labelاجتهاد و اصول فقه
commentبدون دیدگاه

پیامبر(ص) و پیامبری در خطبه غدیریه و خطبه فدکیه/ محمد نصیری

اختصاصی شبکه اجتهاد: امامان اهل‌بیت (ع) شجره طوبی و اصل واحدی‌اند که مرور زمان و اختلاف در زمان زیست و زندگی و حضور در دوره‌های تاریخی مختلف و متفاوت، به هیچ رو نگرش آنان در مسائل اساسی، اصول و مبانی دین و اهداف اصلی رسالت و نبوت را متفاوت و ناسازگار نساخته است. چنان‌که رخدادهای سیاسی و مشکلات اجتماعی و زمانه نیز به هیچ رو توجه آنان از مسائل اساسی دین و به­ویژه مسائل عقیدتی و اخلاقی و همه آنچه معطوف به هدف آفرینش، آغاز و انجام آن و هدف زندگی است را به مسائل غیراصولی تقلیل نداده است.

اختصاصی شبکه اجتهاد: امامان اهل‌بیت (ع) شجره طوبی و اصل واحدی‌اند که مرور زمان و اختلاف در زمان زیست و زندگی و حضور در دوره‌های تاریخی مختلف و متفاوت، به هیچ رو نگرش آنان در مسائل اساسی، اصول و مبانی دین و اهداف اصلی رسالت و نبوت را متفاوت و ناسازگار نساخته است. چنان‌که رخدادهای سیاسی و مشکلات اجتماعی و زمانه نیز به هیچ رو توجه آنان از مسائل اساسی دین و به­ویژه مسائل عقیدتی و اخلاقی و همه آنچه معطوف به هدف آفرینش، آغاز و انجام آن و هدف زندگی است را به مسائل غیراصولی تقلیل نداده است.

حرکت و فعالیت مستمر امامان (ع)، از سال‌های آغازین دعوت رسول خاتم (ص) آغاز و تا نیمه دوم قرن سوم هجری قمری ادامه یافت؛ در این مدت، اسوه‌هایی با یک هدف و یک‌جهت در تاریخ آشکار شدند به‌طوری‌که اگر زندگى، تاریخ و سیره به‌ظاهر مختلف یکایک آنان را مورد بررسى و تحلیل قرار دهیم، به‌خوبی می‌توان انسانى حکیم را فرض کرد که قریب به ۳۰۰ سال زندگى کرده و در موقعیت‌های آسان و دشوار در مسیر حراست از ارزش‌های الهى و تبیین دین و زندگى شرافتمندانه هوشمندانه گام برداشته است، به‌رغم همه دشواری‌ها و موانع نه‌تنها یک‌لحظه از مسئولیت چشم  نپوشیده، بلکه با آگاهى کامل از موانع و مشکلات جامعه، جای‌جای پهنه حیات را، تبدیل به عرصه مراقبت از اصول، نشر فرهنگ قرآن، دفاع از حق و مقابله جدى با حرکت‌های انحرافى دانسته است.

چنان‌که اشاره شد، هرچند به‌ظاهر و البته به‌طور طبیعی ممکن است در زندگی سیاسی امامان (ع) در یک حرکت بلند مدّت، نوعی تاکتیک  و اختیارهاى موضعى را ملاحظه کرد، اما در زندگی فرهنگی و عقیدتی آنان به هیچ رو کمترین دوگانگی را نمی‌توان یافت، بلکه تک‌تک آنان (ع) دریک حرکت مستمر، به‌هم‌پیوسته و معنادار، در راستاى اهداف انبیا و کاملاً منطبق با سیره و سنت رسول خاتم (ص) به توصیف شایسته و تبیین حکیمانه وجود و حضور فعال حق تبارک‌وتعالی پرداخته و در برابر شبهه انگیزى­ها، اقدام به پاسخ‌های خردپذیر کرده‌اند. نکته موردتوجه این مختصر اشاره به تطبیق و تطابق بسیار دقیق و معنادار سخنان همه آنان در مجموعه‌ای از نگرش‌ها در شناخت حقیقت هستی، آغاز و انجام آن، انسان، رسالت، نبوت، ولایت و سایر مسائل مربوط است. این مختصر در پی اشاره به مسئله­ایست که تصور می‌شود در این قالب و به‌طور مستقل تاکنون موردتوجه قرار نگرفته است و آن مقایسه میان سخنان و خطب چند معصوم در موضوع یا مسئله واحد است. به بهانه ایام میمون پیش رو (ایام‌الله غدیر) و درخواستی که اجابت آن را مبارک می‌دانم، نگاهی با عینک مقایسه به اصول اعتقادی در دو خطبه غدیریه[۱] و فدکیه[۲] انداختم. (البته این تحقیق جای گسترش فراوان دارد) و از این میان به دلایلی از میان حوزه‌هایی چند از اصول عقیدتی که شایسته و بایسته تأمل و مقایسه‌اند، به موضوع نبوت و جایگاه پیامبر اکرم (ص) و ابعادی از وجوه شخصیت آن یگانه آفرینش (ص) در این دو خطبه نظری داشتم.

ازآنجاکه زندگی دنیا مقدمه­ای برای حیات اخروی است، انسان در این دنیا با بهره­گیری از اختیار و شناخت مسیر خویش، سرنوشتی ماندگار را برای خود رقم می­زند و در این میان برای پیمودن آن، علاوه بر عقل، علم، اختیار و تصمیم­گیری و همچنین گرایش­های فطری خداشناسی، نیازمند ابزار و وسایلی برای شناخت راه صحیح است.

البته چنان‌که اشاره شد شناخت از طریق ادراکات حسی و عقلی در جای خود محفوظ است، لکن در مسیر پرپیچ‌وخم دنیوی مواردی یافت می­شود که باتجربه و ادراکات متنوع بشری قابل پیمودن نیست و برای طی این طریق باید از پیامبران و کتب آسمانی که متصل به منبع وحی، یعنی ذات باری‌تعالی می­باشند، استمداد طلبید، ازاین‌رو پیامبر­شناسی به‌عنوان اصل و حقیقت راهنما­شناسی که یکی از عناوین مهم در اصول اعتقادات است، طی چند ریز موضوع در مضامین این دو خطبه پی گرفته می­شود:

الف­ـ شهادت به رسالت پیامبر (ص): شهادت به رسالت پیامبران که خداوند آنان را برای هدایت و راهنمایی افراد بشر فرستاده و آخرین آن پیامبر اسلام است، از ضروریات دین بوده و بعد از توحید و خداشناسی اهمیت بسیاری دارد.

بر این اساس، پیامبر گرامی اسلام که خاتم پیامبران آسمانی است، گوهر گران‌قدر جهان آفرینش و عصاره خلقت است که برای هدایت بشر فرستاده‌شده است. جایگاه و منزلت حضرت محمد (ص) نزد پروردگار متعال از سایر انبیا متمایز و بلکه برتر است، گرچه آن حضرت مانند سایر انسان­ها در این کره خاکی می زیسته است.

امام علی (ع) در خطبه غدیریه پس از طرح مسئله خداشناسی وارد بحث راهنما شناسی شده و با شهادت به رسالت پیامبر گرامی اسلام به بیان اوصاف ایشان پرداخته و می‌فرماید: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اسْتَخْلَصَهُ‏ فِی‏ الْقِدَمِ‏ عَلَى سَائِرِ الْأُمَمِ عَلَى عِلْمٍ مِنْهُ انْفَرَدَ عَنِ التَّشَاکُلِ وَ التَّمَاثُلِ مِنْ أَبْنَاءِ الْجِنْسِ وَ انْتَجَبَهُ آمِراً وَ نَاهِیاً عَنْهُ؛[۳] گواهی میدهم که محمد بنده و فرستاده خداوند است. خداوند در ازل، به علم خویش، او را از میان همه مخلوقات برگزید و در میان پیامبران نیز مرتبهای اعلی بخشید تا از سوی خداوند امرونهی کند».

حضرت زهرا (س) نیز در خطبه فدکیه بعد از شکرگزاری از نعمت‌های پروردگار، رسالت پدرش را ستوده و به آن گواهی می‌دهد و می‌فرماید: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ أَبِی مُحَمَّداً (ص) عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اخْتَارَهُ وَ انْتَجَبَهُ قَبْلَ أَنْ أَرْسَلَهُ، وَ سَمَّاهُ قَبْلَ أَنِ یَجْتَبَلَهُ، وَ اصْطَفَاهُ قَبْلَ أَنِ ابْتَعَثَهُ، إِذِ الْخَلَائِقُ بِالْغَیْبِ مَکْنُونَهٌ، وَ بِسَتْرِ الْأَهَاوِیلِ مَصُونَهٌ، وَ بِنِهَایَهِ الْعَدَمِ مَقْرُونَهٌ؛[۴] گواهى مى‏دهم که پدرم، محمد، بنده و فرستاده اوست. خداوند او را برگزید و انتخاب کرد قبل از آنکه به‌سوی مردم براى هدایت آنان فرستاده شود و پیش از انتخاب کردن، نامى نیکو بر او نهاد و قبل از آنکه او را به پیامبرى برانگیزد، از میان مردم برگزید. این در آن هنگام بود که بندگان در حجاب غیب مستور، در پس پرده نیستى و در پهنه بیابان عدم، سرگردان بودند».

ب­ـ جایگاه برتر پیامبر گرامی اسلام: پیامبران الهی جایگاه رفیعی دارند که سایر انسان­ها از آن درجه و مقام بهره­ای ندارند. همچنین در میان خود پیامبران الهی نیز مراتبی وجود دارد که برخی از ایشان بر یکدیگر برتری و فضیلت دارند. این موضوعاتی است که قرآن کریم بر آن تأکید دارد و از اصول پذیرفته شده است. درواقع، تفاوت پیامبران در فضیلت و کمال است که در میان ایشان این امر درجه­بندی و هرکدام مقامات معنوی خاصی دارند. بر این اساس، قرآن می­فرماید: «تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ؛[۵] برخی از پیامبران را بر برخی دیگر برتری بخشیدیم». در جای دیگر می­فرماید: «وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلَى بَعْضٍ؛[۶] در حقیقت، بعضی از انبیا را بر بعضی برتری بخشیدیم».

البته در میان پیامبران، مشترکاتی وجود دارد، مانند دعوت به توحید و اجتناب از طاغوت، ولی ازآنجاکه پیامبر اسلام (ص) آخرین پیامبر است، به لحاظ دارا بودن مرتبه خاتمیت که از یک‌سو، تمامی اسمای الهی را دارد و از سوی دیگر، مقام و مراتب سایر انبیا را تحت اشراف خود دارد، از جایگاه و موقعیت ویژه­ای بهره­مند است. آن گرامی، موعود تمامی انبیا است که وعده ظهور آن حضرت را داده­اند، ازاین‌رو از تمامی انبیا اشرف و افضل است.

خداوند با اشاره به جایگاه رفیع پیامبر اکرم (ص)، نه‌تنها خود به آن حضرت درود می‌فرستد، بلکه فرشتگان و مؤمنان را نیز دستور می‌دهد که درود بفرستند: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَئکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلی النَّبی».[۷] و «یَا أَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَیْهِ وَ سَلِّمُواْ تَسْلِیمًا».[۸]

قرآن کریم در آیه­ای دیگر، با تبیین جایگاه عظیم پیامبر اسلام نزد خداوند، آزار و اذیت آن حضرت را آزار و اذیت خدا دانسته و می­فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنهَُمُ اللَّهُ فی الدُّنْیَا وَ الاَْخِرَهِ وَ أَعَدَّ لهَُمْ عَذَابًا مُّهِینًا».[۹] خداوند متعال در این آیه شریفه، نه‌تنها آزاردهندگان رسولش را آزاردهندگان خود تلقی کرده، بلکه آنان را به عذاب دردناک مبتلا خواهد کرد. علامه طباطبایی ذیل این آیه می‌نویسد: برای همه معلوم است که خداى متعال منزه است از اینکه کسى او را اذیت کند، چراکه آزار و اذیت درباره کسی صدق می‌کند که نقص داشته باشد، حال‌آنکه خداوند نقص ندارد؛ بنابراین، از اینکه خداوند خود را در اذیت شدن با رسولش شریک کرده است، خواسته اشاره به جایگاه پیامبرش کند و اینکه هرکس قصد سویى به رسول داشته باشد، در حقیقت به خدا قصد سوء را داشته باشد.[۱۰]

قرآن در آیه دیگری جایگاه برتر پیامبر را با زبان وحی بیان کرده و اطاعت از ایشان را در زمره اطاعت از خداوند قرار داده است: «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ».[۱۱]

بنابراین، مقام رسالت خاتم نزد خداوند، جایگاه عظیم و بلندی دارد که امیرالمؤمنین (ع) با اشاره به این مقام در خطبه غدیریه فرموده است: «قَرَنَ الِاعْتِرَافَ بِنُبُوَّتِهِ بِالاعْتِرَافِ بِلَاهُوتِیَّتِهِ وَ اخْتَصَّهُ مِنْ تَکْرِمَتِهِ بِمَا لَمْ یَلْحَقْهُ فِیهِ أَحَدٌ مِنْ بَرِیَّتِهِ فَهُوَ أَهْلُ ذَلِکَ بِخَاصَّتِهِ وَ خَلَّتِهِ؛[۱۲] خداوند اعتراف به نبوت محمد را با اعتراف به الوهیت خود مقرون ساخت و او را چنان داشت که هیچ‌یک از مخلوقاتش به پایه آن نخواهد رسید. محمد نیز شایسته این ویژگی و عنایت بود، چون او خود را ویژه خداوند کرده و تربیت‌یافته او بود».

 فاطمه زهرا (س) نیز با اشاره به این هدف و جایگاه بلند پدرش که برگزیده خداوند بوده و سبب هدایت و روشنایی دل‌های زنگ آلود انسان‌های گمراه شده است، می‌فرماید: «ابْتَعَثَهُ اللَّهُ تَعَالَى إِتْمَاماً لِأَمْرِهِ، وَ عَزِیمَهً عَلَى إِمْضَاءِ حُکْمِهِ، وَ إِنْفَاذاً لِمَقَادِیرِ حَتْمِهِ، فَرَأَى الْأُمَمَ فِرَقاً فِی أَدْیَانِهَا، عُکَّفاً عَلَى نِیرَانِهَا، عَابِدَهً لِأَوْثَانِهَا، مُنْکِرَهً لِلَّهِ مَعَ عِرْفَانِهَا، فَأَنَارَ اللَّهُ بِأَبِی ظُلَمَهَا، وَ کَشَفَ عَنِ الْقُلُوبِ بُهَمَهَا، وَ جَلَى عَنِ الْأَبْصَارِ غُمَمَهَا، وَ قَامَ فِی النَّاسِ بِالْهِدَایَهِ، فَأَنْقَذَهُمْ مِنَ الْغَوَایَهِ، وَ بَصَّرَهُمْ مِنَ الْعَمَایَهِ، وَ هَدَاهُمْ إِلَى الدِّینِ الْقَوِیمِ، وَ دَعَاهُمْ إِلَى الطَّرِیقِ الْمُسْتَقِیمِ؛[۱۳] خداوند به نور محمد بساط ظلمت را برچید و دل‌ها را از تیرگى کفر رهایی بخشید و ابرهاى تیره‌وتار را از مقابل دیدگان به یک‌سو فکند. او (پیامبر خدا) براى هدایت مردم به‌پای خاست و آن‌ها را از گمراهى و ضلالت نجات داد و چشمانشان را بینا ساخت. آن‌ها را به آیین اسلام راهنمایی و به راه راست دعوت کرد».

بنابراین، همان‌طور که در قرآن نام پیامبر اسلام (ص) در کنار نام باری‌تعالی آمده است و این موضوع حاکی از افضلیت حضرت دارد، در سخنان امام علی (ع) نیز این موضوع آمده است که حکایت از قرآن ناطق و حجت الهی بودن حضرت علی (ع) دارد. چنان‌که سخنان آن حضرت در ادامه خطبه به‌روشنی گویای این امر است. الحمدالله رب العالمین.

نویسنده: محمد نصیری، عضو هیأت علمی دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران

————–

منابع و مآخذ:

  1. قرآن کریم.
  2. ابن طاووس، على بن موسى‏، إقبال الأعمال، تهران، ایران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۹ ق.
  3. اربلى، على بن عیسى، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، تبریز، ایران، بنی هاشمی، ۱۳۸۱ ق.
  4. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: موسوى همدانى سید محمدباقر، قم، ایران، دفتر انتشارات اسلامى، پنجم، ۱۳۷۴ ش‏.
  5. شامی، یوسف بن حاتم‏، الدر النظیم فی مناقب الأئمه اللهامیم‏، قم، ایران، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۲۰ ق.‏
  6. طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج، مشهد، ایران، نشر مرتضی، ۱۴۰۳ ق‏.
  7. طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، بیروت، لبنان، مؤسسه فقه الشیعه، ۱۴۱۱ ق.

‏۸٫ مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الأنوار، بیروت، لبنان، ‏دار إحیاء التراث العربی،۱۴۰۳ ق.‏

[۱] خطبه غدیریه امام على (ع) اگرچه در نهج‌البلاغه نیامده است، ولی در «مصباح المتهجد و سلاح المتعبد»، «اقبال الاعمال»، «مستدرک نهج‌البلاغه»، «مناقب ابن شهرآشوب»، «الغدیر»، «بحارالانوار»، «مسند الامام الرضا (ع)»[۱] و… نقل شده است. حضرت علی (ع) در این خطبه به تجزیه، تحلیل و تفسیر این رویداد عظیم تاریخی می‌پردازد. اگرچه بسیارى از دانشمندان در طول تاریخ، درباره این حادثه تاریخی و اهمیت آن قلم­فرسایی کرده و آن را تحلیل و بررسی نموده­اند، اما هیچ‌یک نتوانسته­اند عظمت و شکوه واقعی غدیر را نشان دهند. بدیهی است تنها کسانى می‌توانند تحلیلی جامع از وقایع و حوادث غدیر ارائه کنند که خود پدیدآورنده آن بوده‌اند. حقا که تنها خدا، پیامبر (ص) و امام على (ع) غدیر را به بهترین وجه معرفى کرده­اند.

[۲]. خطبه فدکیه، خطبه­ایست که توسط فاطمه زهرا (س) دخت یگانه رسول خاتم (ص) و به بهانه تصرف فدک توسط عمال خلیفه نخست مسلمانان و بیشتر به خاطر تفسیر به رأی و بدفهمی‌هایی که در توجیه این اقدام و نیز مسئله جانشینی پیامبر (ص) پدید آمده بود، ایراد شده است صدیقه طاهره در این سخنرانی به واقعیت‌های بسیاری در قلمرو مسائل اجتماعی، سیاسی، معارف اعتقادی، معنوی و تبیین حقایق دینی پرداخته است. اگرچه در سطحی از برداشت، تفسیر و تحلیل تصور می‌شود مسئله  در اقدام حبیبه خدا (س)، باغستان فدک است، اما به نظر این حقیر احساسات و زمینه‌های روان‌شناختی، سبب شده تا جای اصل‌وفرع، عوض شود و توجه به بنا و ثمره (یک مزرعه)، اهمیت و لزوم توجه به مبنا و اصل شجره را تحت شعاع قرار داده و تلاش در درک درست دین، تفسیر صحیح از آموزه‌های اسلام و به تعبیری اصالت دین‌شناس تا کارگزار دین مورد غفلت قرار گیرد. قلمرو موضوعات موردتوجه سیده زنان شاهد این امر است.

[۳]. طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏۲، ص ۷۵۳؛ ابن طاووس، على بن موسى‏، إقبال الأعمال، ج‏۱، ص ۴۶۱؛  بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۱۱۳٫

[۴]. طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج، ج ۱، ص ۹۹؛ مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار، ج ۲۹، ص ۲۲۱؛ اربلى، على بن عیسى، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، ج ۱، ص ۴۸۲٫

[۵]. بقره / ۲۵۳٫

[۶]. اسراء / ۵۵٫

[۷]. احزاب/ ۵۶٫

[۸]. احزاب/۵۶٫

[۹]. احزاب/۵۷٫

[۱۰]. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۶، ص ۳۳۸٫

[۱۱]. نساء/۸۰٫

[۱۲]. طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏۲، ص ۷۵۳؛ ابن طاووس، على بن موسى‏، إقبال الأعمال، ج‏۱، ص ۴۶۱؛ بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۱۱۳٫

[۱۳]. طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج، ج ۱، ص ۹۹؛ مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار، ج ۲۹، ص ۲۲۲؛ اربلى، على بن عیسى، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، ج ۱، ص ۴۸۱٫

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست