اختصاصی شبکه اجتهاد: ۲۷ اردیبهشت سالروز ارتحال فقیه محقق و اصولی مدقق آیتالله محمدتقی بهجت اعلیاللهمقامه الشریف است.
محمدتقی بهجت؛ مرجع یقین / محمدحسین کمالی
اختصاصی شبکه اجتهاد: ۲۷ اردیبهشت سالروز ارتحال فقیه محقق و اصولی مدقق آیتالله محمدتقی بهجت اعلیاللهمقامه الشریف است.
فقیه جامعالشرایطی که مرجعیت عامه ایشان با ارجاعات مرحوم آیتالله اراکی(ره) و اقامه نماز بر پیکر آن مرجعِ وحیدِ فقید آغاز؛ و تا ۲۷/ اردیبهشت ۱۳۸۸ به نحوی ممتاز ادامه داشت.
ممتاز ازآنجهت که معظمله علاوه بر مرجعیت فقهی، در جهات معنوی و سیاسی نیز مرجعیتی منحصربهفرد یافتند، بهنحویکه ارادتمندان ایشان کما و کیفا بخش مهمی از جامعه شیعی در اقصی نقاط جهان را تشکیل میدانند؛ و مصاحبههای زیادی از علماء، مجتهدین طراز اول، سیاسیون و روحانیون مؤثر ازجمله رهبر حزبالله لبنان سید حسن نصرالله گواه این مرجعیت معنوی است.
مرجعیتی که بدون تشریفات خاص و با افاده کلمات مختصر؛ نقل حکایاتی از انبیاء، اولیاء و علماء؛ بیان نکات سیاسی در پوشش حکایات تاریخی؛ اشارت به لطایف عرفانی؛ دلالتهای سکوتی؛ دعوتهای رفتاری؛ نمازهای عاشقانه؛ زیارتهای عارفانه؛ معامله حضور با غیاب؛ و معدود نامههای ناصحانه که از مقام رفیع روحانی و شخصیت ملکوتی ایشان صادر و به اعماق جانها مینشست؛ صورت تحقق به خود گرفت و بدون تشریفات نیز! در تاریخ معنویت صادق، سلوک صائب و سیاست صالح ثبت شد.
و آنقدر این بعد از شخصیت ایشان در میان همه سلایق اجتماعی و معرفتی نافذ و موجب ایمان و اکمال نفوس شد که گویی مرجعیت فقهیِ ایشان مقدمه؛ و مرجعیت معنوی، معرفتی و اخلاقیِ ایشان ذیالمقدمه بوده است!
مقام و میراث اصولی:
حضرت آیتالله بهجت(ره) در فقه و اصول از شاگردان حضرات آیات نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ کاظم شیرازی و محقق اصفهانی اعلی الله مقامهم بودند.
ایشان پس از درک اعاظم نجف، محضر اعاظم قم ازجمله آیتالله العظمی بروجردی را نیز درک کرده و نه تنها از این حضور متأثر، که در آن مؤثر نیز شدند.
از آیتالله سید عزالدین زنجانی(ره) منقول است که ایشان برای طرح مبانی استاد فریدشان، مرحوم محقق اصفهانی(ره) در درس آیتالله بروجردی(ره) حاضر میشدند.
کتاب مباحث الاصول که ۳ جلد از آن طبع و ۱ جلد آن در شرف طبع است، حاوی دقیقترین مباحث اصولی است که به قلم خود ایشان به رشته تحریر درآمده است.
نگاه بعضاً متفاوت به مباحث اصولی؛ بسط مباحث حول مباحث مهم و کاربردی اصول؛ بسط مباحث عقلی؛ بسط مباحث دلالی و استظهاری؛ عدم بسط مباحث رجالی؛ تأثر محققانه از مبانی اساتید قم و نجف؛ تأثیر مجتهدانه بر مبانی اساتید قم و نجف؛ عدم خلط مباحث عقلی با عرفی و بالعکس؛ التزامی مشهود به سبک «اصول محوری» بهجای «اصولی محوری» در نقل و نقد آرا؛ و توسعه در ادله و استدلال به امور عقلی، عرفی و نقلی بعضاً مستور از دیده اصولیون ازجمله خصوصیات مشهود مباحث الاصول است؛ و خصوصیت بارز آنهم اعتنای چشمگیر به عقل و ارجاع بناء و ارتکازات عقلایی به آن؛ و حمل بر ارشادیت بسیاری از ادله سمعیه است.
کما اینکه بازگرداندن بسیاری از مباحث کبروی به مباحث صغروی نیز از نکات جالبتوجه آن است. ازجمله در شبهه ابن قبه که پس از حمل شبهه وی برفرض افتاح، کبرای آن را پذیرفته و مانند وی تعبد به ظن را در فرض انفتاح و بدون لزوم عسر و حرج استبعاد میکنند، اما در صغری برخلاف ابن قبه قائل به انسداد باب علم میشوند.
صعوبت قلم؛ دقت و بسط مباحث؛ ناظر بودن مباحث بر مبانی مشارِ اعلام قم و نجف؛ اکتفا به عناوین مستندات سمعی و غیر سمعی جهت رعایت اختصار؛ و اتکا به اصطلاحات، اطلاعات و قرائن معلومه نزد مخاطب، ازجمله عللی است که سبب میشود کتاب مذکور بهعنوان اولین مرجع محقق قابل توصیه نباشد.
شایانذکر است این کتاب محور درس خارج حضرت آیتالله مفیدی از شاگردان برجسته و عضو هیئت افتای آن فقیه صمدانی است.
مقام و میراث فقهی:
شاید بیشترین استفاده حضرت آیتالله بهجت (ره) در فقه از محضر حضرت آیتالله شیخ کاظم شیرازی بوده باشد.
آیتالله شبیری زنجانی حفظهالله میفرمود: «مرحوم شیخ کاظم شیرازی از علمای درجه یک نجف بود. ایشان را در مشهد دیدم، از آقای بهجت تمجید کردند و فرمودند ایشان زحمتکشیده است».
از حجتالاسلاموالمسلمین آقا شیخ جواد تهرانی که از اقدم تلامذه مرحوم آیتالله بهجت ره و نیز از اصحاب فتوای ایشان بودند شنیدم که فرمود:
«از آقا حدوداً پنجاه جلد کتاب استدلالی فقهی موجود است که فقط یک جلد از کتاب الصلوه آن چاپ شده و بقیه علیرغم اینکه همه به دست خود بنده در زمان حیات استاد و بلافاصله پس از نگارش تصحیح شده معذلک چاپ نشده و نمیدانیم کی قرار است چاپ شود!»
جلد اول این کتاب تحت عنوان «بهجه الفقیه» چاپ شده است. کتابی حاکی از تتبع و تأملاتی ارزشمند در باب صلات که محقق و مدرسین خارج صلات را گریزی از آن نیست.
اخیراً توفیقی حاصل شد که مباحث بعضی از مدرسین را در باب وقت فریضه مغرب با این کتاب مقایسه کنم:
مدرسین محترمی که تبعاً للمشهور روایات استتار را حمل بر تقیه کرده و روایات ذهاب حمره را به دلیل مخالفت با عامه و موافقت با شهرت عملی ترجیح داده بودند.
و حال اینکه اگر به این کتاب استحضار داشتند، شاید به نتیجه دیگری میرسیدند؛ زیرا در مباحث ایشان نقدهای شایان تأملی به اصل ترجیح و نیز به مرجحات صدوری و جهتی در مقام وارد شده است.
در باب عدم صحت ترجیح آمده است:
_ ترجیح زمانی ممکن است که جمع دلالی ممکن نباشد و حال اینکه در باب وقت غروب این جمع ممکن است؛ زیرا میتوان روایات استتار را حمل بر موضوعیت و روایات ذهاب حمره را حمل بر علامیت و تبعاً استحباب احتیاط عندالشک از باب شبهه مصداقیه کرد.
و در باب مرجح صدوری و جهتی مذکور برفرض عدم امکان جمع و امکان ترجیح آمده است:
_ شهرت از مرجحات صدوری است. و مرجح صدوری در فرض شک به صدور است و حال اینکه در این مسئله به دلیل تواتر هر دو طایفه از روایات و تبعا قطع به صدور هر دو، جایی برای مرجح صدوری نمیماند. ضمن اینکه اعراض مشهور نیز چون مظنونا بلکه مقطوعا به دلیل فهم متفاوت از ادله واصل است، نه استحضار به ادله غیر واصل، نمیتواند اماره خللی در صدور یا جهت روایات استتار باشد.
_ مخالفت با عامه هم بر فرض امکان ترجیح نمیتواند در مسئله مذکور مرجح باشد.
زیرا اولا فعل و قول محکی امام در بعضی روایات، حاکی از اکتفا به استتار در نزد خواص اصحاب است نه در نزد عامه و لذا حمل آن بر تقیه از عجایب است.
و ثانیاً در بعضی روایات مطلب، مطابق مذهب حقه بیان شده نه مذهب عامه، مثل جایی که میفرماید:
اذا زال الشمس دخل وقت الصلاتین الظهر و العصر و اذا غاب الشمس دخل وقت الصلاتین المغرب و العشا.
و روشن است که دخول وقت صلاتین در زمان واحد، مطابق رأی علماء خاصه است نه عامه. پس نه به لحاظ مخاطب حمل روایات استتار بر تقیه ممکن است و نه به لحاظ خطاب.
در باب آرای علما نیز تتبعات معظم له حاکی از آن است که قول به استتار شمس، در میان فقهای امامیه قائلان زیادی داشته است ازجمله:
سید مرتضی، ابن جنید، شیخ طوسی در مبسوط، بحرانی در حدائق، صاحب المنتفی، شارح المنتفی، صاحبی الکفایه و المفاتیح، سلار، سید در میفارقیات، کاشف اللثام، و عن صاحب مجمع البرهان و المدارک تقویته، و عن حبل المتین نفی البعد عنه و دیگران که به دلیل رعایت اختصار این مقاله از ذکر آنها خود داری میشود. [بهجه الفقیه/ص ۵۸]
الغرض سیری در آثار فقهی و اصولی آن فقیه فرزانه کافی است تا تصویری دیگر از مقام منیع فقهی و اصولی ایشان برای محقق حاصل شود.
مقامی که از مبنای مختار معظم له در باب اورعیت مرجح در باب مرجعیت نیز میتوان به علو آن رهنمون شد:
مراد از اورعیت – که موجب ترجیح است علی المختار- این است که شخص بهواسطه مزید قوت ایمان، مسامحه او در فحصِ لازمِ در استنباط، کمتر باشد و اولی به محافظهکاری در این مقام باشد؛ و ازاینجا معلوم میشود که بازگشت اورعیت به دلیل لزوم فحص بیشتر به اعلمیت است و لذا تفکیک این دو از هم بعید یا نادر است. جامع المسائل/ ج ۱/ ص ۱۲.
والسلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیاً…