عاشورا، رفع بیعت یا اثبات تکلیف/ غلامرضا بنی‌اسدی

اختصاصی شبکه اجتهاد: کلمه‌های بیعت و تکلیف، قطعا دو کلیدواژه فقهی هستند که مومنان در طول زندگی خود تمام ساحتی با آن مواجه‌اند. این دوکلمه در کربلا هم رفتار‌ها را مهندسی می‌کرد؛ «این جماعت با من کار دارند، پس من بیعت خویش را از شما برداشتم تا هرکس می‌خواهد برود، برخیزد و برود چون هرکس بماند فردا کشته خواهد شد.»

اختصاصی شبکه اجتهاد: کلمه‌های بیعت و تکلیف، قطعا دو کلیدواژه فقهی هستند که مومنان در طول زندگی خود تمام ساحتی با آن مواجه‌اند. این دوکلمه در کربلا هم رفتار‌ها را مهندسی می‌کرد؛ «این جماعت با من کار دارند، پس من بیعت خویش را از شما برداشتم تا هرکس می‌خواهد برود، برخیزد و برود چون هرکس بماند فردا کشته خواهد شد.» این سخنی بود که مولا حسین(ع) به صراحت فرمودند تا «رفع بیعت» کرده باشند و حتی برای این که کسی ناخواسته به دلیل شرم حضور مجبور به ماندن نشود، چراغ را هم خاموش کردند، تا رفتنی‌ها در پناه شب بروند و رفتند هم آنانی که تاب ماندن نداشتند، آنانی که پی نان و نام آمده بودند، رفتند، بهانه شان هم – شاید- این بود که حسین(ع) خود از ما بیعت برداشت.

واقعیت هم همین بود اما آیا حقیقت هم همین بود؟ این را کسانی درست پاسخ دادند که در عاشورا با امام بودند چه خوب دریافته بودند که حسین علیه‌السلام به عنوانی که با او بیعت کرده بودند بیعت را برداشت، اما آیا تکلیف ما نسبت به امام جامعه هم برداشته می‌شد؟ مگر امامت، این حقانیت نورانی، نیازمند بیعت است که با رفع آن، مسئله حل شود؟ نه تکلیف آن‌ها نسبت به امام باقی بود، تکلیف مسلمان بودن مانده بود، و حتی تکلیف شرعی و انسانی دفاع از مظلوم و مقابله تمام قد با ظالم هم بر شانه‌هاشان بود و من در عجبم چگونه با سنگینی این بار پای گریز داشتند، آنانی که سر خویش گرفتند و راه خویش رفتند، راه خویش که نه، راه شیطان که آنان را از امامشان جدا می‌کرد، آن روز، رفع تکلیف نشد، هرچند بیعت برداشته شد و شاید این هم از رازهای ماندگار «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» باشد تا کسی «بیعت نکردن» را بهانه‌ای برای رویگردانی از حق نداند که دفاع از حق، و فریادگری برای احقاق حق در همه اعصار و قرون و در همه زمین وظیفه انسان است.

اگر آن روز بر «بیعت» تاکید می‌شد، امروز، نبود بیعت برای برخی‌هامان بهانه‌ای می‌شد تا از تکلیف انسانی شانه خالی کنیم و آن رفع بیعت برای اثبات تکلیف بود که در همه زمان‌ها بر شانه همه انسان‌ها قرار دارد و «باید» برای انجام آن حتی به قیمت جان بکوشند، چنانکه روز عاشورا، جناب «حر» -که نه با امام بیعت کرده و یا حتی نامه‌ای نوشته بود- براساس احساس تکلیف دینی به یاری حق برخاست و انگشت شمار مردانی دیگر نیز، بی آن که پیشتر بیعت کرده باشند به مدد حجت خدا به کمک احقاق حق آمدند، پس می‌توان از مکتب عاشورا، در کنار هزاران درس انسان ساز، این را نیز آموخت و مورد توجه قرار داد که رفع بیعت شب عاشورا برای اثبات تکلیف روز عاشورا و روزهای دیگری که می‌آیند بود تا کسی «بیعت نکردن» را برای شانه خالی کردن از زیر بار تکلیف بهانه نکند.

این درس امروز نیز پیش روی ماست و تکلیف امروز ما نیز هم و «ذمه» ما نیز بدان مشغول است و فقط با انجام آن می‌توانیم «ذمه» بری کنیم، این درس عاشوراست که همیشه و در همه جا باید از حق دفاع کرد، باید فریاد مظلومانه آنانی که کمک خواهی سرمی دهند را به یاری اجابت کرد. حالا در هر کجای دنیا که باشد. مسئولیت انسانی مسلمان و مسئولیت مسلمانی انسان و حتی مسئولیت انسانی انسان اقتضا می‌کند همواره در برابر ظلم بایستد همواره از حق دفاع کند و همواره در همه شئون زندگی فردی و اجتماعی خود از بدی پرهیز و از زشتی تبری جوید و خوب رفتار کند و تولای خوبان را داشته باشد.

این درس عاشوراست برای همه روزها و برای امروز هم و برای فرداها نیز پس بگوییم هرکس هستیم و هرجایی هستیم و هرکاری که برعهده ماست، حسینی رفتار کنیم و با معرفت شناسی دریابیم اگر امام بود چگونه رفتار می‌کرد، ما هم همان گونه رفتار کنیم و یادمان بماند حتی اگر بیعتی هم در کار نباشد، تکلیف هست، وظیفه هست، حق هم همین است که زندگی را در همه ساحت‌هایش فقهی ببینیم و عمل مان را ذیل بایدها و نباید‌هایش سامان دهیم تا عاشورایی باشیم. ان‌شاءالله….

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

people_altاشخاص مرتبط: حسین بن علی (امام حسین(ع))
local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: , ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست