کتاب «نظریه ترتب و خطابات قانونی» نخستین جلد از سری بحثهای اصول فقه و کتاب «مجسمه و نقاشی» از سری بحثهای فقه هنر، تقریرات درس خارج آیتالله اعرافی، به همت سیدنقی موسوی و احمد عابدینزاده از سوی مؤسسه نشر اشراق و عرفان منتشر شد.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، در پیشگفتار کتاب «نظریه ترتب و خطابات قانونی» میخوانیم: دانش اصول فقه به یکی از پررونقترین علوم اسلام در حوزههای علمیه به ویژه حوزههای شیعی تبدیل شده است و طلاب و دانشپژوهان حوزههای علمیه با میراثی متراکم و گرانقدر از اندیشههای دقیق و اصولی مواجهاند که باید ضمن گرامیداشت این میراث و پیمودن راه اسلاف اصول خود، با نکته سنجی، این اندیشهها را برای حل معضلات فقهی و نیز گره گشایی فکری و اندیشههای معاصر به کار میگیرند.
وجیزه پیش رو، نظریه ترتب را در برگرفته و کوشیده است حجت این نظریه را در آینه بررسی نظریه رقیب آن (نظریه ملاکات و نظریه خطابات قانونی) اثبات کند؛ نظریهای که برای حل یکی از مسائل «ضد» و نیز بحث «تزاحمات» طراحی شده است.
به همین خاطر، فصل اول کلیات پژوهش اختصاص داده شده و فصلهای دوم، سوم و چهارم به ترتیب خوانش و بررسی نظریهها ترتب، ملاکات و خطابات قانونی پرداخته است.
این کتاب، نگارش ۳۹ جلسه از دروس خارج اصول آیتالله علیرضا اعرافی در مقطع زمانی مهرماه تا دیماه ۱۳۹۲ در حوزه علمیه قم است.
شیوه کار به این صورت بوده که مقرر، بر اساس متن پیاده شده صوتها کلاس و نیز با مراجعه به دست نوشتهها خود از کلاس و در موارد زیادی، با استماع صوت کلاسها کوشیده است برای رعایت امانت، مضامین و دیدگاههای مطرح شده در کلاس را تمام در متن کتاب بگنجاند و نوع استدلالها و مدعاها و تعابیر فنی و اصلاحی را حفظ کند و هرگونه اضافات خود (اعم از مصادر، مستندات، شواهد، پردازش نو) را تمام در پاورقی بگنجاند.
ذکر آن لازم است که فصل اول و سوم، از اضافات نگارنده است. فصل اول برای رعایت اقتضائات پژوهشهای مکتوب و ساختار کتاب، به کلیات پژوهش، فصل سوم به معرفی و نقد «نظریات ملاکات» به یکی از راهها حل مسأله پیشرو میپردازد.
شایان ذکر است که این نوشتار، پس از نگارش مورد ارزیابی استاد اعرافی قرار گرفته است.
در عنوان «ضرورت و اهمیت بحث» از فصل اول این کتاب میخوانیم: برای تشریح اهمیت مسأله پیشرو، کلام مرحوم مظفر شایان توجه است: ایشان در ابتدای بحث ترتب؛ ضرورت و اهمیت بحث ترتب را چنین تقریر میکند که بسیار دیده میشود که خیلی از مؤمنان، به سبب سهل انگاری، در وقت واجب شدن چیزی، به ضد مندوب آن میپردازند و با حرص و ولع عبادات مستحبی اقدام میکنند؛ مثلاً در حالی که دین واجب الادایی بر ذمه دارند، هزینهها برای زیارت مشاهد مشرفه یا اقامه عزا امام حسین علیهالسلام صرف میکنند یا اینکه برخی از مؤمنان با اینکه واجب اهمی بر عهده دارند، به واجبات عبادی یا با وجود اشتغال ذمه آنان به واجبی مضیق، به واجبی موسع میپردازند یا واجب تخییری را بر واحب تعیینی مقدم میکنند؛ در صورتی که در همه این موارد زمان به واجبات عبادی همت میگمارند که واجب اهم را ترک یا واجب مضیق را در مقابل واجب موسع یا واجب تعیینی را در واجب تخییری رها میکنند.
ملاحظه میشود که مرحوم مظفر با ظرفت و نگاهی آسیبشناسانه، سبکی از دینداری رایج در عصر خویش را که متأسفانه تا کنون هم رایج است، مورد اشاره قرار میدهد و مکلفان را از تعیین اولویتها و واجبات اهم عاجز میشمارد و به جا امتثال مطلوبات اصلی و مهمتر مولا، به تلقی ناصحیحی از صواب و عقاب، واجبات غیرعبادی اهم را به پای واجبات و مندوبات عبادی ذبح میکند و تمام آموزههای اسلام را به خزیدن در کنج عبادت و حرص برگردآوری مثوبات محدود میسازد و با فرو کاستن احکام جامع و زندگیساز اسلام عزیز به احکام فردی و آخرتنگر، ناآگاهانه زیر بار مسئولیتها مهمتر و چه بسا وظایف اجتماعی شانه خالی میکند.
صرفنظر از عمل آسیبزده مکلفان و دینداران، باید ریشه این انحراف در سبک دینداری را در عدم تنظیم سلسله مراتب احکام و وظایف شرعی و نیز عدم ورود شایسته و بایسته مباحث دقیق اصولی و اجتهادی به عرصه عمل اجتماعی به معنای عام رفتارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، تربیتی، مدیریتی، خانوادگی به شکل خاص جست؛ یعنی مجموعه وظایف اجتماعی مکلفان؛ در کنار مجموعه احکام عبادی آنان استخراج و تدوین نشده یا مجموعه تکالیف شرعی در عرصههای تربیتی و دیگر عرصههای مغفول ماند یا به دانشهایی همچون اخلاق سپرده شده که شاهد رشد و توسعهای بسیار اندک و کم فروغ بوده است.
روشن است با گسترده شدن مباحثی چون سبک زندگی دینی و شاخصهها، شاخصهها و سنجههای دینداری در قلمرهایی چون روانشناسی دین و جامعه شناسی دین در سالیان اخیر، مباحث کبروی و اجتهادی در این باب تدوین سنجههای دو چندان میشود.
همچنین در بخشی دیگری از این عنوان آمده است: بر همین منوال باید شاه بیتی از استاد اعرافی در دروس فقه و اصول ایشان را یادآور شد که از ضرورت تدوین نظامها اولویتها در احکام دین و بایدها و نبایدهای شرعی سخن میگویند؛ به گونهای که باید سلسله مراتب طولی و عرضی میان واجبات و دیگر احکام به صورت دوگانه (یا چندگانه) تدوین و استخراج و سپس سامانهای منظم و منسجم طراحی و تأسیس شود که برآیندی از همآیندی و تطبیق و کسر و انکسار همه نظامات اولویتی مذکور است و وظیفه عمل مکلفان را همه جانبه و در افق همه عرصههای زندگی در مقام تزاحمات و کاربستهای اجرایی، مورد توجه قرار دهد.
ایشان با یادآوری خلأ نظری و فقر مباحث اجتهادی و اصولی مدون و منسجم در این عرصه، درباره منظومه سازی اصولی مدون و منسجم در این عرصه، نظریهای درباره منظومهسازی معارف اسلام و گزارههای توصیفی و تجویزی آن و صعود به سمت نظام سازی معرفتی و تعیین اولویتها و وزن بخش به معارف و احکام مطرح کرده است.
ایشان تلاش شهید سید محمد باقر صدر در اقتصادنا را تلاش مبارک و مغتنم ولی اولیه و ناکافی میشمارد و ضمن طولانی و صعب دانستن این راه، تأکید میکنند باید چندین پایان نامه سطح چهار (معادل دکتری) و چندین تز دکتر به این موضوع مهم اختصاص داده شود.
در «جمع بندی نهایی» در مسأله ترتب این کتاب آمده است: مسأله ترتب در فرضی که مطرح شده که دو واجب مضیق با هم تزاحم میکنند که یکی از مهمتر از دیگری است، به حکم عقل، با امتثال واجب اهم است. پرسشی که این مسآله را مسأله چالشی و اختلافی مبدل کرد، عبارت است از اینکه در صورت امتناع مکلف به هر دلیلی از امتثال واجب اهم، آیا واجب مهم امر دارد؟
در پاسخ، سه نظریه مطرح شده است:
نظریه ترتب: بر اساس این نظریه، امر به أهم به صورت مطلق وجود دارد و امر به مهم، مشروط به عصیان اهم است؛ در نتیجه، در فرض مسأله، واجب مهم همچنان دارای امر است.
نظریه ملاکات: مرحوم آخوند خراسانی با مخدوش دانستن نظریه ترتب، مدعی شد گرچه امر به مهم دلیل تزاحم ساقط شده، اما همچنان واجب مهم دارای ملاک است و اگر واجب مهم در شمار عبادات باشد، اتیان آن صحیح است. این راه حل، راهی قدیمی است و معمولاً پذیرفته نیست.
نظریه خطابات قانونی: امام خمینی رحمه الله علیه طبق نظریه ابداعی خود ـ که در موارد دیگر را دانش اصول، نتایج و ثمراتی دارد ـ میفرماید واجب مهم در عرض واجب اهم، دارای امر است (نه طول آن مدعای نظریه ترتب است).
این نوشتار با مخدوش دانستن مبانی و ادله نظریههای دوم و سوم، از نظریه «ترتب» دفاع کرده است.
بررسی احکام مجسمه و نقاشی
آیتالله اعرافی در پیشگفتار کتاب «مجسمه و نقاشی» مینویسد: فقه دانش است که تکالیف فردی، خانوادگی و اجتماعی مسلمانان و جامعه اسلامی را تعیین مینماید و وظایف انسان را در موقعیتهای گوناگون در برابر حوادث مختلف مشخص مینماید و راه کمال و سعادت آدمی را به وی نشان میدهد و یکی از ارکان اساسی علوم به شمار میآید، فقه در طول تاریخ مسیر رشد و بالندگی را طی کرده و همراه زمان و تطورات آن پیش رفته است.
یکی از عوامل مهم تکامل و ترقی فقه تحول در زندگی و معیشت و نظامهای زندگی بشر و پیدایش موضوعات جدید و پرسشهای نوین است، در عصر جدید تحولات دامنه دار در حوزه علوم و دانشها و فناوریها و الگوهای زندگی پرسشهای بیشماری را فرا روی فقه نهاده است و فقیهان غالباً بدانها به صورت مجزا و زیر عنوان مسائل مستحدثه پاسخ میدهند، اما اکنون احساس میشود که موعد آن رسیده است فقه وارد مرحلهای نوین شود با طبقه بندی جدید و پایهریزی «کتابها و ابواب جدید فقه» مسائل پراکنده و نو پیدا در کتابها و ابواب و فصول مسنجم و انداموار، سامان یابند. در دههای اخیر کم و بیش این حرکت آغاز شده است و تا اندازهای ابواب نو در فقه تشکیل شده است، اما این حرکت نوپا و ناتمام است.
بر این اساس پیشنهاد میشود کتابها و ابواب نوینی مانند آنچه بدان اشاره میشود پیریزی و تأسی شود: فقه تعلیم و تربیت، فقه مدیریت، فقه خانواده؛ فقه جامعه و روابط اجتماعی، فقه ارزشهای و فضایل و رذایل اخلاقی، فقه باورها و اعتقادات، فقه هنر؛ فقه ورزشی و فقه بازیها.
در ادامه این پیشگفتار میخوانیم: این دفتر حلقهای از حلقات فقه هنر است. هنر گرچه در تاریخ بشر پیشینه درازی دارد، اما امروز از جایگاه ویژهای برخوردار است. هنر برآمده از ژرفای وجود آدمی و یکی از ارکان شخصیت و دارای نقشها و کارکردهای متنوع و روانی و اجتماعی است و اکنون شاهد رشد و بالندگی و گسترش آن و شکلگیری رشتهها و تخصصهای گوناگون در آن هستیم. طبعاً در اندیشه اسلامی «فلسفه هنر» و «فقه هنر» وجود دارد و موضع اسلام در برابر هنر و ابواب آن با اجتهاد در این دو زمینه میسر است.
مسائل فقه هنر بخشی در فقه رایج است و برخی نوپدید و غیر موجود در فقه متداول است و فقه هنر باید به هر دو نوع مسأله بپردازد و همه مباحث مربوط به هنر و انواع آن را در سامانهای واحد گرد آورد و به بحث بگذارد. این دفتر به مبحث «تصویر» که در فقه سابقه دارد و در کتاب مکاسب محرمه قرار میگیرد، میپردازد.
بر اساس این گزارش، این کتاب از یک پیشگفتار، مقدمه و چهار فصل با عناوین کلیات، ساخت و ایجاد تصویر، فرئوعات حرمت یا کراهت ساخت تصویر، نگهداری تصویر تشکیل شده است.
مقرر در بخشی از مقدمه این کتاب آورده است: هنر به کاری میگویند که مبتنی بر برداشت شخصی از محیط و طبیعت، با استفاده از نیروی تخیل و قواعد زیباشناختی، آفریده شده باشد. شعر که به زیبایی سروده میشود، سخنی که به شیوایی بیان میشود؛ خطی که با نقشها و نگارهای بیبدیل یافته میشود فیلمی که با صحنههای شورانگیز ساخته میشود؛ نمونههایی از کارهای هنری هستند که زاییده روح خلاق و ذوق سرشار انسانها میباشند.
بحث از هنر دامنه وسیعی دارد که فلسفه هنر از جمله آنها هستند و یکی از مباحث که پیرامون هنر میتواند مطرح شود فقه هنر و بررسی احکام هنرهای گوناگون است که ما در این مقال عهدهدار این جنبهها از بحثهای هنر میشویم.
بیشک فقه جامع اسلامی همه رفتارهای مکلفان، از جمله رفتارهای هنر را شامل میشود و هر یک از کارهای هنر مشمول حکمی از احکام تکلیفی پنجگانه میشوند.
توضیح اینکه موضوع علم فقه رفتار اختیاری مکلفان است، چرا که علم فقه درصدد بررسی شمول یا عدم استحقاق ثواب و عقاب نسبت به هر یک از رفتارهای مکلفان است و این هدف همه رفتارهای مکلفان با اختیار از آنها صادر میشود، شامل میشود.
یکی از عرصههای رفتار اختیاری مکلفان عرصه هنر است و شاخه از رفتار از فقه که به بررسی احکام هنرهای گوناگون میپردازد، فقه هنر نامیده میشود.
فقه هنر در تبویب تعریف رایج فقه در قسمت احکام به معنای خاص و در یکی از مدلهای پیشنهادی استاد اعرافی (توسعه تبویب رایج) در قسمت عرصه فرهنگ، زیر مجموعه احکام به معنای خاص، و دیگر (تبویب بر اساس ارتباط چهارگانه) در قسمت ارتباط با دیگران، دسته ارتباطات فرهنگی قرار میگیرد.
ما برآنیم که فقه هنرهای گوناگون را بر اساس درسهای استاد اعرافی در چند کتاب بنگاریم و از آنجا یکی کارهای هنری تصویر (نقاشی و مجسمهسازی) است، در این کتاب به بررسی احکام آنها میپردازیم که از درس خارج فقه استاد اعرافی برگرفته شده است و بررسی احکام بقیه انواع هنر را به مجلدات یک این سلسله وا میگذاریم.
در فصل اول با عنوان «کلیات» به موضوعاتی همچون: «تاریخچه بحث»، «واژههای بحث در قرآن و روایات»، «تمثیل، تصویر و نقش در لغت»، «نسبت میان تصویر و تمثیل»، «اقسام تصویر» «رابطه تصویر با بتپرستی؛ شعائر دینی و هنر»، «تصویر از جمله موارد تفاوت فرهنگی اسلام با فرهنگ بتپرستی و مسیحیت»، «رویکرد اسلامی نسبت به انواع هنر» «حکم تصویر از دیدگاه مذاهب اربعه» اشاره شده است.
در عنوان «رویکرد اسلام نسبت به انواع هنر» از فصل اول این کتاب میخوانیم: هنر با تنوع و گوناگونیاش امر مهمی است که با زندگی بشر درآمیخته و از این رو لازم است رویکرد در قبال ان مشخص شود. برخی جامعهشناسان از جمله «وبر» معتقدند، دین با هنر سازگار نیست و رویکردی منفی نسبت به آن دارد؛ اما برخی دیگر در نقطه مقابل، برآمیختگی دین با هنر و رویکرد مثبت آن به همه انواع هنر تأکید میکنند و از دیدگاه اسلام، این دو نظریه که دو سوی مقابل هم مطرحاند؛ به طور کلی صحیح نیستند، نه تقابل دین با همه انواع هنر کلیت دارد و نه آمیختگیاش با آنها، بلکه رویکرد دین نسبت به انواع هنر متفاوت است؛ بعضی از هنرها مثل فصاحت و بلاغت با متون دینی آمیخته است و از بزرگترین وجه اعجاز قرآن در هنر بیانی آن نهفته است در دین اسلام هنرهایی همچون خوشنویسی، اسبسواری و تیراندازی مورد ترغیب قرار گرفتهاند و پارهای از هنرها هم به عنوان اولی، ترغیبی ندارند و با عناوین ثانوی باید تعیین تکلیف شوند و البته در بخشی از آنها هم مذمت شدهاند؛ بنابراین دین، نسبت به انواع هنر سه رویکرد دارد:
الف) هنرهایی که دین نسبت به آنها ترغیب و تشویق کرده است؛ مثل: هنرهای کلامی، فصاحت، بلاغت، خطابه؛ خط زیبا و حتی زیبایی در برخی تزئینات.
ب) هنرهایی که دین از آنها نهی نموده است، مثل: غنا و هنرهای از این قبیل؛
ج) هنرهای که محل اختلاف است و یا ترغیبی نسبت آنها نیست: مثل: مجسمهسازی.
بر اساس این گزارش، «اقوال فقهای امامیه در مسأله تصویر»، «ادله مسأله»، «آیات»، «روایات»، «روایات مطلق»، «روایتی که ظهورشان بیشتر در ذی روح است»، «روایت مفصل میان ذی روح و غیر ذی روح» از جمله مباحثی است که فصل دوم مورد بحث و نظر قرار گرفته است.
در فصل سوم این کتاب به موضوعاتی همچون: «شمول حکم نسبت به موجودات خیال»، «شمول حکم نسبت به صور غیر معجب»، «شمول حکم نسبت به مصنوعات بشری»، «شمول حکم نسبت موجودات ذی روح نامرئی»، «ساخت مجسمه و تصویر ملک و جن در قالب مادی»، «عکاسی و فیلمبردای»، «تصاویر سه بعدی» و «رباتها» پرداخته شده است.
در عنوان «تصاویر سه بعدی» از فصل چهارم این کتاب میخوانیم: این فرع در مورد تصاویر سه بعدی از جمله انیمیشن و کارتونهای سه بعدی است. مطابق نظر که حرمت یا کراهت شدید را به ساخت مجسمه مختص میکند و نقاشی را جایز میداند؛ این سؤال مطرح میشود که آیا تصاویر سه بعدی تحت عنوان مجسمه داخل شده حرمت با کراهت شدید دارند یا تحت عنوان نقاشی درآمده و جایزند؟
در پاسخ این پرسش باید گفت: تصاویر سه بعدی مجسمه نیستند و در حقیقت همان تصاویر دو بعدی میباشند که با مهارت خاصی به طوری طراحی شدهاند که هنگام مشاهده به نظر سه بعدی میرسند؛ لذا تصویر دو بعدی بوده و حکم مجسمه را ندارند.
«ادله حرمت اقتناء»، «روایات که از نگهداری تصاویر منع میکنند»، «دلالت روایات بر جواز نگهداری»، «عدم شمول تماثیل بر مجسمه»، «اختصاص روایات مانعه به حال نماز»، «جواز اصل نگهداری تصاویر»، «تکسب با تصاویر» از جمله ابوابی است که در فصل چهارم این کتاب مورد بدان اشاره شده است.
گفتنی است، کتاب «نظریه ترتب و خطابات قانون» با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه، در ۱۸۰ صفحه، به قیمت ۸ هزار تومان و کتاب «مجسمه و نقاشی» با شمارگان ۱۵۰۰ نسخه، در ۲۱۴ صفحه، به قیمت ۵ هزار تومان از سوی مؤسسه فرهنگی اشراق و عرفان منتشر شده است.