labelاجتهاد و اصول فقه, مرجعیت
commentبدون دیدگاه

نظریه‌ مخالف دین بدون نقد تدریس نشود/ نمی‌خواهیم در علم را ببندیم

آیت‌الله‌ سبحانی با بیان اینکه اسلامی کردن علوم انسانی به معنای بستن درها نیست، تأکید کرد: اگر نظریه‌ای با مبانی دینی مخالف بود، نباید بدون نقد، جزء مواد درسی دانشگاه قرار گیرد.

آیت‌الله‌ سبحانی با بیان اینکه اسلامی کردن علوم انسانی به معنای بستن درها نیست، تأکید کرد: اگر نظریه‌ای با مبانی دینی مخالف بود، نباید بدون نقد، جزء مواد درسی دانشگاه قرار گیرد.

به گزارش شبکه اجتهاد، اخیراً دیدگاه‌هایی در باب مخالفت با اسلامی شدن دانشگاه‌ها و علوم انسانی منتشر شده است، محمد محمدرضایی، استاد فلسفه دین دانشگاه تهران با آیت‌الله‌ سبحانی، از مراجع تقلید گفتگویی در باب اسلامی شدن دانشگاهها و علوم انسانی و مخالفت برخی با این امر، انجام داده است و در اختیار مهر قرار داده است. متن پاسخ آیت‌الله‌ جعفر سبحانی به پرسش دکتر محمدرضایی را در ادامه می خوانید؛

با عرض تشکر از عنایات جناب‌عالی نسبت به مسایل دینی و فرهنگی. اسلامی شدن دانشگاه‌ها را حضرت امام (قدس‌ سره) مطرح کردند. مقصود این است که ارزش‌های اسلامی در محیط دانشگاه در ابعاد مختلف آن حاکم باشد. محیط دانشگاه، یک محیط علمی و دینی شود. خدای ناکرده، شرایط حاکم بر دانشگاه‌ها، مخالف ضوابط اسلامی نباشد، زیرا هدف از تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام، تربیت انسان‌های الهی است. هدف از بعثت پیامبر مکرم اسلام(ص) اکمال فضایل و مکارم اخلاق است و در قرآن می‌ خوانیم اقرا باسم ربک، علم و آموزش باید جهت‌دار باشد و جهت آن اسم رب و توجه به خداوند متعال است. مسلماً اگر فارغ التحصیلان دانشگاه‌ها، افراد عالم، متدین و متعهد و در خدمت اسلام و مسلمانان باشند، در آن صورت هم خود به سعادت می‌ رسند و هم سعادت ملت و استقلال کشور تامین می‌گردد. در نتیجه آنان الگویی برای همه دانشگاه‌ها خواهند بود.

اسلامی کردن علوم انسانی به معنای بستن درها به روی دیگر اندیشه‌ها نیست

اما اسلامی کردن علوم انسانی، البته به این معنا نیست که تمام اندیشه‌ها و نظریات اندیشمندان جهان کنار گذاشته و درهای کشور را به روی خود ببندیم و فقط از مدارک اسلامی مسایل علوم انسانی را استخراج نماییم و یک چنین تفسیری کاملاً خطا و مقصود مدافعان این نظر، چنین نیست. بلکه هدف این است که ضمن بهره‌گیری از افکار و نظریات دانشمندان جهان در تمام قلمروهای علوم انسانی اعم از مدیریت، روان شناسی جامعه شناسی و دیگر مسایل فلسفی و اخلاقی و اعتقادی، اگر نظریه‌ای صد در صد با اصول و مبانی و نظریات مسلم دینی مخالف بود، مورد نقادی قرار گیرد، البته بدون نقد نباید جزء مواد درسی دانشگاه قرار داده شوند.

طرح نظریات غربی بدون نقد، مطلوب نیست

اگر ناگزیر از طرح آن هستیم باید استاد مربوطه آن چنان توانایی داشته باشد که بعد از طرح و بررسی آن به نقد آن بپردازد. در غیر این صورت طرح چنین نظریاتی بدون نقد، مطلوب اسلام نیست و جامعه دینی نیز از دانشگاه‌‌ها می‌ خواهند که ذهن جوانان را انباشته از این نظریات نادرست و مخالف اسلام نکنند و اگر هم باید طرح شود همراه نقد و بررسی صورت گیرد و نیز در کنار این نظریات باید، نظریات صحیح که بر اساس مبانی دینی مسلم استوار است مطرح گردد.

برای روشنی مطلب، چند مثال را مطرح می‌نمایم:

۱- در مساله انسان شناسی و در موضوعات مختلف هنوز مساله تکامل انواع و اشتقاق انسان از حیوان به نحوی که داروینسم تشریح می‌کند، در دروس دانشگاهی تدریس می‌ شود. البته بعد از آن، نظریات دیگری مطرح شده است. آیا تدریس این موضوعات بدون نقد و بررسی صحیح است؟ آیا صحیح است که این نظریات ثابت نشده را به اسم علم بما هو علم به ذهن دانشجویان تحمیل کنیم؟ البته مقصود کنار گذاشتن این نظریه از موارد درسی نیست بلکه طرح این نظریه همراه با نقد و بررسی آن می‌ باشد. در ضمن باید دیدگاه صحیح اسلامی را نیز در کنار آن مطرح نماییم تا دانشجویان با دیدگاه‌های اسلامی نیز آشنا شوند نه این که یک جانبه فقط همان‌‌ها را به عنوان دروس دانشگاهی مطرح نماییم.

۲- در باب خاستگاه ایمان و اعتقاد به ماوراء طبیعت، برخی از روان‌شناسان و جامعه شناسان بر مبنای اصول ماتریالیسم، فرضیانی مطرح نموده‌اند که به هیچ وجه صحیح نیست به عنوان نمونه نظریه فروید است که بر مبنای غریزه جنسی، تمایلات انسان به امور ماوراء طبیعت را توجیه می‌ کند و حال آن که فلسفه اسلامی برای ریشه یابی این موضوع بر نظریه فطرت تاکید می‌نماید که دلایل کافی و وافی در این مساله وجود دارد، یعنی ندایی که انسان آن را از درون بدون آن که از آموزگاری آموخته یا تحت تاثیر عوامل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بوده باشد، می‌ شنود. اساتیدی که نظریه فروید و امثال آن را مطرح می‌کنند حتماً باید آنها را مورد نقد و بررسی قرار دهند.

۳- در قلمرو اقتصاد هم هنوز دو نظریه به صورت قضیه منفصله مطرح است: گروهی سود را نتیجه سرمایه دانسته و برای عامل فعال سهمی قایل نبوده و یا سهمی کمتر؛ اما در مقابل آن، نظریه عامل و کارگر مطرح بوده که در آمدها و سرمایه مال عامل و کارگر است. نظریه نخست از آن نظریه سرمایه‌ داری و نظریه دیگر از آن سوسیالیسم است. در حالی که اسلام برای هر دو نقشی در ثروت آفرینی قائل است و تصویب مضاربه و مزارعه گواهی بر این مطلب است، البته ما این مثال‌ها را به عنوان تقریب به ذهن می‌گویم والا مساله عمیق‌ تر از این‌هاست.

در پایان از مسئولان محترم به ویژه ریاست جمهوری، شورای انقلاب فرهنگی، وزارت علوم، تحقیقات فناوری، شورای تحول علوم انسانی، و اساتید متعهد دانشگاه‌ها درخواست می‌ شود نسبت به این موضوع عنایت بیشتری داشته باشد حتی می‌ توانند برای تحقق این ایده از اساتید حوزه و عالمان بزرگ که در این رشته‌‌ها نظریات دارند، بهره‌ مند گردند.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

people_altاشخاص مرتبط: جعفر, سبحانی‌ تبریزی
local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست