفیری است، قائل به هجرت فیزیکی و هجرت ذهنی هستند که اگر بنابر دلائلی نتوانستند هجرت فیزیکی کنند، در درون خود قلبا به خلافت البغدادی در رقه، هجرت میکنند و در درون خود، امیر و خلیفه آن خلافت میشوند و تمام اختیارات ابوبکر بغدادی در شامات، به آن فرد منتقل میشود. به همین دلیل، خلافت داعش تبدیل به صدها هزار خلافت و امارت کوچک در سراسر دنیا تبدیل میشود که هیچ ارتباط ارگانیکی و سازمانی با خلافت داعش ندارند و بر اساس برداشت خود، دست به اقدام میزنند و لذا دست به عملیات خودسرانه میزنند. بنابراین خلافت داعش، امروز در سوریه و عراق محصور نشده و یک دولت بدون مرز است و آنچه امروزه درگیری با خلافت داعش را پیچیده کرده است، تولید خلافتهای فردی متثکر است که در دنیا گسترش پیدا کرده است و همین تولیدات در هجرت روحی در ادبیات تکفیری است.
دکتر فراتی افزود: نیازی به انتقادات درون شیعی نسبت به خلافت داعش و جریانهای سلفی نداریم؛ چرا که خود جریانات سلفی انتقادات جدی به آن دارند، اما لازم است که نگاه درجه دوم به خلافت داشته باشیم تا درک دقیق تری از خلافت داعش داشته باشیم. امروزه تروریستهای منطقهای از ساختار هرمی استفاده نمیکنند که زود به تله میافتادند، اما ساختار داعش مانند سلولهای سرطانی است که برای خود شبکه درست میکند که ممکن است به آن مرکز اصلی ارتباطی نداشته باشد، اما باعث توزیع آن میگردد./ وسائل