labelاندیشوران فقهی, تاریخ فقه و فقهاء, فرهنگ و ارتباطات
commentبدون دیدگاه

«مختصات شهر اسلامی»، از مسجد و مناره تا تفریح و طلاق

شبکه اجتهاد: آنچه در پی می‌آید مشروح سخنان استاد رحیم‌پور ازغدی در سلسله همایش‌های مشهدالرضا، با موضوع شورا و مدیریت شهری مبتنی بر مختصات شهر اسلامی است که در ادامه می‌خوانید:

شبکه اجتهاد: آنچه در پی می‌آید مشروح سخنان استاد رحیم‌پور ازغدی در سلسله همایش‌های مشهدالرضا، با موضوع شورا و مدیریت شهری مبتنی بر مختصات شهر اسلامی است که در ادامه می‌خوانید:

وقتی در باب مختصات شهر اسلامی بحث می‌شود به دو بعد باید توجه کنیم. در حوزه معماری و شهرسازی امروز جناح‌بندی‌های جدی‌ای چه از موضع دینی و معنوی چه از موضع غیردینی و ضددینی مطرح است.

حلقه‌ی اندیشه و کانون فکر با تلفیق حوزه و دانشگاه ایجاد شود

ما وقتی با انواع تئوری‌ها آشنا می‌شویم با نکات شگفت‌آوری مواجه می‌گردیم و متوجه می‌شویم زاویه‌ها، رنگ، نورها، خیابان بندی‌ها، پارک و فضای سبز و … کاملاً مسائلی انسانی هستند و ما صرفاً با یک سیمان و دیوار مواجه نیستیم. توصیه می‌کنم که در همین مشهد حلقه‌ی اندیشه و کانون فکر با تلفیق حوزه و دانشگاه ایجاد شود و با دقت روی اینها مطالعه کنند. امروز روانشناسی و نسبتش با معماری و نسبت‌های مختلف دیگر با معماری باید استخراج شود.

ما با دو بعد مواجه هستیم. یک بعد، نرم افزار انسانی است. یعنی نسبت خانواده‌ها با هم. نسبت آدم‌ها با هم، مباحث حقوق انسانی انسان یا حقوق لیبرالی و … . شهر اسلامی از یک زاویه شهری است که شهروندانش در یک شبکه‌ی حقوقی و اخلاقی زندگی خاص می‌کنند. مساله رنگ و زوایه و نور و … مساله ثانوی است، اولویت با جامعه دینی و شهر دینی است. جامعه‌ای که در آن فضیلت و اخلاق تقویت و رذائل تضعیف شود. نزدیک سازی منافع و حقوق مردم در آن با شدت تعقیب شود و فاصله‌ی مردم در همه جوانب کم‌تر ‌شود. مردم به حقوق شرعی خودشان در حوزه اقتصاد، مسکن، بهداشت، امنیت، معنویت و کرامت برسند.

شهر اسلامی به روح است نه جسم

بعد دوم در ذیل اول بعد اول معنا می‌شود. اینکه ساختمان‌ها چه گونه باشند و چگونه نباشند به صورت بالذات یک مساله اولیه نیست. مساجد در زمان پیامبر به عنوان نماد معماری اسلامی نه گنبد داشت نه مناره و نه محراب. مناره اصلاً جزو معماری مساجد اسلامی نبوده است. مسجد النبی که نماد مسجد اسلامی است، یک چهار دیواری است بدون هیچ تزئینی و بدون هیچ مناره و محرابی. فقط جهت قبله در آن معلوم بوده است. کاشی کاری و طلا کاری هم که اصلاً نبوده است. گنبد، معماری ایرانی‌ها بود و معماری بخش‌هایی از جامعه مسیحیت. مناره هم از زرتشتی‌ها و بودایی‌ها گرفته شد. تزئین مسجد حتی سنت‌ پیامبر هم نیست. ما حدیث داریم که امام زمان (عج) مساجدی که شکوه مادی دارند را خراب می‌کنند. یک مسجد ولو با شکوه نماد شهر اسلامی نیست. البته حالا که ساخته شده به عنوان مساله ثانوی است. اگر قرار باشد خراب شود خود امام زمان (عج) خراب می‌کنند و به ما ربطی ندارد. نکته این است که بفهمیم شهر اسلامی به روح است نه جسم.

شهر اسلامی در درجه اول یک تعریف عدالت محور دارد. شهری که طلاق آن زیاد است اسلامی نیست. شهری که خانه میلیاردی در آن ساخته شود و از آن طرف هزاران نفر یک اتاق نتوانند اجاره کنند، اسلامی نیست حتی اگر در روز عاشورا همه جایش سیاه پوش شود.

البته نباید اجازه داد ظاهر یک شهر شعائر شکن شود. هر جا می‌بینیم می‌خواهند عرصه عمومی را به ظواهر خلاف شرع آلوده کنند باید جلوی آن ایستاد. اما غفلت از باطن شهر اسلامی خیلی خطرناک‌تر است. وقتی ربا خواری در شهر باشد اما همه شهر مناره شود، این شهر اسلامی نیست. اگر زندان‌ها پر شود به خاطر اینکه حکومت به وعده خود عمل نکرده است، وقتی دو نفر عاشق هم هستند اما نمی‌توانند ازدواج کنند و یک اتاق نمی‌توانند اجاره کنند، این شهر اسلامی نیست.

دولت نباید تبدیل به یک کارفرمای بزرگ تبدیل شود. نه حاکمیت سرمایده دار، نه حاکمیت دولت. نباید وضع به جایی برسد که چند نفر همه ثروت بانک‌ها را بردارند و وضعیت را اینگونه خر تو خر و شیر تو شیر کنند و بعد بقیه نتوانند نیاز اولیه خود را تأمین کنند.

به یک نفر بگویند حرام‌زاده بهتر است تا بگویند رباخوار

به یک نفر بگویند حرام‌زاده و مادر فلان بهتر است که بگویند ربا خوار. ربا در احادیث ما از زنا و قتل بدتر است. همه اصلاً قرض الحسنه یادشان رفته است. متدینین ما در بازار رسماً می‌گویند اینقدر می‌دهم با فلان قدر سود برگردان. قدیم در یک محله اگر رباخواری پیدا می‌شد مردم می‌گفتند به خانه این نروید و دخترش را نگیرید. حالا وضعیت به اینجا رسیده که یک یک نفر پیدا نمی‌شود مبلغی را قرض الحسنه به دیگری بدهد.

امروز ما جامعه شناسی شهری داریم، اقتصاد شهری داریم. در این‌ها، هم درست‌ترین مباحث هست و هم خلاف شرع‌ترین مباحث. بحث اصلی این است که در «شهر» بودن فقط یک اتفاق در فیزیک جامعه نیست. در شهر بودن یعنی در یک شبکه خاصی از زندگی قرار گرفتن.

مدام می‌گفتیم در غرب خانواده فروپاشیده است. من می‌ترسم تا چند سال دیگر خودمان روی غرب را سفید کنیم. بلایی که غرب بعد ۲۰۰ سال بر سر خانواده‌ها آورد ما توانستیم در ۲۰ سال انجام دهیم.

با مسجد ساختن شهر اسلامی نمی‌شود

خانواده در حال تغییر است. دختر و پسر سنشان برای ازدواج به ۳۰ سال رسیده است و یا هر دو یک بار طلاق داده‌اند دنبال طلاق دوم‌اند! حالا در این شهر در هر خیابان ۴ تا مسجد بساز و ۶ تا ده محسنیه و فاطمیه برگزار کن. آیا این شهر اسلامی می‌شود؟

نکته دیگر اینکه، گاهی راجع به شهر اسلامی بحثی مطرح می‌شود که خیلی حسن نیت در آن هست اما بر آن سوء نتیجه مترتب می‌شود.

اگر حساب مذهب را از نیازهای دیگر جامعه و شهر جدا کنیم، یعنی بگوییم مذهبی بودن یک شهر به حرم امام رضا (ع) و هیئت‌ها و مساجد است و مثلاً شهربازی و پارک و استخر و … ربطی به مذهب ندارد، این می‌شود تفکیک دین از کل زندگی که اسم مشهور آن «سکولاریسم» است.

 مرکز شما حرم و هیئت، بقیه‌اش را به ما بسپارید!

اینکه مساجد بزرگ و مناره‌های بلند و هیئت‌های مذهبی داشته باشیم اما اهمیت نداشته باشد روز بعد عاشورا در بازار، در خانه‌ها، در پارک‌ها چه می‌گذرد، این می‌شود سکولاریسم.

همین مشهد الان نیاز به ۵ شهربازی بزرگ دارد. کودکان و نوجوانان نیاز به بازی دارند. یک عده فکر می‌کنند بازی و تفریح غیر دینی هستند. این که بگوییم دین از تفریح جداست، دین از بازار جداست، همان سکولاریسم است و آمریکا و صهیونیسم هم همین را می‌خواهند. می‌گویند شما مذهبی‌ها مرکزتان حرم و هیئت باشد بقیه را به ما بسپارید.

شهری که همه در آن «پَر» دست بگیرند!

در تمدن اسلامی تمام نهادها باید رو به توحید و عدل باشند نه فقط مسجد و هیئت. از منظر برخی شهر اسلامی یعنی شهری که همه‌اش بشود حرم، همه مردم هم بشوند خادم و از آن این پرها دستشان بگیرند!. آنوقت می‌دانید چه می‌شود؟ در حجره‌های همین حرم مردم جیب هم را می‌زنند. با این کارها که شهر اسلامی نمی‌شود.

باید انسان را بشناسیم. انسان بدن دارد، نیاز مادی دارد، روح دارد، عقل دارد. باید نیازش را بشناسیم، حقوقش را بشناسیم. پیامبر وقتی می‌دیدند که چند نفر در حال کُشتی گرفتن هستند می‌گفتند که «وای! نسل جدید از بین رفت؟» یا نه خودشان هم با جوان‌ها کشتی می‌گرفتند؟ پیغمبر می‌داند نیاز به کشتی و تفریح هست اما محیطش باید اسلامی شود.

بین دینی بودن و زندگی کردن، دیوار نیست

نباید فکر کنیم بین دینی بودن و زندگی کردن یک دیوار است. خنده و گریه همه باید در چهارچوب ارزش‌های اسلامی باشد. اگر برای نسل جدید شهربازی و استخر درست نکنیم، فکر می‌کنید می‌آیند پای منبر ما می‌نشینند؟

در همین مشهد ما موسیقی زیرزمینی رتبه بالایی دارد. در قم هم همین است. بیشترین مواردی که افراد در مسائل دینی، مرتد می‌شوند، در مسائل سیاسی، ضد نظام و ضد انقلاب می‌شوند و در مسائل اجتماعی دنبال فسق و فجور می‌افتند، افرادی هستند که در محیط‌های زندگیشان تحکم و خشونت مذهبی و ریا حاکم بوده است.

مدام برای هم ادا در می‌آوریم

امیرالمؤمنین جوانی را دیدند که در خرابه‌ای در حال خودارضایی بود. ایشان به جای آنکه بگویند ای جوان بی تقوا و بی‌دین و فلان، اول به عنوان تغزیر روی دست آن پسر زدند و بعد هم او را بردند به شورای شهر و شهرداری و استانداری و دفتر امام جمعه آن زمان و گفتند این زن می‌خواهد و از بیت المال تامینش کنید.

یک چیزهایی در زیرپوست شهر وجود دارد و اتفاق می‌افتد، یک جریان‌هایی وجود دارد که من و شما نمی‌فهمیم و مدام برای هم ادا در می‌آوریم. این جریان‌ها یک مرتبه پوسته را می‌شکنند و مثل آتشفشان بیرون می‌زنند.

مگر می‌شود به مردم گفت به شکم و تفریحتان کار نداریم؟

مگر می‌شود به مردم گفت به شکم و تفریحتان کار نداریم و فقط بیایید پای منبر ما موعظه گوش کنید؟ این که می‌شود همان کلیسای قرون وسطی. امام در منشور روحانیت گفتند اگر خدا رحم نکرده بود و انقلاب نشده بود حوزه ما فاصله‌ای تا کلیسای قرون وسطی نداشت.

در قرون وسطی ظاهر شهر مذهبی اما لایه‌های دیگر تماما ضد دین بود. بیشترین آمار فحشا مال همان دوران است. در خود کلیسا، فحشا و هم جنسبازی و زنا فراوان وجود داشته است. در یک شهری مجسمه یک خانمی را ساخته بودند فقط به این دلیل که به او تجاوز شد و او تحمل نکرد و خودش را کشت. ببینید چه خبر بوده در آن شهر که این زن قدیسه شهر و نماد شهر شده است. این‌ها در رنسانس و سکولاریسم نیست. در دوران حاکمیت کلیساست.

چرا پیامبر وارد جزئی‌ترین مسائل جنسی شدند؟

ماده و معنا را از دین و زندگی تفکیک نکنیم. «زندگی» را باید دینی کنیم. چرا پیامبر وارد جزئی‌ترین مسائل جنسی شدند؟ من در اوایل طلبگی وقتی این روایات را می‌دیدم که دستور العمل‌های سکسی و جنسی دارند گفتم خدایا یعنی چه اینها؟ حتماً جعلی است! اما وقتی جلوتر رفتیم و بیشتر خواندیم و با مکاتب دنیا آشنا شدیم و جامعه را شناختیم فهمیدیم که اینها جزو مهم‌ترین مسائل بشر است.

معلم اخلاق از موضع اخلاق درباره چگونه در رختخواب بودن هم نظر می‌دهد، چون یک نیاز انسانی است. نیاز را باید ببینید. اگر شما روش سکسولوژی اسلامی را نگویید زنا و فحشا حاکم می‌شود. بشر که بدون شهوت نمی‌شود. مگر برویم و همه را تک تک عقیم کنیم! البته بعد عقده‌های دیگر سرباز می‌کند.

اینکه بگوییم ما فقط به هیئت و حرم و ظواهر کار داریم خلاف سنت اهل بیت است. خلاف صحبت‌های امام رضا(ع) است. اگر شهر اسلامی را فقط در روایات حضرت رضا(ع) ببینید، شوکه می‌شوید. بعد می‌فهمیم ما چه در ذهنمان است و آنها چه گفته‌اند. ما فقط یک صورتی از تشیع برای خودمان ساخته‌ایم. خیال میکنیم نیازهای مادی خلاف شرع است. نه آقا، نیازهای مادی از طرف خداست. شهوت، شکم، خانه، ازدواج، تفریح و … کار خود خداست. منتهی باید اینها را در ذیل ارزش‌های اسلام مدیریت کنیم و الا افراد می‌روند در پروژه فساد و فحشا و تهاجم فرهنگی و …

تغییرات اجتماعی مستمر اجتناب ناپذیر است

جامعه در حال تغییر است و این تغییرات نسبت به ۵۰ سال گذشته خیلی سریع‌تر اتفاق می‌افتد. اول انقلاب کجا الان کجا. سبک نگاه بچه‌های ما به مسائل کجا آن زمان کجا. حضرت امیر(ع) می‌فرمایند بچه‌هایتان را تربیت کنید اما نه به سبک خودتان، برای غیر زمان خودتان تربیت کنید. برای زمان خودشان تربیت کنید. ما می‌خواهیم بچه‌ها را در زمان خودمان نگه داریم. یا سرکوبش می‌کنیم و یا اگر فرزند شجاعت و شخصیت داشته باشد، بی دین می‌شود.

تغییرات اجتماعی مستمر است، اجتناب ناپذیر است و مدام در حال سریع‌تر شدن است. فاصله الان تا بیست سال آینده بسیار نزدیک‌تر است از الان تا بیست سال پیش. اگر مدیریت نکنیم، چیزهایی که الان جزو محکمات است ۲۰ سال دیگر می‌شود متشابهات و متشبهات می‌شود محکمات. افکار و اخلاق و سبک زندگی را باید مدیریت کنیم اما با زور و گردن کلفتی نمی‌شود سبک زندگی درست کرد. تعلیم و تربیت می‌خواهد عدالت می‌خواهد خدمت به خلق می‌خواهد

حوزه ما اگر حوزه بود…

پیش نیاز برنامه‌ریزی درست شهری شناخت جامعه و درک درست آن است. ما با تعالیم قرآن واقعاً فاصله داریم. حوزه ما هم متاسفانه کار نمی‌کند. اگر حوزه، حوزه بود، در دهه چهارم حکومت اسلامی یک درس خارج فقه در حوزه شهرسازی وجود داشت. هنر دانشگاه هم که فقط ترجمه است. اصلاً تبدیل شده است به دارالترجمه. من درکل کشور سه چهار نفر را بیشتر نمی‌شناسم که از موضع مسلمان ایرانی مقالاتی در حوزه معماری و شهرسازی نوشته باشند. این چند نفر هم تحت گرایش برخی مکاتبی هستند که آنها هم از بیرون است.

شهر اسلامی شهری است که زمینه و امکان رشد در آن هر چه بیشتر و موانع رشد هر چه کم‌تر باشد. اسلامی بودن مراتب دارد. صفر و صدی نیست. یک شهر ممکن است از یک جهاتی اسلامی باشد از جهاتی دیگر نه. ممکن است در یک جهت ۲۰ درجه اسلامی باشد و در همان جهت ۴۰ درصد اسلامی باشد.

شهر اسلامی باید برای معنویت و اخلاق و تقوا در آن جامعه برنامه ریزی و هزینه کند. به رشد فرهنگ دینی در آن شهر کمک کند. با اعتیاد و فحشا و بی حجابی مبارزه کند. در کنارش نیز تلاش کند که مردم به مادی خود که در قانون اساسی آمده است، برسند.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

people_altاشخاص مرتبط: رحیم پور ازغدی حسن
local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها:

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست