اختصاصی شبکه اجتهاد: بازخوانی دیدار آیتالله حاج شیخ مجتبی قزوینی با امام خمینی رحمهالله علیهما، پس از آزادی امام از زندان قزل حصار ۱۳۳۹:
بیعت با سیّد کامل!
اختصاصی شبکه اجتهاد: بازخوانی دیدار آیتالله حاج شیخ مجتبی قزوینی با امام خمینی رحمهالله علیهما، پس از آزادی امام از زندان قزل حصار ۱۳۳۹:
استاد خراسانیان!
آیتالله حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی(۱۳۱۸ ـ ۱۳۸۶ هـ. ق) در حوزههای قزوین، نجف، قم و مشهد نزد اساتید و عالمان بزرگی چون حضرات آیات: سید محمد کاظم یزدی (م:۱۳۳۷ق) و میرزا محمد تقی شیرازی(م:۱۳۳۸ق)، حاج میرزا محمد آقازاده خراسانی(م:۱۳۵۶ق)، حاج آقا حسین قمی(م:۱۳۶۶ق)، شیخ عبدالکریم حائری یزدی(م:ق)حکیم آقابزرگ شهیدی(م:۱۳۵۵ق)، شیخ موسی خوانساری(مؤلف «حاشیه مکاسب»)، شیخ اسداللّه عارف یزدی، و سرانجام میرزا مهدی غروی اصفهانی خراسانی (م:۱۳۶۵ق) ـ رحمهالله علیهم اجمعین ـ کسب فیض کرده و از شاگردان سلوکی عارف ربانی آیتالله سید موسی زرآبادی قزوینی بوده است. از جمله اجازات علمی او، اجازه اجتهاد از استادش شیخ عبدالکریم حائری یزدی مؤسس حوزه علمیه قم است.
وی از سال ۱۳۴۷ ق در حوزه مشهد شروع به تدریس و تربیت طلاب و فاضلان کرد، و ۴۰ سال در مرکز علمی مشهد بدین مهم اشتغال داشت؛ و دهها و دهها تن عالم و فاضل و مدرس و واعظ و محقق و مؤلف را در سایه مهرآیین خویش بپروراند.
در خلال گفتن درسهای گوناگون، در فقه و اصول و فلسفه و اخلاق اسلامی و معارف قرآنی، و تبیین و تحکیم مبانی مکتب معارفی خراسان (تفکیک)، به صورتی پدروار و با رفتار مهربار به حال و احوال طلاب میرسید، و با آنان با تواضع و افتادگی بسیار سلوک میکرد.
او زندگی بسیار سادهای داشت و با این وجود، گاهی از نیازهای خود چشم میپوشید، و آنچه را میتوانست به طلبهای تنگدست برساند میرسانید. این بود که شیخ بزرگوار که خود نمونهای مجسم از تقوی، و نفس کشی، و اعراض از مال و منال و جاه و مقام و شهرت و نعمت دنیا بود، برای هر طلبه محصلی، و هر پویای اسوهجویی، مایه تسلایی بود گرانقدر و تأثیرگذار. وی در برخورد با طلاب شخصیت آنان را هماره رعایت میکرد، و بویژه به سادات احترامی ویژه میگزارد.
شیخ در تکالیف سیاسی و اجتماعی بموقع اقدام میکرد، و در مبارزات و درگیریها مقدم بود. اشتغال او به عبادات و ریاضات و اذکار و اوراد و استغراق او در عوالم روحی(خلسات) و تعقل مستمر، او را از اقدامهای لازم باز نمیداشت.
از جمله شاگردان ایشان عبارتنداز: آیتالله میرزا باقر ملکی میانجی، مرحوم آیتالله حاج سید جلیل زرآبادی قزوینی (فرزند مرحوم سید موسی زرآبادی)، شهید آیتالله سید عبدالکریمهاشمی نژاد، شهید آیتالله شهید محمدرضا سعیدی، حجتالاسلام استاد محمدکاظم مدیر شانهچی، آیتالله العظمی سیدعلی حسینی خامنهای، آیتالله العظمی سیدعلی حسینی سیستانی، مرحوم آیتالله شیخ ابوالقاسم خزعلی، مرحوم آیتالله سید عباس سیدان، استاد محمدرضا حکیمی، مرحوم میرزا علی اکبر معلم دامغانی، آیتالله سید جعفر سیدان، و…
از تألیفات ارزشمند ایشان می توان به بیان الفرقان (در ۵جلد)، رساله ای در معرفت نفس، و برخی نسخههای علوم غریبه اشاره کرد.
رهبر معظم انقلاب که خود از شاگردان ایشان است میگویند: «حاج شیخ مجتبی مرد بسیار مُلّایی بود. هم مُلّا بود، هم علاوه بر مُلّایی از لحاظ قوت شخصیت، بنده غیر از امام ـ واقعاً حالا اینی که عرض میکنم بارها این را گفتم ـ هیچکس را در این معممین که من باهاشان معاشر بودم به قوت شخصیت حاج شیخ مجتبی من ندیدم! یک چیز عجیب غریبی بود. ما، یکی دو، سه سال بعد از برگشتن از قم البته ـ توفیق پیدا کردیم که با ایشان معاشرت پیدا کردیم از نزدیک؛ تا سال ۴۶ که ایشان فوت کرد. بله حسابی حس کردم وجود او را؛ خیلی مرد فوقالعادهای بود. شخصیتش همه را مقهور میکرد. در مشهد هرکسی با ایشان آشنا بود احترام برای ایشان قائل بود. من دیده بودم جلسهی مشترک ایشان و بسیار از علما و معاریف مشهد را؛ وقتی ایشان یک حرفی میزد، یک چیزی میگفت همه به طور خواه، ناخواه مقهور بودند. آمیرزا جواد آقا [تهرانی] و اینها در مقابل ایشان برخوردشان برخورد شاگرد بود؛ برخورد مرید و شاگرد! حاج شیخ مجتبی چیز عجیبی بود… در همه چیز وارد بود. یعنی آدمی بود که فلسفه خوانده بود. نه این که حالا همینطور فقط پیش آقامیرزا مهدی اصفهانی یک چیزی خوانده باشد، نه، … اعجوبهای بود. اهل علوم غریبه و اینها هم بود، همه چیز بلد بود. یعنی واقعاً از آن آدمهایی که شنیدیم [شاعر] گفت: به مصر رفتم و آثار باستان دیدم // هر آنچه شنیده بودم به داستان دیدم. یعنی آن که واقعاً ما دیدیم، آنی که آدم میشد ببیند، آقا شیخ مجتبی بود».
ایشان در محفلی دیگر فرمودهاند: «مرحوم آقای حاج شیخ مجتبی قزوینی رضوان اللّه تعالی عـلیه آن مـقام علمی، آن قدس، آن معنویت، آن جوهره ارزشمند روحی که بنده مکرر گفتهام نظیر آن را در بین همه بزرگان و علمای شیعه شاید من یک مورد دیگر دیده باشم، آن فلز گرانبها و جوهر روحی این مرد بینظیر بود».
سرانجام این عالم ربانی وانسان قرآنی، سحر روز دوشنبه ۲۲ ذی الحجه الحرام سال ۱۳۸۶ قمری(مطابق با ۱۴ فروردین ۱۳۴۶ شمسی) دیده از جهان فرو بست و پس از تشییع جنازهای کمنظیر، در شمال غربی صحن عتیق رضوی (دارالاجابه کنونی) به خاک سپرده شد.
شیخ و امام!
آیتالله شیخ مجتبی قزوینی از نخستین کسانی بود که با شروع نهضت مبارزه علیه رژیم پهلوی به قم رفت و با امام خمینی رحمهالله بیعت کرد؛ بیعتی که تا سال ۱۳۴۶ش و رحلت وی پایدار ماند.
پس از بازداشت و حصر امام خمینی(ره) در جریان مبارزه علیه کاپیتولاسیون و لایحه انجمنهای ایالتی در سال ۱۳۳۹ ش یکی از مهمترین منتقدان فلسفه و عرفان که پس از آزادی ایشان به همراه شماری از مردم و روحانیون مشهد به قم آمد، مرحوم آیتالله شیخ مجتبی قزوینی است که از علمای وارسته مشهد و از چهرههای برجسته مکتب تفکیک شمرده میشد. حضور ایشان در خانه امام در قم موجب حیرت همگان شد؛ چه این که از اختلافات تفکر امام به عنوان استاد برجسته فلسفه حوزه علمیه قم با تفکیکیها خبر داشتند. اما این ملاقات و تداوم ارتباطات نشان داد گرایش سیاسی عالمان تفکیکی حوزه علمیه مشهد، به امام بسی نزدیکتر از برخی از هم مشربان فلسفی و عرفانی امام در قم و تهران و مشهد بوده است. به تعبیری یکی از شاگردان ایشان «وقتی مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی، امام خمینی(ره) را دید، رفت مشهد را شعلهور کرد و تحریک مشهد برای انقلاب به وسیله ایشان شد».
در سال ۱۳۴۲ نیز بعد از دستگیری امام خمینی(ره) از سوی رژیم سفاک پهلوی، ایشان به عنوان ابراز تنفر و اعتراض، دستور داد ائمه جماعات مسجد گوهرشاد و سایر مساجد، نماز جماعتها را تعطیل کنند و خود در اعتراض به بازداشت رهبر کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره)، از مشهد به تهران آمد و به جمع روحانیون معترض به بازداشت حضرت امام(ره) پیوست.
رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و مبلّغان و پژوهشگران حوزههای علمیه کشور درباره ایشان میگویند: «مرحوم آشیخ مجتبی نه فقط امام را قبول داشت، تا وقتی زنده بود از امام ترویج میکرد. از بن دندان هم معتقد به مبارزه بود».
ایشان در دیدار با علما، فضلا و روحانیون حوزه علمیه مشهد در حرم رضوی، با تجلیل از این عالم ربانی، اظهار داشتند: «مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی یک عنصر بی بدیل بود –در طول زمان این را ما فهمیدیم- از آن شخصیتهایی بود که می توانست یک جامعه را بر روی استوانه پولادین وجود خود حفظ کند و نگه دارد. اگر موقعیت چنین چیزی را اقتضا می کرد. من مکرر به دوستان گفتهام که فلز مرحوم حاج شیخ مجتبی مثل فلز امام راحل بود».
درمورد حمایتهای فراوان ایشان از مبارزات امام خمینی وانقلاب اسلامی مطالب فروانی نقل گردیده است.
یکی از شاگردان ایشان مینویسد: در یکی از سفرهای تبلیغیام با ایشان (حاج شیخ مجتبی قزوینی) به مشورت پرداختم؛ عرض کردم: از گویندگان تعهد میگیرند که نام خمینی را نبرید و به اسرائیل بد نگویید. اگر خواستند از من تعهد بگیرند، چه کنم؟ ایشان با قاطعیت و صراحت فرمودند: «امروز خمینی، برای دین قیام کرده است و ترویج از خمینی، ترویج از دین است. اگر خواستند تعهد بگیرند که در منبر نام ایشان را نبرید، تعهد ندهید و منبر را ترک کنید و برگردید!».
اشتغال ایشان به عبادات و ریاضتهای نفسانی و اذکار و اوراد، مانع از ورود در مسائل اجتماعی مسلمین نمیشد، بلکه پیشتاز مبارزات سیاسی و اجتماعی در خطه خراسان بود و از همان ابتدای شروع نهضت امام خمینی(ره) در سال ۱۳۴۲ حکم کردند: «حاج آقا روح الله در همه زمینه مرجع است و همه باید به ایشان رجوع کنند» و پیوسته از ایشان حمایت کامل داشتند و حتی تصویر امام خمینی را در منزل خود که محل آمد و شد روحانیون و طلاب بود، در بالای سر خود نصب کرده بود.
سالها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در جملاتی شگفت که نشان ازدید بصیر و آیندهنگری شگرف این عارف روشن ضمیرداشت، فرموده بود: «این مرد (امام خمینی) مرد حق است و یک تنه ادامه میدهد تا پیروز شود!». برخی از شاگردان آیتالله شیخ مجتبی قزوینی نقل کردهاند که ایشان قبل از سال ۴۲ در جلسهای به حواریون خود اطلاع داد محمدرضا پهلوی آخرین شاه است و سلطنت پهلوی با او تمام میشود. از ایشان سوال کردهاند چه کسی رهبر میشود؟ ایشان فرموده بود: «آقای خمینی رهبر میشود، وی را اطاعت کنید. سپس جنگ رخ میدهد و مدت آن ۸ سال است، و عراق به ایران حمله می کند، در نهایت پیروزی با ایران است».
دیدار با زندانی آزادشده!
مرحوم آیتالله اسماعیل فردوسی پور در خاطرات خود نقل میکند:
بعد از اینکه امام آزاد شدند و به قم رفتند اردوهایی از سراسر کشور من جمله از مشهد مقدس برای زیارت امام به قم مشرف شدند. مرحوم آیتالله میرزا احمد مدرس یزدی که از مدرسین مشهد مقدس بود از طرف مرحوم آیتالله میلانی به نمایندگی از ایشان به قم مشرف شد و خدمت امام رسید. در معیت ایشان حضرت حجتالاسلام والمسلمین آقای طبسی هم بودند و ایشان وقتی به قم میآیند و خدمت امام میرسند آنجا یک سخنرانی بسیار تندی میکنند. در مراجعت در ایستگاه قطار آقای طبسی را دستگیر و بازداشت کردند ولی مرحوم آقای مدرس مراجعت کرد. به دنبال آن بازاریهای مشهد خدمت مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی آمدند و گفتند که: ما میخواهیم قم برویم و خدمت امام برسیم و دلمان میخواهد که در خدمت شما باشیم. ایشان هم موافقت کردند. در حدود ۴۰ نفر از انقلابیون مشهد، آنهایی که افراد فعالی بودند بلیط قطار گرفتند من هم در خدمتشان بودم ابتدا تهران آمدیم و حدود یک هفته در تهران بودیم و بعد از یک هفته عازم قم شدیم و خدمت امام مشرف شدیم.
نزدیک قم که رسیدیم یکی از همراهان از حاج شیخ سؤال کرد که آقا اول میرویم خدمت امام یا زیارت حضرت معصومه(س)؟ ایشان گفت: اول هدف ما زیارت حضرت معصومه(س) است بعد خدمت امام میرویم. در بین راه توقفی کردیم تا اینکه اتوبوس بازاریها هم برسد و همه با هم به شهر قم برسیم. به محض ورود این هیأت، قم به هم خورد و تعطیل شد. یک عده فکر کرده بودند که آیتالله میلانی آمده است و استقبال خیلی گرمی از ما کردند.
حاج شیخ هم پیرمرد بود و هم مریض احوال، مجبور بودیم ایشان را تا منزل امام با ماشین ببریم. ماشینی تهیه کردند و آمد و ایشان سوار شدند منتهی گفتیم ماشین را خاموش کن. ماشین خاموش بود و با دنده خلاص حرکت میکرد البته با دست ماشین را هل میدادند تا به خانه امام رسیدیم.
وارد منزل امام که شدیم آنجا مجلس خیلی جالبی شد برای اینکه بهترین مداحان مشهد مقدس آمده بودند و از آن جمله، من لازم است یاد کنم از مرحوم حاجی غنیان و همچنین آقای اکبرزاده که الآن حیات دارد. در اتاق امام که نشسته بودیم، از آن اتاق یک پنجرهای به حیاط باز میشد؛ امام جوری نشسته بودند که هم از حیاط و هم از سالن و هم اتاق دیده بشوند؛ یک طرف پنجره امام نشسته بودند و یک طرف پنجره هم مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی که عکسشان در این حالتی که روبروی هم نشسته بودند هست؛ یک عکس خیلی جالبی عکاس گرفته است که مرحوم حاج شیخ مشغول صحبت با امام میباشد. آنجا مرحوم حاجی غنیان بلند شد و اشعار بسیار تند و انقلابی خواند و بعد هم گفت من دنباله صحبت را به برادر ارجمندم مداح اهل بیت آقای اکبرزاده واگذار میکنم. حاج آقا اکبرزاده هم بلند شد و اشعار انقلابی که خودش جمع کرده بود درباره امام حسین(ع) خواند، بطوریکه واقعاً آن مجلس را گرم کرد.
مداحی این دو تا که تمام شد امام رو کردند به آقایانی که آنجا بودند، مثل آیتالله خزعلی، آقای شیخ علی اصغر مروارید و فرمودند که شما از آقایان تشکر کنید. آیتالله خزعلی بلند شدند و صحبت کردند، سخن بسیار ادبی و جالبی کردند. فرمودند که عدهای از مشهد بر باد و آتش نشستند و به قم مشرف شدند و قم ما را هم آتش زدند. بعد ایشان توضیح داد که مراد من از باد، باد لاستیکهای ماشین است و آتش هم گرمای ماشین است، قم را هم که آتش زدند شما ببینید مجلس ما را به چه حالتی درآوردند. بعد توصیف مجلس و اوصاف امام و زندان ایشان را بیان کردند. بعد از آیتالله خزعلی امام به آقای مروارید رو کردند و گفتند: شما از مردم تشکر کنید. ایشان هم بلند شد و تشکر کرد و این مجلس اینجا ختم شد.
از سمت راست: مرحوم آیتالله میرزا حسنعلی مروارید، امام خمینی، مرحوم آیتالله حاج شیخ مجتبی قزوینی، مرحوم آیتالله شیخ مهدی نوقانی
این طور ملاقات ۱۰ تا ۱۵ روز بعد از آزادی امام بود، بعد از آن مجلس امام مردم را بدرقه کردند ما هم خداحافظی کردیم و به مشهد مراجعت نمودیم. آیتالله حاج شیخ مجتبی قزوینی فرمودند من در منزل آیتالله خزعلی میمانم. همراهان ایشان گفتند آقا شما منزل آیتالله گلپایگانی، شریعتمداری، مرعشی نجفی، منزل بقیه آیات نمیخواهید بروید؟ ایشان فرمود که من آمدهام زیارت حضرت معصومه(س) و دیدار حضرت امام (حاج آقا روحالله) و این کار را هم انجام دادم، اگر آقایان از من دیدن کردند که برای من، بازدید از ایشان وظیفه میشود اما اگر دیدن نکردند من وظیفهای ندارم که از آقایان دیدن کنم. حاج آقای غنیان گفت آقا به ما اجازه میدهید که ما دیدن آقایان برویم؟ گفت شما بروید.
آقایان برای دیدن سایر مراجع رفتند اما از بعضی از ملاقاتها خیلی ناراحت بودند، از بعضیها هم کم و بیش راضی بودند. مثلاً بعد از یک ملاقات وقتی پرسیدیم چرا این قدر ناراحت هستید، گفتند: ما فکر میکردیم که حالا مثلاً آقا برای ما صحبت میکنند و ما را تشویق میکنند و تشکر میکنند که این همه راه از مشهد بلند شدید و قم آمدید ولی ایشان شروع کرد و گفت: بسمالله الرحمن الرحیم. عرب بر جست که سوار اسب بشود افتاد آن طرف، بلند شد و لباسش را تکان داد و خاکش را ریخت، بعد گفت «رجعتُ الأوّل». اینها از این مثالی که ایشان زده بود خیلی ناراحت شده بودند یعنی امام را گرفتند و به زندان بردند حالا هم همان جای اول برگشته. بعدازظهر که شد خراسانیها پشیمان شده بودند که چرا آنجا رفتهاند. تا اینکه در یک بعدازظهری آقایان علمای آن روز قم از مراجع و غیر مراجع و مدرسین به دیدن مرحوم حاج شیخ در منزل آیتالله خزعلی آمدند. اولین نفر آیتالله سید شهابالدین محمدحسین مرعشی نجفی بود، همین طور آیتالله سید کاظم شریعتمداری آمد، البته آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی مریض بود و نیامد، بقیه مدرسین آمدند و آنجا من یادم هست که آیتالله ناصر مکارم شیرازی و آیتالله محمدمهدی ربانی املشی و بعضی دیگر از آقایان، سخنرانی کردند.
حاضرین از راست: ۱. مرحوم آیتالله شیخ مسلم حائری، ۲. شهید حجتالاسلام دکتر صادقی، ۳. محمد طاووسی، ۴. مرحوم آیتالله شیخ مسلم غرویان، ۵. مرحوم آیتالله سید عباس مدرسی، ۶. مرحوم آیتالله دوست محمدی، ۷. آیتالله ناصر مکارم شیرازی، ۸. حجتالاسلام سیدهادی خامنهای، ۹. مرحوم آیتالله اشراقی، ۱۰. مرحوم آیتالله حاج شیخ مجتبی قزوینی، ۱۱. مرحوم آیتالله شیخ حسن علی مروارید، ۱۲. مرحوم آیتالله شیخ مهدی نوقانی، ۱۳. مرحوم آیتالله سید محمد علمالهدی، ۱۴. حجتالاسلام سید محمد مظلومی، ۱۵. مرحوم حجتالاسلام سید حسن ابطحی
بازدید امام از شیخ!
به نقل حجتالاسلام سید هادی خامنهای «بعد از چند روز از دیدار نخست، قرار شد بازدید طلاب و روحانیون و علمای خراسان در منزل آیتالله خزعلی انجام شود، حدودا یک ساعت قبل از مراسم اتفاقی حاج آقا مصطفی خمینی را در یکی از کوچههای قم دیدم و از ایشان آدرس منزل آقای خزعلی را پرسیدم و به منزل ایشان رفتم. از طرف امام آیتالله مکارم از خراسانیها تشکر کردند».
مرحوم آیتالله فردوسی پور می نویسد: «در همین روزها امام نیز از حاج شیخ بازدید کرد. از ایشان دم در، موقع ورودشان یک عکسی گرفتند که عکس بسیار جالبی بود. وقتی امام میخواست از پلهها بیاید پایین مثل شیری بود که میخواهد وارد بشود. این مجلس خیلی جالبی بود، این دیدارها باعث شد که مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی هم از مراجع و علما بازدید کند.
یک جلسه خصوصی محرمانه با خود امام، برگزار کردند. یک روز قبل از ظهری بود که ما با آقازاده ایشان در خدمتشان بودیم منزل رفتیم منتهی داخل اتاق نرفتیم، آنجا فقط مرحوم حاج شیخ و امام، دو فری بودند. این دیدار حدود یک ساعت طول کشید.
بعد از یک ساعت ملاقات که بیرون آمد، پسر ایشان سؤال کرد که چگونه یافتید آقا را؟ مرحوم حاج شیخ فرمود: سید، کامل است. ایشان سؤال کرد حتی از آن جهات؟ منظورش از آن جهات یعنی اطلاع از علوم غریبهای بود که مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی داشت. یک سلسله مطالبی را مرحوم حاج شیخ بلد بود که کمتر کسی از آنها اطلاع داشت. ایشان گفت حتی از آن جهات هم کامل است.
بعد از این ملاقات حاج شیخ یک ملاقات خصوصی با آقای شریعتمداری داشت. در آن ملاقات هم ما در حضورشان نبودیم. توی اتاق انتظار نشستیم، ایشان رفت آن ملاقات دو ساعت طول کشید. وقتی مرحوم حاج شیخ بیرون آمد، پیر و خسته و کوبیده مثل اینکه از یک حوض آب جوش بیرون آمده باشد، عرق کرده و ناراحت. گفتیم: آقا چه شده است؟ فرمود بروید، ننشینید قضیه تمام است. یعنی چه تمام است، چه شده است؟ ایشان فرمود دو ساعت ما بحث کردیم، بر ادامه مبارزه استدلال کردیم، آخرین جوابی که ایشان داد این بود که من و حاج آقا روحالله با هم شروع کردیم اما الآن او جلو افتاده و من عقب مانده ام، دیگر من حاضر نیستم بیایم… سپس به دیدار بقیه آقایانی هم که آمده بودند رفتند و بعد از یک هفته اقامت در قم به مشهد مقدس مراجعت کردیم.
—————————————————————————————-
منابع:
متأله قرآنی، محمد علی رحیمیان فردوسی
مشاهیر مدفون درحرم رضوی، ابراهیم زنگنه
افلاکیان خاک نشین، مؤسسه شمس الشموس
همگام با خورشید از ایران تا ایران، اسماعیل فردوسی پور
گلشن ابرار، پژوهشکده باقرالعلوم (ع)
مکتب تفکیک، محمد رضا حکیمی
خاطرات آیتالله خزعلی
بیانات مقام معظم رهبری به نقل از سایت دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای
۱ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید
بسیار جالب بود … برای نسل جدید حوزه های علمیه، بازخوانی این رفتارهای هوشمندانه و متعهدانه از عالمان بزرگ دیار خراسان، مایه شگفتی است!