labelاجتهاد و اصول فقه, دیدگاه و گزارش
commentبدون دیدگاه

کتاب‌های سیره، در حقیقت «سِیَر» هستند!/ سیره‌پژوهی بخشی از امام‌پژوهی است

سیره نگاری تاریخی مردود است. آن‌ها که «سیره» نوشته‌اند رفتار پیغمبر را نوشته‌اند؛ یعنی نفس عمل را نوشته‌اند اما سبک عمل را ننوشته‌اند. کتاب‌هایی که به نام سیره داریم، «سِیر» است نه «سیره».

سیره نگاری تاریخی مردود است. آن‌ها که «سیره» نوشته‌اند رفتار پیغمبر را نوشته‌اند؛ یعنی نفس عمل را نوشته‌اند اما سبک عمل را ننوشته‌اند. کتاب‌هایی که به نام سیره داریم، «سِیر» است نه «سیره».

به گزارش خبرنگار اجتهاد، کرسی ترویجی عرضه و نقد ایده علمی «مفهوم سیره، رویکرد و روش استخراج»، پنجشنبه گذشته در تالار شیخ طوسی واقع در پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن برگزار شد. در این نشست، دکتر سید حسین فلاح زاده به‌عنوان ارائه‌دهنده (دانشیار دانشگاه باقرالعلوم و صاحب مدرک دکتری تاریخ اسلام شهید بهشتی در دانشگاه شهید بهشتی سال ۱۳۷۹ و عضو شورای پژوهشی پژوهشکده تاریخ و سیره)، حجت‌الاسلام ‌والمسلمین علی‌اکبر ذاکری به‌عنوان ناقد (پژوهشگر، دارای سطح چهار حوزه و مؤلف ۱۳ کتاب و ۱۰۰ مقاله) و حجت‌الاسلام المسلمین مصطفی صادقی به‌عنوان دبیر علمی جلسه حضور داشتند. گزارش تفصیلی این نشست علمی را در ادامه می‌خوانید.

دکتر حسین فلاح‌زاده: بحث در سه بخش است: بخش اول تعریف سیره بخش دوم رویکردهای سیره پژوهی و بخش سوم نحوه استخراج سیره است. در بحث ضرورت مطالعات سیره‌ای تردیدی نیست. سیره پژوهی بخشی از دین‌پژوهی است؛ چون به بررسی سیره پیشوایان دینی ما می‌پردازد که برای ما الگو و سرمشق هستند. قرآن کریم در آیات متعددی در سوره‌های مکی و مدنی همگان را به تبعیت از رسول خدا فرامی‌خوانند که نمونه برجسته‌ی این آیات آیه ۲۱ سوره احزاب است که فرموده: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه».

از نخستین آیات مکی یعنی آیاتی که به انذار عشیره دعوت می‌کنند بحث الگوبرداری و تبعیت از رسول خدا، مطرح‌شده تا آیاتی که در مدینه نازل‌شده است. این نکته در قرآن مکرر، مطرح‌شده است علاوه بر این دلیل نقلی، دلایل عقلی نیز بر تبعیت وجود دارد. چون معصومین انسان‌های کاملی هستند و از مقام عصمت برخوردارند و ما دچار ضعف و کاستی‌های زیادی هستیم و ضرورتاً باید از این اشخاص تبعیت کنیم و آن‌ها را به‌عنوان الگوی خودمان قرار دهیم همان‌گونه که در همه‌جا به سراغ اعلم و متخصصین می‌رویم. به همین دلایل نقلی و عقلی توجه به سیره پیغمبر و معصومین علیهم‌السلام از صدر اسلام مطرح‌شده و از زمان رسول خدا، جمع‌آوری سیره و تبلیغ سیره مطرح بوده است. البته، توجه به سیره به نحو تبلیغ سیره در زمان رسول خدا و عواملی که در همان زمان مؤثر بوده است جای کار دارد. به‌هرحال جریان سیره پژوهی در بین مسلمان‌ها سابقه گسترده‌ای دارد و امروز هم ما باید همین روند را ادامه بدهیم علاوه بر اینکه امروز ما با تأسیس نظام جمهوری اسلامی و ادعایی که در مورد تمدن سازی داریم و به‌خصوص در بخش نرم‌افزار تمدن و سبک زندگی بیشتر ضرورت سیره پژوهی برای ما روشن می‌شود. تأکیداتی هم که مقام معظم رهبری فرمودند درست در همین راستاست.

تعریف سیره در لغت

سیره بر وزن فعل و اسم مصدر است. در زبان عربی «سِیر» به معنای رفتن است. ولی «سیره» به سبک و نوع رفتن اطلاق می‌شود همان‌طور که جَلسه به معنای نشستن و جِلسه به معنای نوع نشستن است سیره وقتی به شخص اضافه می‌شود و گفته می‌شود «سیره الرجل» به معنای کیفیت سلوک او بین مردم است. علاوه بر این سیره به معنای طریقه، مذهب، اخلاق و خوی هم در لغت استعمال شده است. در اصطلاح فقها سیره معنای خاص خودش را دارد که به معنای استمرار روش و شیوه مستمر عملی در میان مردم برای انجام کاری یا ترک عملی است که اگر مراد، همه مردم و همه عقلا باشد تعبیر به سیره عقلا می‌شود و اگر مراد، مسلمین باشد از آن به سیره متشرعه تعبیر می‌شود. «سیره» در اصطلاح اهل تاریخ و سیره به معنای شرح احوال و زندگانی رسول خداست که بعدها البته شامل حضرات معصومین در بین ما شیعیان هم شده است و آن‌ها را هم دربرمی گیرد. در اصطلاح، «سیره» گاهی با «مغازی» مترادف گرفته‌شده است. روایتی از امام سجاد نقل‌شده که حضرت فرمودند: «کنّا نعلّم مغازی رسول الله». به نظر می‌رسد که مراد حضرت، جنگ‌ها و غزوات حضرت رسول نیست بلکه به معنای شرح احوال و زندگانی رسول خدا است؛ یعنی کلمه مغازی مترادف با سیره به‌کاررفته و حضرت امام سجاد علیه‌السلام که این تعبیر را در فرمایشات خود به کاربردند نمی‌تواند به معنای غزوات باشد بلکه شامل کل سیره می‌شود؛ به خاطر اینکه در کتاب صحیفه سجادیه و نهج‌البلاغه و آثار اهل‌بیت خیلی غزوات نمی‌بینیم. سیره رسول خدا و کلیت سیره رسول خدا اخلاق و فضایل رسول خدا را می‌بینیم اما غزوات و جنگ‌ها آن‌چنان‌که مورخان بر آن تأکیددارند را نمی‌بینیم.

مشتقات سیره درآیات و روایات

مشتقات سیره یا اسم مصدر در سوره طاها آیه ۲۱ به‌کاررفته است: «قَالَ خُذْهَا وَ لاَ تَخَفْ سَنُعِیدُهَا سِیرَتَهَا الْأُولَی.» در اینجا کلمه سیره به معنای شکل و صورت به‌کار رفته است. سیره در قرآن کریم در قالب فعل ماضی و مضارع و امر به‌کار رفته است. در سخنان امام علی علیه‌السلام موارد متعددی وجود دارد که از سیره استفاده‌شده است. در حکمت ۷۲ می‌فرمایند: «من نصب نفسه للناس اماما فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره.» در ادامه می‌فرمایند: «و لیکن تادیبه بسیرته قبل تادیبه بلسانه»؛ یعنی شخصی که به‌عنوان امام نصب می‌شود باید با سیره خودش بیشتر مردم را ادب کند تا با سخنانش. البته این سیره به معنی سلوک و نوع خاصی از سلوک است که در مقابل قول قرارگرفته است. در خطبه ۹۳ حضرت راجع به رسول خدا می فرمایند: «سیرتها القصد و سنّته الرشد»: سیره حضرت بر پایه عدالت و میانه‌روی و طریقه او بر پایه راهنمایی است. سیره و سنت اینجا به هم عطف شده است شاید بین سنت و سیره تفاوتی مطرح باشد باید بحث کرد که نسبت سنت و سیره چه مقدار است؟ آیا سنت و سیره متفاوت‌اند یا یک‌چیز هستند و اگر متفاوت‌اند چه مقدار تفاوت دارند؟

البته اگر سنت به معنای اصطلاح فقهی باشد به معنای فعل و قول و تقریر امام معصوم با سیره متفاوت خواهد بود اما اگر به معنای فقهی به‌کاربرده نشود و ریشه لغوی آن توجه شود شاید بتوان گفت؛ سنت، دستاورد سیره است یعنی رسول خدا و ائمه معصومین با سلوک خودشان سنتی را پایه‌گذاری می‌کنند. درنتیجه معنای غیر فقهی سنت، حاصل و دستاورد سیره است.

سیره در سخنان امام مجتبی علیه‌السلام هم به‌کار رفته است. ایشان در توصیف خلیفه می فرمایند: «انما الخلیفه من سار بسیره رسول الله». امام حسین علیه‌السلام هم در هنگام خروج از مدینه فرمودند: «اسیر بسیره جدی و سیره علی بن ابی طالب». در سخنان معصومین سیره معروف به سیره رسول خداست یعنی سیره خاصی مراد است.

سیره در کلام شهید مطهری

یکی از کسانی که در بحث سیره دقت بیشتری کرده است مرحوم شهید مطهری است. ایشان در کتاب «سیری در سیره نبوی» تعریف دقیقی از سیره ارائه می‌دهد و درواقع با تعریف خود، مرزی بین سیره‌نگاری تاریخی و سیره‌نگاری که مدنظر خودش می‌باشد را ارائه می‌دهد. ایشان می‌گوید: سیره نگاری تاریخی مردود است. آن‌ها که «سیره» نوشته‌اند رفتار پیغمبر را نوشته‌اند؛ یعنی نفس عمل را نوشته‌اند اما سبک عمل را ننوشته‌اند. کتاب‌هایی که به نام سیره داریم، «سِیر» است نه «سیره». مثلاً سیره حلبی «سِیر» است، رفتار پیغمبر نوشته‌شده است نه سبک پیغمبر در رفتار و نه اسلوب و متد رفتار پیغمبر. ایشان در ادامه می‌گوید: سیره‌شناسی یعنی سبک‌شناسی. سیره‌ی پیغمبر یعنی سبک پیغمبر. متدی که پیغمبر در عمل و درروش برای مقاصد خودش به کارمی برد. بحث ما در سبک پیغمبر است؛ مثلاً پیغمبر تبلیغ می‌کرد، روش تبلیغی پیامبر چه روشی بود؟ اگر بتوانیم این روش را به دست بیاوریم سیره پیغمبر را احراز کرده‌ایم. رهبری پیامبر در جامعه چگونه بوده است؟ پیغمبر قاضی هم بود سبک قضاوت حضرت چگونه بود؟ سبک پیغمبر در همسرداری چگونه بود؟ سبک پیغمبر در معاشرت با اصحاب و سبک‌رفتار ایشان با دشمنان و غیره چگونه بود؟

پس، از نگاه شهید مطهری سیره به معنای صرف رفتار نیست بلکه به معنای سبک‌رفتار است و با این حساب ایشان کتاب‌های تاریخی را که عنوان «سیره» دارند مثل «سیره ابن هشام» سِیر می‌داند نه «سیره». به نظر ما دیدگاه شهید مطهری مورد تائید است. سیره به معنای نوع سلوک فردی و اجتماعی فرد را سیره می‌گویند.

منشأ سیره در اصول ذهنی است

برداشت دیگری هم از سیره وجود دارد؛ اگر سیره مربوط به سبک‌رفتار است این رفتار از کجا برخاسته است؟ چطور می‌شود که سبک غذا خوردن یک پزشک با سبک غذا خوردن ما متفاوت است. چطور می‌شود که رفتار یک عالم متخصص است با رفتار ما متفاوت است؟ این به اندیشه‌های فرد و علم و دانش فرد برمی‌گردد. درک و شعور هرکسی نسبت به هر مقوله‌ای به ذهن منتهی می‌شود. وقتی اطلاعات به ذهن می‌رسد، ذهن با اطلاعات بازی می‌کنند و اطلاعات را به یک اصول و قواعدی تبدیل می‌کنند که وقتی می‌خواهیم رفتار کنیم بر اساس آن اصول و قواعد ذهنی رفتار می‌کنیم و بر اساس این قواعد هرلحظه تصمیم می‌گیریم. این تصمیم‌ها بر اساس معلومات ما است. قواعدی که از معلومات، به دست آورده می‌شود، به‌عنوان اصول حاکم بر رفتار شناخته می‌شود. مثلاً وقتی به بازار می‌رویم مقداری که می‌خواهیم هزینه کنیم مشخص است. حال اگر اطلاعاتی برسد که قیمت دلار بالا و پایین شده و وضع بازار به‌هم‌ریخته ذهن ما این اطلاعات را تغییر می‌دهد و می‌گوید اگر تا الآن یک‌میلیون هزینه می‌کردی بر روی ۵۰۰ هزار تومان هزینه کن.

ذهن مجموعه معارف و دانش شخص و مجموعه تجارب او در طول زندگی را تبدیل به اصول ذهنی می‌کند. اگر رفتار متفاوت است به خاطر این است که اصول ذهنی اشخاص با یکدیگر متفاوت است البته اصول ذهنی ثابت نیستند و به‌مرورزمان که تجارب جدیدی به دست می‌آوریم تغییر می‌کنند سیره یعنی سبک عمل که ریشه در اصول ذهنی دارد و اصول ذهنی هم‌ریشه در معلومات و تجارب دارد. البته نسبت به معصومین علیهم‌السلام نمی‌توان گفت تجربه‌، اصول ذهنی آن‌ها را تغییر می‌دهد و نمی‌توان گفت که وقتی دانش آن‌ها ارتقا پیدا کند اصول ذهنی آن‌ها عوض می‌شود بلکه اصول ذهنی آن‌ها ثابت است. پس‌روی دیگر سکه‌ی سیره، اصول ذهنی است.

تفاوت سیره پژوهی و امام پژوهی

آیا سیره‌پژوهی با کل امام‌پژوهی مترادف است یا سیره پژوهی بخشی از امام پژوهی است؟ امام هم قول و رفتار دارد. اگر امام پژوهی کلی مراد باشد، آیا سیره پژوهی درواقع به معنی کل امام پژوهی است یا فقط مربوط به عمل امام است و کاری به قول امام نداریم؟ به نظر می‌رسد که در این تعاریف دنبال عمل امام هستیم. تمام اندیشه‌های امام را نمی‌توانیم به‌عنوان سیره تعبیر کنیم. چون اندیشه امام در رابطه با خداوند، انسان و هستی را نمی‌توان سیره نامید؛ بنابراین، سیره پژوهی بخشی از امام پژوهی است. درنتیجه قسمت اصلی امام پژوهی که بخش اندیشه پژوهی امام می‌باشد در سیره پژوهی موردمطالعه قرار نمی‌گیرد.

سیره با تاریخ متفاوت است

نقد استاد ذاکری: تفاوتی که سیره با تاریخ دارد از این نظر که سیره جاذبه‌اش بیشتر است، می‌توان گفت آنچه مطرح است بحث عمل است. همان‌طور که امیر المومنین در مورد حاکم فرمودند حاکم باید با عمل به تأدیب مردم بپردازد تا با لسان. اگر بخواهیم این فرمایش را تحلیل کنیم، سیره به معنای عمل و رفتار و کردار خواهد بود و گفتار را شامل نمی‌شود کما اینکه در کلام امیر المومنین علیه‌السلام تفکیک قائل شده است. چون عمل مؤثرتر است و مفید و سودمندتر و اوقع فی النفوس است لذا توجه به آن در جامعه بیشتر است و می‌تواند افراد زیادی را جذب کنند و به سمت حقیقت بکشاند.

نگاهی اجمالی به تعریف سیره

در نگاهی اجمالی به تعاریف سیره می‌توان گفت: سیره درواقع همان روش عملی و رفتار است. به‌عنوان‌مثال در آن جلسه شورای شش‌نفره، عبدالرحمن ابن عوف از امیر المومنین می‌پرسد که شما به چه روش عمل خواهید کرد؟ حضرت فرمودند من به روش و سیره پیغمبر و آنچه را که خود صلاح بدانم عمل می‌کنم. به نظر من، کاربرد اولیه سیره، همان مغازی است. به نظر می‌رسد که حرف دکتر فلاح صحیح نیست. ایشان می‌گفت امام سجاد علیه‌السلام که سیره را مطرح کردند که ما سیره پیغمبر را به بچه‌های خود تعلیم می‌دهیم به معنای مغازی نیست. به نظر من «سیره» در این عبارت به معنای مغازی است به این دلیل که در خود صحیفه سجادیه در دعای مرزداران می‌فرماید: «وعلِمه السیَر و السنن» یعنی از خداوند می‌خواهند که مجاهدین را با سیره و سنن پیامبر آشنا کند.

سیره به معنای مغازی است

اساساً نکته مهم این است که کاربرد اولیه سیره درباره مغازی است. چون یک جنگ همراه با حرکت و سیر است. لذا به جنگ‌های رسول خدا صلی‌الله علیه و آله «سیره» می‌گویند و اهمیت آن‌هم در این است که موارد دیگری که سیره مطرح‌شده است، بعداً مطرح‌شده است. ولی کاربرد اولیه سیره در مغازی بوده است اما اینکه چه کسی اولین بار سیره را در مغازی به‌کاربرده است و بعداً درباره آن کتاب نوشته‌اند بعضی مدعی هستند که «زهری» اولین کسی است که سیره را در مغازی به کارکرده است اما با توجه به سخن امام سجاد علیه‌السلام می‌شود گفت که اولین کاربرد سیره در معنای مغازی از سوی امام سجاد علیه‌السلام بوده است. در روایات ما هم روایات متعددی هست که در زمان ائمه معصومین علیهم‌السلام سیره را اساساً در غیر مغازی کمتر به‌کاربرده شده است. ازجمله روایات حفض بن غیاث که می‌گوید: شخصی از من از سیره سؤال کرد که آن را از امام صادق بپرسم. حفض می‌گوید از حضرت راجع به اینکه جنگی اتفاق افتاده است و قبل از تقسیم غنائم شخصی خود را به مجاهدین می‌رساند پرسیدم. تعابیری که حفض بن غیاث در این روایت به‌کاربرده است تعبیر سیره است که نشان می‌دهد معنای اولیه سیره جنگ رسول خدا بوده است.

سیره حضرت مهدی

شخصی از امام سجاد علیه‌السلام در مورد سیره قائم آل محمد علیه‌السلام می‌پرسد که چگونه خواهد بود؟ در نقلی هست که همان سیره‌ای را خواهد داشت که پیغمبر داشتند و در نقل دیگری هست که سیره‌ی حضرت مانند سیره پیامبر در فتح مکه خواهد بود در نقل دیگری هست که این‌که پیغمبر در فتح مکه سیره را در این جنگ بر عفو نسبت به مردم مکه قرارداد چون می‌دانست که در آینده مردم مکه یا بنی‌امیه حاکم می‌شوند و لذا به‌گونه‌ای دیگر عمل کرد. البته این مطلب در روایتی است که تفاوت بین سیره امیر المومنین و سیره رسول الله را مطرح می‌کنند که برخورد و سیره‌ی امیر المومنین نسبت به مردم بصره مانند سیره‌ی پیامبر نسبت به مردم مکه بوده است لذا کاربرد سیره در تمام روایات ما به معنای مغازی است.

تعابیر شیخ طوسی و ابن ادریس نسبت به سیره

اگر ما به کتاب خلاف شیخ طوسی رجوع کنیم به این نکته برخورد می‌کنیم که از کتاب جهاد به کتاب السیر تعبیر می‌کند. ممکن است کسی بگوید چون شیخ طوسی در این کتاب مبانی اهل سنت را نیز مطرح کرده است لذا مانند بیهقی که در سنن خویش و بخاری هم در صحیحش که از کتاب جهاد تعبیر به کتاب السّیر کرده‌اند، شیخ طوسی هم بر همین مبنا مشی کرده است؛ اما شیخ طوسی در کتاب مبسوط خویش نیز از کتاب جهاد به کتاب السیر تعبیر می‌کند همچنین در کتاب نهایه که بر اساس متن روایات است و از اصول متلقات است در آنجا هم از کتاب جهاد به کتاب السیر تعبیر می‌کند. ابن ادریس در سرائر همین تعبیر را استفاده کرده است به‌گونه‌ای که بعضی از لغویین مثل فیومی سیره را به معنای جنگ به‌کاربرده است. درواقع معنای اصلی سیره و کاربرد اولیه سیره در مغازی بوده است. در یک جنگ یا باید بجنگید و یا کشته شوید و لذا باید تصمیم‌گیری کنید و جای چون‌وچرا نیست جای فرصت ندارید به همین خاطر چون در مرحله رفتار است سیره به‌کاررفته و سیره ابن هشام هم اولین کتابی است که نوشته‌شده و باقیمانده همین کتاب است. در کتاب ابن هشام هم‌محور اصلی با جنگ‌ها است. این سیره که به معنای جنگ‌ها است طبیعتاً به‌مرور توسعه پیداکرده است و به شرح‌حال یک شخص نیز اطلاق شده است به‌گونه‌ای که حاجی خلیفه در کشف الظنون وقتی می‌خواهد علم السیر را معنا کند می‌گوید علم به احوال پیامبر از تولد تا جنگ‌ها و همه ابعاد مختلف زندگی حضرت رسول. در برخی از کتاب‌های نوین سیره را این‌گونه تعریف کردند که شرح‌حالی از زندگی شخصیت‌های مشهور و بنام.

سیره بر گرفته از اصول ذهنی یا رفتار؟

این نکته‌ای که دکتر فلاح زاده فرمودند هر سیره‌ای از طرز تفکر افراد برمی‌خیزد این درست است به همین علت است که سیره را معمولاً درباره شخصیت‌های مهم که عملکرد آن‌ها و روش و منطق آن‌ها همراه با ضابطه است به‌کاربرده می‌شود. پس می‌توان گفت سیره از معنای اولیه خود که به معنای مغازی بوده عدول پیداکرده و به معنای گسترده‌تری تبدیل‌شده است که درمواردی مرادف با تاریخ شخصیت‌های بزرگ و کسانی که تأثیرگذار هستند به کار می‌رود؛ اما کاربرد اول سیره در جنگ‌ها بوده است و بعد در رفتارهای اشخاص استعمال شده است. سیره معصومین بخش عمده‌اش عمل است. البته می‌توان از یک رفتار، یک قاعده استفاده کرد اما اینکه ما رفتار را سیره ندانیم درست نیست بلکه رفتار سیره است چون رفتار یک‌حالتی را دارد. خود رفتار انسانی همیشه حالتی دارد. نشستن انسان یک‌حالتی دارد و از این زاویه، سخن گفتن را هم می‌توان مطرح کرد. گاهی می‌گوییم سخن سیره است ولی سیره به اصل سخن نمی‌گویند و البته فرمایش برخی از افراد می‌تواند مؤید در رفتار فرد باشد اما شیوه سخن گفتن یک شیوه خاصی است که همان سیره است ممکن است در مواقعی لحن را زیاد و گاهی کم کنند یا بر روی برخی از کلمات حساسیت داشته باشد و لذا هر سخن گفتن همراه با یک سبک، سیره و روش است و این منافاتی ندارد که ما یک معنای دیگری هم برای سیره قائل باشیم. قواعد و اصول کلی به دست بیاوریم اما بدون اینکه استخراج قوانین کنیم اصل این رفتار را هم چون رفتار بزرگان و شخصیت‌ها می‌تواند سیره باشد. مثلاً حضرت علی علیه‌السلام در جنگ صفین بلند فریاد می‌زد که ما معاویه را می‌کشیم بعد آهسته می‌فرمود انشا الله. این هم یک رفتار و سیره است اما ما می‌توانیم از همین یک قاعده کلی به دست بیاوریم. شیخ طوسی در کتاب عده الاصول، سنت را تعریف نمی‌کند بلکه افعال نبی را محور قرارداد است. پس سیره یک معنای اعم پیداکرده است.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: , , ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست