دیدگاه و رفتار سیاسی آیتالله سیستانی بعد از سقوط صدام، بهعنوان یک نیروی سیاسی فعال در عراق، بیشازپیش مورد توجه قرار گرفت. یافتههای بحث نشان میدهد که موضع گیریهای مردم سالارانه و رفتار سیاسی آیت الله سیستانی با پشتیبانی و رضایت نسبی تمام اقوام و پیروان مذاهب مختلف در عراق همراه شد
رفتار سیاسی آیتالله سیستانی با تأکید بر وحدت و نفی اشغالگری
[box type=”shadow” align=”” class=”” width=””]دیدگاه و رفتار سیاسی آیتالله سیستانی بعد از سقوط صدام، بهعنوان یک نیروی سیاسی فعال در عراق، بیشازپیش مورد توجه قرار گرفت. یافتههای بحث نشان میدهد که موضع گیریهای مردم سالارانه و رفتار سیاسی آیت الله سیستانی با پشتیبانی و رضایت نسبی تمام اقوام و پیروان مذاهب مختلف در عراق همراه شد. رفتار سیاسی ایشان وی را به الگوی بیبدیلی تبدیل ساخت و اشغالگران را وادار نمود تا در انتقال قدرت و تدوین قانون اساسی، پیشنهادهای ایشان را بپذیرند. نگاه ویژه به امنیت و رفاه، مبارزه با فساد، توجه به نقش زن در جامعه، رصد سرنوشت کلان جهان اسلام بهویژه مسائل فلسطین، قانون مداری، تقریب گرایی توجه ویژه به وحدت و مخالفت با اشغالگری از نشانههای سیاسی هستند که در رفتار آیتالله به فراوانی قابلمشاهده هستند.[/box]
به گزارش شبکه اجتهاد، سید آصف کاظمی در مقاله ای به بررسی رفتار سیاسی آیتالله سیستانی (با تأکید بر وحدت و نفی اشغالگری) پرداخته است، این یک مقاله درباره شخصیت آیت الله سیستانی است، و اجتهاد بدون قضاوت درباره محتوای آن، این مطلب را در اختیار مخاطبان قرار می دهد:
مقدمه
نگاه و سبک سیاست ورزی مراجع شیعه در حوزه سیاست و ظرفیتهای متفاوت آن در هر زمان و مکان میتواند نشان دهد که چگونه مراجع بزرگ شیعی با الهام از ائمه معصومین بنا به شرایط زمان و مکان و ظرفیتهای اجتماعی و سیاسی طرحی نو پیریزی کرده و فراتر از قالبهای شناختهشده حرکت کنند. یکی از این مراجع بزرگوار که دیدگاه و رفتارش نسبت به سیاست و امور سیاسی موردبررسی قرار گیرد، آیتالله سیستانی است. دیدگاه او برای هر سیاستمداری که از غرب و شرق و بلاد اسلامی به عراق وارد میشود مهم است، اما او نه قدرت نظامی در اختیار دارد و نه حزب سیاسی و نه سرمایههای اقتصادی. آیتالله سیستانی بهعنوان مرجع دینی، در مراحل حساس نقش رهبری بیدار و آیندهنگر را ایفا کرده است. جایگاه آیتالله سیستانی در جامعه عراق ناشی از سه عامل مشخص است که عبارتاند از: جایگاه حوزه علمیه نجف در عراق؛ به رسمیت شناخته شدن اعلمیت فقهی آیتالله سیستانی؛ و موضعگیریهای مردمسالارانه ایشان درروند تحولات این کشور، مواضع اسلامی و مردمسالارانه آیتالله سیستانی که با پشتیبانی و رضایت نسبی تمام اقوام و پیروان مذاهب مختلف همراه شد وی را به الگوی بیبدیلی برای طرفداران مردمسالاری تبدیل ساخت و اشغالگران را وادار کرد تا در انتقال قدرت و تدوین قانون اساسی روند مردمسالارانه پیشنهادهای ایشان را بپذیرند. (حاجی یوسفی و عارف نژاد، ۴۳)
پژوهشگران متعددی ضمن بررسی وضعیت جدید عراق، به جایگاه، آیتالله سیستانی در تحولات عراق اشارهکردهاند ولی در بین تحقیقات منتشره چند اثر بـا دقت بیشتری اندیشهها و موضعگیری آیتالله سیستانی در عـراق را بررسی کردهاند. تام لی دورف و جان هارکینز «در مقاله آینده نقش سیستانی در عراق»، وی را فردی محافظ کار و سنتگرا دانسته که اگرچه نظر مساعدی نسـبت بـه دولـت اسلامی دارد اما معتقد به جدایی دین از سیاست است. ریدار ویسر در مقاله خود با عنوان «سیستانی، ایالاتمتحده امریکا و سیاست در عراق: از سکوت گرایی تا ماکیاولیسم» میگوید که نـه پارادایم «آرامش گرایی» سنتی و نه تفاسیر جدیدتر «ماکیاولیسم» قادر به تفسیر و تبیین رفتارهای آیتالله سیستانی نیستند. به همین دلیل ویسر با رویکردی تاریخی تلاش میکند رفتارها و موضعگیریهای ایشان را بر اساس «نوسان بین موضعگیری منفـی انفعالی تا موضعگیری مثبت فعال»، تفسیر کند. مهدی خلجی در مقاله «آخرین مرجع: سیستانی و پایان اقتدار مذهبی سنتی در تشیع» بیان میکند آیتالله سیستانی متعلق به نسلی از مراجـع تقلیـد دو قـرن اخیـر است و تمامی اندیشه و عملکرد وی در این چهارچوب قابلفهم و تجزیهوتحلیل است. او میگوید آیتالله سیستانی نـه در حـوزه شـریعت و نـه در حـوزه اندیشـه سیاسی هیچگونه نوآوری نداشته و فتاوای او مانند فتاوای سایر مراجع تقلید است. بابک رحیمی در پژوهش خود با عنوان «آیتالله سیستانی و دموکراسـی سـازی عراق بعد از صدام» وی را فردی «آرامش گرا و سکوت گرا» دانسته که جهـان غـرب نتوانسته مفهوم صحیح چنین سیاستی را در چهارچوب تفکر سنتی شیعی درک کند. وی آیتالله سیستانی را تحت تأثیر اندیشههای میرزای نائینی میداند. (حاجی یوسفی و عارف نژاد، ۴۵-۴۶)
کتابی نیز اخیراً با عنوان «السید السیستانی، مرجعیه الانسانیه و العیش المشترک» به کوشش آقای سلیم الجبوری در بیروت منتشرشده که منبعی بسیار مهم برای شناخت ابعاد شخصیت فکری و رفتاری آیتالله سیستانی است. این کتاب مجموعهای از مقالات بلند و کوتاهی است که نویسندگان مختلف در کتابها و همایشها و روزنامهها مجلات مختلف درباره آیتالله سیستانی و دیدگاهها و رفتارهای وی نوشتهاند. برخی از مقالات این کتاب: ۱- مفهوم دولت در مکتب نجف از نائینی تا سیستانی از عبدالجبار الرفاعی؛ ۲- دین السید السیستانی و دنیا الاسلام السیاسی از فخری کریم؛ ۳- القرارات الکبری از تونی کایرون (نویسنده آمریکایی). بحث او این است که کسی که آمریکاییها را وادار کرد تا نیروهای خود را از عراق خارج کنند نه بوش یا اوباما بلکه این آیتالله سیستانی بود؛ ۴- السیستانی و هویه العراق الجدید از مصطفی الکاظمی؛ ۵- التعایش المذهبی و رؤیه السید السیستانی از شیح حسن الصفار؛ ۶- … بخش پایانی کتاب نوشتههای کوتاهی است که کسانی از شخصیت های سیاسی یا نویسندگان یا روزنامه نگاران درباره آیت السیستانی نوشتهاند. اخضر ابراهیمی، غسان سلامه، ستیفان دی مستورا، جلال طالبانی، نوری المالکی، نبیه بری، ضیاء عباس، بریمر، آلبرایت، عمرو موسی، هاشمی رفسنجانی، علی لاریجانی، طارق الهاشمی، توماس فریدمان، شومسکی، عبدالرحمن راشد، محمد حسنین هیکل، نعیم قاسم. (جعفریان، khabaronline.ir/detail/284700/weblog/jafarian)
مکتب آیتالله سیستانی
آیتالله سید علی سیستانی در سال (۱۳۴۹ ق-۱۳۰۹ ش) در مشهد متولد شد. در سال ۱۳۶۰ ه. ق ۱۳۱۹ ش آموختن مقدمات علوم حوزوی را در مشهد آغاز و سپس در سال (۱۳۶۸ ق- ۱۳۲۷ ش) به قم مهاجرت کرد و از محضر آیتالله بروجردی بهرهمند شد. آیتالله سیستانی در سال (۱۳۷۱ ق- ۱۳۳۱ ش) از قم به نجف اشرف مهاجرت کرد و در جلسات دروس آیتالله خویی، شیخ حسین حلی، آیتالله حکیم و آیتالله شاهرودی حاضر شد. در سال (۱۳۸۰ ق – ۱۳۳۹ ش) تصمیم مراجعت به مشهد گرفت و در همان سال آیتالله خویی درجه اجتهاد وی را کتباً تأیید نمود. (حاجی یوسفی و عارف نژاد، ۴۸)
پس از درگذشت آیتالله خویی و آیتالله سبزواری، مرجعیت آیتالله سیستانی بیشتر در حوزه نجف بر سر زبانها افتاد. بیشتر پیروان آیتالله خویی که در بسیاری از کشورها بودند به آیتالله سیستانی رجوع کردند. (نادری دوست، ۱۲۷-۱۲۸) بدین ترتیب، آیتالله سیستانی به چهره بانفوذ در جامعه عراق تبدیل شد. وی شمار زیادی مقلد در درون و بیرون عراق دارد. با توجه به اینکه آیتالله خویی دارای شبکه گستردهای از نمایندگیها و مراکز علمی و تحقیقاتی بود این مراکز وابسته در اختیار آیتالله سیستانی قرار گرفت و به این طریق ضریب نفوذ وی در جامعه شیعه بسیار افزایش یافت. (حاجی یوسفی و عارف نژاد، ۴۸-۴۹؛ فاتح، shstani.org))
قبل از سقوط رژیم صدام، مرجعیت ایشان با حاکمیت حزب بعث همراه بود، ظلم و ستمهای وحشیانه فراوانی علیه مرجعیت، احزاب مذهبی و بهطورکلی شیعیان و کردها صورت گرفت؛ آنچنان جو خفقان و ظالمانهای حاکم بود که اندیشه شیعی و مرجعیت برای زمانی، گرفتار عزلت و انزوا گردید و فعالیتهای مراجع، صرفاً به عرصههای داخلی و امور حوزوی محدود گردید. این جو خفقان رژیم بعث سبب گردید تا ایشان حدود ۲۶ سال راه و روش انزوا و عدم حضور در مجالس و محافل را در پیش گیرد و از منزل بیرون نرود. به عقیده ایشان، همین رفتار عزلتنشینی بود که سبب حفظ حوزههای علمیه نجف شد. (الخفّاف، ۹۴) مسیری که بسیاری از بزرگان حوزه، یکی پس از دیگری پیموده و درراه حفظ حوزه علمیه، تلخیها و مرارتهایی را به جان خریدند. تفاوت در عملکرد مراجع شیعه در عراق با اشغالگران و استعمارگران را باید بر اساس عنصر زمان و مکان و توانایی فقه شیعه بیان نمود و اگر مرجعی مثل شیخ الشریعه اصفهانی و دیگران در سال (۱۹۱۴ م- ۱۳۳۲ ش) در رأس گروه مجاهدین علیه استعمار میجنگد و آیتالله سیستانی، امروز از رویارویی مستقیم با اشغالگران پرهیز مینماید، همه را باید با توجه به شرایط زمانی و مکانی و تغییر در تاکتیکها در جهت اعتلای مسلمانان در عراق و منافع دین اسلام تعبیر نمود. (قاسمی، ۱۱۸)
آیتالله سیستانی دوران طلبگی تا مرجعیت را در محیط پیچیده عراق طی کرده است. در عراق تنوع و تکثر مذهبی و قومی بسیار زیادی وجود دارد. در این محیط پیچیده و متنوع حرکت کردن دشوار است و مقبولیت یافتن امری تقریباً محال. حال چه چیزی میتواند نفوذ کلام و سیطره معنوی یک فرد را از ارتش قدرتمند اشغالگر یا هیئت حاکمه عراق مؤثرتر کند؟ چنین است که آیتالله به اشتراک مواضع در تمام این اجزای متنوع موزاییک عراق توجه دارد و کسی نمیتواند این اتهام را به ایشان وارد کند که گرایش خاصی به فلان موضوع یا بهمان تفکر دارد. (گفتوگو با سید علی موجانی)
آیتالله سیستانی بهعنوان مرجع دینی، در مراحل حساس نقش رهبری بیدار و آیندهنگر را ایفا کرده است. مجبور کردن آمریکاییها به انجام انتخابات و حل بحران شهر نجف، ازجمله اقدامات اساسی و تعیینکننده ایشان بود. روزنامه الخلیج چاپ امارات اذعان نمود: دخالت آیتالله سیستانی و حل بحران نجف، درحالیکه اشغالگران آمریکایی و دولت ایاد علاوی از حل آن درمانده بودند، نشان داد مرجعیت شیعه قدرتمندترین قطب تأثیرگذار در عراق است و برگ برنده مرجعیت، قدرت به صحنه آوردن مردم است. (رازانی، ۱۰۸) دامنه تأثیرگذاری آیتالله سیستانی یک معماست بهویژه برای آنآنکه با معیارهای حاکم بر شخصیت و سلوک سیاستمداران مطرح به رفتار آیتالله مینگرند. اینکه چگونه شخصیتی گوشه عزلت اختیار میکند و سالها از کنج بیت محقرش بیرون نمیآید، با رسانهها گفتوگو نمیکند، کمترین تصویر و فیلمی از او منتشر نمیشود اما در این حال مؤثرترین شخصیت امروز عراق و مرجع عالی شیعیان است. (فاتح، shafqna.com) آیتالله سیستانی نهتنها مؤثرترین شخصیت عراق بلکه وی تأثیرگذارترین مردان تاریخ معاصر بهحساب میآید. رادیو سوا مصر، سوم دیماه، در یک نظرسنجی اعلام کرد که آیتالله سید علی سیستانی بهعنوان تأثیرگذارترین مرد سال ۲۰۱۵ میلادی انتخاب شد. (http://www.hamshahrionline.ir)
نگاه و سبک سیاست ورزی مراجع شیعه در حوزه سیاست و ظرفیتهای متفاوت آن در هر زمان و مکان میتواند نشان دهد که چگونه مراجع بزرگ شیعی با الهام از ائمه معصومین بنا به شرایط و ظرفیتهای اجتماعی و سیاسی طرحی نو پیریزی کرده و فراتر از قالبهای شناختهشده حرکت میکنند. دیدگاه او برای هر سیاستمداری که از غرب و شرق و بلاد اسلامی به عراق وارد میشود مهم است، اما او نه قدرت نظامی در اختیار دارد و نه حزب سیاسی و نه سرمایههای اقتصادی. او در خانهای اجارهای که از ۳۵ سال پیش ساکن بوده، حضور دارد. آیتالله جز برای ضرورت به سیاست ورود پیدا نمیکند. ایشان در پاسخ به سؤال شبکه بیبیسی که در دسامبر ۲۰۰۵ م نخستین انتخابات دولت عراق در پرتو قانون جدید انتخابات شد؛ چه دلایلی مرجعیت را واداشت تا از حمایت از فهرستی خاص پرهیز کنند؟ فرمودند: روش مرجعیت این است که جز به اقتضای ضرورت، در امور سیاسی دخالت نکنند و چون برخلاف انتخابات گذشته در این انتخابات به دلیل تغییر سامانه انتخاباتی، هیچ نیازی به دخالت نبود، مرجعیت بدون آنکه از فهرست خاصی حمایت کنند، به واداشتن هممیهنان و تشویق آنان به مشارکت بسنده فرمودند. (الخفاف، ۱۹۴) ایشان در پاسخ مجله تایم آمریکا که پرسیده بود شما برخلاف مراجع در ایران این راه را انتخاب کردهاید که دور از سیاست بمانید آیا این مسئله برای عراق خوب است؟ نیز فرمودند: روشی که حضرت آیتالله به آن باور دارند، عدم دخالت در امور سیاسی است؛ مگر درجایی که ضرورت حکم کند و بر این باور هستند که این کار برای موقعیت مرجع دینی و جایگاه معنوی وی در میان مردم شایستهتر است. (همان، ۱۹۸)
مرجعیت از نگاه سید سیستانی بسان یکنهاد مدنی است که حدفاصل دولت- ملت است. ایشان حساسیت زیادی نسبت فساد دارد. دفتر معمولاً ساختار ساده، با سازوکاری بسیار شفاف گردش مالی، استقلال از دولت و مبتنی بر وجوهات شرعی یا اعانات مردمی است. آیتالله سیستانی به امکان فساد واقف است. او بهخوبی میداند که این نهاد قدرتمند و ارزشمند میتواند مورد طمع قرار گیرد. دستگاه مرجعیت در نجف اشرف دارای دستگاه عریض و طویلی که قادر به مدیریت آن نباشند نیست. پرداختها نیز حسابوکتاب روشنی دارد. ساختار ساده، سازوکاری شفاف گردش مالی، استقلال از دولت، آیتالله را قادر میسازد بهراحتی موضع مستحکمی در برابر فساد اقتصادی و سیاسی در عراق بگیرد و مبارزه با فساد را از مهمترین مطالبات خود از دولتمردان قرار دهد. در درگاه مرجعیت آیتالله زمینه برای تملق، تنگ است چراکه وابستگی به مرجعیت یا قلمداد شدن از اعضای بیت یا وابستگان به بیت مرجعیت یا شاگردی موجب مزیتی اجتماعی نمیگردد؛ زیرا قرار نیست که طلاب مسئولیت اجرایی و مقامی بر عهده بگیرند یا به توصیه آیتالله صاحب منصبی شوند، نمیتوانند انگیزهای جز تحصیل برای نزدیک شدن به بیت داشته باشند. دریک مورد که فردی از نام ایشان استفاده نموده بود و وارد دستگاه اداری شده بود ایشان طی نامهای به نوری مالکی دستور دادندتمامی کارمندان که بدین طریق استخدامشدهاند اخراج شوند و به وزارتخانهها ابلاغ شود که هیچ سفارشی از طریق دفتر در کار نخواهد بود. (همان، ۱۶۰-۱۶۱) ایشان از شکلگیری جریانی به نام طرفداران آیتالله پرهیزکرده و اجازه نداده است کسی به طرفداری او مانع آزادی دیگران شود یا به بهانه طرفداری شعار «درود بر» و «مرگ بر» سر دهند. ایشان اساساً چیزی به نام طرفداران دوآتشه ندارند و افراطیگری را در هیچ امری به رسمیت نمیشناسند. قدرت مرجعیت شیعه از تبلیغات رایج یا زدوبندهای رایج سیاسی و اقتصادی و مافیایی حاصل نمیشود. آیتالله سیستانی نیز هیچ اقدام شخصی برای قدرتمند ساختن خود نکرده است. حتی نصب تصاویر خویش بر منابر و انظار عمومی را نیز منع کرده است. در جواب استفتا آمده است: حضرت آیتالله هرگز از این مسئله راضی نیست. (همان، ۶۰-۶۱ و ۱۲۳) در یک اقدام مسئولین استان دیوانیه عراق نام یکی از مدارس را بنام امام سیستانی نامگذاری کردند که آیتالله سیستانی در نامه به استاندار آن استان خواستار تغییر نام مدرسه شد. (همان، ۱۷۸)
هیچگاه شنیده و دیده نشده است که آیتالله به منع یا ساکت کردن گروهی ولو مخالفان سرسختش اقدام کند. آیتالله میداند که برخی تلویزیونهای مذهبی صراحتاً مقابل دیدگاههای علمای نجف اشرف عمل میکنند و رسانههایی دیگر نیز با اساس روحانیت ستیز میکنند، اما او هرگز به بستن رسانهای در عراق نظر نداده است و اساساً نوشتههای رسانهها، او را برانگیخته و تهییج نمیکند. حتی وقتی روزانه دهها دروغ به او نسبت میدهند، انگیزهای برای تکذیب ندارد و جز در موارد نادر تکذیبیه صادر نمیشود. درواقع اصل برای ایشان سعهصدر و حفاظت از نهاد اخلاق و آزادی است و طبیعتاً چنین اقدامی هزینههایی نیز در پی خواهد داشت. (فاتح، Sistani.org)[1] از اصول اساسی و دغدغههای آیتالله سیستانی، موضوع رابطه دین و سیاست یا دین و دولت میباشد. همانگونه که پیشتر اشاره گردید، بر پایه آموزههای سیاسی تشیع، روحانیت شیعه و مرجعیت شیعه با هیچ دولت غیرمذهبی نمیتواند از در سازش درآمده یا رابطهای برمدار همکاری برقرار نماید. در دوران حکومت بعث، مرجعیت شیعه تحت تأثیر جو خفقان حاکم بهنوعی، سکوت را ترجیح دادند و درراه حفظ حوزه علمیه به تدریس و امور داخلی حوزه پرداختند، اما با فروپاشی رژیم بعث، آیتالله سیستانی به سکوت طولانیمدت خود خاتمه میدهد. آیتالله سیستانی معتقد است که هیچ قانونی مغایر با اصول اسلامی نباید به تصویب برسد و اسلام بهعنوان دین رسمی باید به رسمیت شناخته شود. بااینکه ایشان هیچ منصب حکومتی ندارد و به دلیل اقتدار مذهبی و نفوذ کلامی که در میان شیعیان داراست، فرامین وی تا حدودی نقش رأی وتو را بازی میکند.
حوزه نجف و سیاست
حوزه علمیه نجف همواره یا خود از مراکز مهم تعیینکننده شرایط سیاسی بوده و یا دانشآموختگان آن در امور سیاسی صاحبرأی و تأثیرگذار بودهاند. (جمعی از نویسندگان، ۴۳) حوزه علمیه نجف حداقل در قرن بیستم یکی از مراکز مهم تأثیرگذار بر مسائل سیاسی جهان اسلام بهویژه جهان تشیع بوده است. این حوزه در دهههای ابتدای قرن بیستم به یک مرکز رهبری عمده برای جریانهای معاصر عراق تبدیلشده و علمای شیعه با فتاوای دینی- سیاسی خود، فضای جدیدی در عراق به وجود آوردند، چون اکثریت جمعیت عراق شیعه بوده و برای رفتار سیاسی- اجتماعی خود، به سراغ حوزه علمیه میروند. این حوزه طبعاً منشأ پیدایش احزاب و گروههای سیاسی شده و شهر نجف بهعنوان مرکز توفان سیاسی است. (مریجی، ۴۷) البته حوزه نجف پیوندی باسیاست و قدرت و اقتصاد به آن مفهومی که در حوزه قم وجود دارد، نداشته است ولی این به معنای حوزه غیرسیاسی نیز نیست، بلکه این حوزه ضمن حفظ سنتهای خویش، سیاسی است و فهم از سیاست دارد. در یک بیان، حوزه نمیخواهد در سیاست وارد شود چون در آن صورت باید به قدرت سیاسی مشروعیت بخشد و نمیخواهد چشم از سیاست هم بپوشاند چون مسئولیت انذار برای حفظ حقوق عامه را طبق شرع بر ذمه خود میداند. بنابراین، حوزه نجف حوزهای است که درک سیاسی و مشی سیاسی دارد اما از ابتدای زایش خود تاکنون بر دخالت در سیاست بهعنوان یک اصل تأکید نورزیده است. اینیک نگاه است؛ اما شاید هم شرایط برای دخالت حوزه در سیاست پدید نیامده است. بنابراین حرکت در حوزه نجف حرکت در قالب یک خردِ جمعی است. (گفتوگو با سید علی موجانی)
البته برخی حوزه علمیه نجف را منزوی از سیاست دانستهاند و آیتالله سیستانی را نیز ازجمله رهروان این قافله دانستند. این برداشت، ظلمی است به حوزه بزرگ نجف و آیتالله سیستانی، چون این حوزه با توجه به تاریخ آن، نقش مراجع و علما، هیچگاه قائل به این جدایی نبوده و در تاریخ حوزه نجف، خصوصاً بعد از جنگ جهانی اول و بعد از استقلال عراق، شاهد حضور علمای بسیاری در عرصه سیاسی هستیم. یکی از نتایج حضور علما در سیاست و استعمارستیزی این بود که شهر نجف پس از انقلاب بهطور مستقل اداره میشد و «الهیئه العلمیه الدینیه العلیا» سومین تشکیلات مؤثر در نجف بود و نقش رهبری محلی را داشت و علمای برجستهای چون عبدالکریم جزایری، شیخ محمدجواد جزایری و سید محمدعلی بحرالعلوم از اعضای آن بودند. (رهیمی، ۲۲۴)
نشانههای رفتار سیاسی آیتالله سیستانی
بعد از سقوط دولت صدام در مارس ۲۰۰۳ م، نقش مرجعیت شیعه بهعنوان یک نیروی سیاسی و کنشگری فعال در عراق، بیشازپیش موردبحث و بررسی قرار گرفت؛ هرچند مرجعیت شیعه در عراق، پیشازاین نیز در طول حیات سیاسی عراق درصحنههای مختلف سیاسی و اجتماعی حاضرشده بود. دیدگاهها و مواضع روشن آیتالله سیستانی، در فرایند دولت سازی و شکلگیری نظام سیاسی نوین عراق نشان داد ایشان رسـالتی سیاسـی برای اسلام قائل است و ظرفیت بالقوه اندیشه و رفتار سیاسـی آیتالله سیسـتانی بـه حدی بارز و آشکار است که محققان غربی اذعان کردند که نمیتوان جایگاه ایشـان را درصحنه سیاسی عراق نادیده گرفت. (حاجی یوسفی و عارف نژاد، ۴۹) از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ میتوان برای فعالیتهای سیاسی ایشان سه مقطع را در نظر گرفت. دوره اول: بسترسازی قانونی تحقق اسلام سیاسی مردمسالار و تصـویب قـانون اساسی عراق (ژوئن ۲۰۰۳ تا دسامبر ۲۰۰۵)؛ دوره دوم: تقویـت مشـارکت سیاسـی و جامعـه مـدنی و برگـزاری انتخابـات پارلمانی عراق (دسامبر ۲۰۰۵ تا مارس ۲۰۱۰)؛ دوره سوم: تأکید بر پاسخگویی دولت در قبال مردم (۲۰۰۶ تاکنون). شخصیت و رفتار آیتالله سیستانی در این دوره مسئولیت گریز نبود و عافیتطلبی نیز پیشه نکرد، با معیارهای سیاسیون، جاهطلبی هم ندارند. نگاه سنتی را با واقعیتهای اجتماعی پیوند دادند و درعینحال خارج از رویه سنتی حوزه نجف هم حرکت نکردند. (گفتوگو با سید علی موجانی) در این مجال به برخی رفتار آیتالله سیستانی در حوزه سیاست با تأکید بر وحدت و اشغالگری اشاره میگردد.
در رفتار سیاسی مردمسالار آیتالله سیستانی، نشانههای رفتار سیاسی فراوانی قابلتوجه و بررسی است. توجه به امنیت و رفاه(حاجی یوسفی و عارف نژاد، ۵۲)، مبارزه با فساد اداری، توجه به نقش زن در جامعه (الخفاف، ۹۹) ، رصد سرنوشت کلان جهان اسلام، نگاه ویژه به مسائل فلسطین. در پی حملات علیه ملت فلسطین در اردوگاه جنین، حضرت آیتالله سستانی بیانیهای بدین شرح صادر نمودند: این روزها خواهران و برادران ما در سرزمینهای اشغالی با تهاجم پیاپی صهیونیستها روبهرو هستند؛ ستمگریهای که در تاریخ معاصر بهندرت رخداده است و کلمات از بیان توحش آن ناتواناند؛ چراکه تجاوزات همه را در برگرفته است… بنابراین به همه مسلمانان هشدار میدهیم که به یاری ملت مسلمان فلسطین بشتابند و فریادهای بلند یاریخواه آنان را پاسخ دهند و تمام تلاش و تواناییهای خود را درراه دفع متجاوزین به آن مردم و بازگرداندن حقوق غصب شده آنان و رهایی سرزمینهای اسلامی از دست جنگافروزان بهکارگیرند. (همان، ۱۱۰-۱۱۱)؛ ایشان برای شهادت شیخ احمد یاسین نیز بیانیه دادند. (همان، ۱۱۲)؛ نسبت به حملات اسرائیل به غزه نیز بیانیهای صادر نمودند. (همان، ۱۷۶) قانون مداری، تقریب گرایی و… از نشانههای سیاسی هستند که در رفتار آیتالله سیستانی قابلمشاهده هست. یکی از نشانههای مهم در رفتار سیاسی ایشان قانونگرایی است. از دیدگاه آیتالله سیستانی، قانون اساسی که بر اساس مصالح عالیه کشور تدوین نشده باشد بلکه بر اساس چانهزنیهای قومی و مذهبی شکل گرفته باشد، به وحدت و انسجام جامعه لطمه میزند و نمیتواند پیونددهنده جامعه باشد. آیتالله سیستانی علناً در مقابل قانونی که رگههای فرقهگرایی در آن مشاهده میشد، ایستاد و صریحاً اعلام نمود: «هیچ گروه و فرقهای نباید با دیگران متفاوت باشد و به همین دلیل بود که ما با حق اعتراض موجود در این قانون مخالفت کردیم؛ زیرا آن را تهدید آشکار به حقوق اکثریت ملت عراق میدانیم». (بهروزلک و شفایی، ص ۹۷)
مردمسالاری
تأکید آیتالله سیستانی بر تعیینکنندگی نظریه انتخاب، یکی از نظریههای مهم سیاسی شیعه را در رابطه با نظام سیاسی بازتاب میدهد. مهمترین وجه اندیشه سیاسی آیتالله سیستانی تأکید ایشان بر «تعیین آرای عمومی در سیاست عراق» است. در حقیقت از آغاز فرایند ترسیم نظام سیاسی جدید عراق، ایشان با در نظر داشت ترکیب قومی- مذهبی و گرایشهای سیاسی بعضاً متضاد، تمام پرسشها درباره آینده عراق را به نظر مردم این کشور ارجاع میداد. تأکید بر نقش نمایندگان مردم در تدوین قانون اساسی، تأکید بر شرکت مردم در همهپرسی قانون اساسی و تأکید بر مشارکت شهروندان در انتخابات مهمترین محورهای مردمسالاری را در اندیشه و رفتار آیتالله سیستانی نشان میدهد. (همان، ۱۰۰-۱۰۱) جامعه مدنی موردنظر آیتالله سیستانی که فراهمکننده مشـارکت مـؤثر و سازند مردم در تحولات اجتماعی- سیاسی است، نهتنها از اعمالنفوذ دولـت و نهادهای دولتی آزاد است بلکه شخصیتهای مذهبی و روحانی نیز نباید خواهان دیکته کردن نظرات خود و پیروی بیچونوچرای مردم از آنان باشند. (حاجی یوسفی و عارف نژاد، ۵۰)
حضرت آیتالله سیستانی در پاسخ به سؤال خبرگزاری آسوشیتدپرس مبنی بر نظام و سازوکار که بعد از صدام خواستار آن هستید، فرمودند: نوع نظام حکومتی عراق را ملت تعیین میکند؛ و ساز روکار آن برگزاری انتخابات عمومی است. مرجعیت هیچ نقش و سلطهای بر عهده نخواهد گرفت. (الخفاف، ۲۴) هفتهنامه لهستانی نیز در پرسشی از آیتالله که آیا مایلید که نظام اسلامی قدرت را در کشور عراق به دست گیرد، فرمودند: خواست ما همان خواسته اکثریت ملت عراق است؛ بنابراین باید به آنان فرصت داده شود تا خود انتخاب کنند. (همان، ۷۰) درباره دیدگاه مردمسالارانه آیتالله سیستانی اخضر ابراهیمی، نمایندۀ ویژۀ سازمان ملل نسبت به ملاقات خود با آیتالله سیستانی، خاطرهای نقل میکند و میگوید: من پس از پذیرش این مسئولیت وارد عراق شدم و از آیتالله تقاضای دیدار کردم تا دریابم نظر مرجعیت شیعه در خصوص تحولات عراق چیست؟ پس از کوشش بسیار در نجف موفق شدم با آیتالله دیدار کنم: پیرمردی روحانی بدون ظواهر دنیوی در گوشهای از اتاق منتظر من نشسته بود. پس از معرفی خود، اعلام کردم که به عراق و دیدار با شما آمدهام تا نظر شمارا نسبت به حوادث عراق بدانم. آقای سیستانی گفتند: آقای ابراهیمی ما چیزی غیر ازآنچه خود شما نزدیک به یک دهه پیش به آقای ادوارد سعید و حسنین هیکل گفتید نمیخواهیم. من شگفتزده بودم که آقای سیستانی دربارۀ چه چیزی سخن میگوید؛ زیرا من یک دهه پیش نظری دربارۀ عراق نداشتم و خواستار توضیح بیشتر شدم. آیتالله در پاسخ بیان داشتند: قریب یک دهه پیش شما همراه ادوارد سعید و حسنین هیکل در فلان رستوران در لندن نشسته بودید و دربارۀ مشکلات دنیای اسلام بحث میکردید و شما در میان صحبتهای خود گفتید: «زمانی مشکلات دنیای اسلام حل میشود که هر مسلمان حق رأی داشته باشد و دولتها این حق را برای ملت خود بپذیرند». اکنون منظور آیتالله را دریافتم، اما تعجب کرده بودم که چه کسی خبر این دیدار و گفتوگوی سهگانه را به آیتالله داده است و ایشان چگونه از جزئیات اطلاع دارند و چون در این خصوص پرسیدم، ایشان پاسخ داد: این نظر شمارا هیکل در کتاب خاطرات خود که منتشرشده، ثبت کرده است. درواقع، مرجعیت عراق با عمق مطالعه و غور در مباحث سیاسی ـ اجتماعی جهان عرب و با استناد به نظر خودم، فوریترین نیاز جامعۀ مسلمان و دولت عراقِ بعد از صدام را به من ابلاغ کرد. (pishine.ir/archives/12693؛ گفتوگو با سید علی موجانی)
از دیدگاه آیتالله سیستانی مردمسالاری و انتخابات در عراق بدیل ندارد. ایشان در پاسخ روزنامه واشنگتنپست مبنی بر سؤال آنکه جایگزینی برای انتخابات عمومی وجود دارد و بهعنوانمثال آیا کمیتههای کوچک منتخب ملت عراق میتوانند اعضای شورای تدوین قانون اساسی را نامزد کند؟ جواب دادند: انتخابات عمومی برای گزینش اعضای شورای تدوین قانون اساسی، هیچ جایگزینی ندارد. (الخفاف، ۸۷)
در اندیشه آیتالله سیستانی نوع حکومت به خواست مردم بستگی دارد. شبکه فاکسنیوز نیز در پرسشی که نقشی دین در قانون اساسی آینده عراق و نظام آموزشی و قضائی کشور چیست؟ جواب دادند که: «تمامی این موارد توسط نمایندگانی که از سوی ملت عراق برای شورای تدوین قانون اساسی انتخاب میشوند، مشخص خواهد شد».(همان، ۷۷) ایشان در پاسخ به پرسشهای مجله آلمانی دیراشپگل نیز بر مردمسالاری تأکید و حقوق اقلیتهای دینی را یادآور شدند. (همان، ۹۸) ایشان در نامهای به حسنی مبارک رئیسجمهور مصر اعلام به مردمسالاری اشاره کردند و بیان داشتند: … با شگفتی فراوان، اظهارات شما در شبکه العربیه را شنیدم که گفتهاید اکثریت شیعیان عراق و منطقه گرایشی به دولتهای خود ندارند؛ سخنی که توهین به دهها میلیون نفر از فرزندان این منطقه و مواضع ارزشمند آنان در خدمت به میهنشان است. این دیدگاه ناشی از چشم فروبستن بر حقایق تاریخ امروز و گذشته نزدیک کشورهای همانند عراق، لبنان، کویت و بحرین است؛ زیرا چگونه میتوان تلاش میلیونها عراقی در انقلاب ۱۹۲۰ و رویارویی با اشغالگران انگلیسی و دفاع آنان از میهن خود را به هنگام اشغال نادیده گرفت، … خطرناکترین پیامد این دیدگاه آن است که به زیرساختهای تعامل با حقوق حقه شهروندی، اعم از سیاسی و اجتماعی و حتی فکری و فرهنگی با اتباع این کشورها آسیب وارد میکند. (همان، ۱۴۶-۱۴۷)
وحدت و یکپارچگی
وفاق ملی و تأکید بر وحدت و حفظ یکپارچگی، از مهمترین اصول مورد تأکید آیتالله سیستانی در جامعه است. ایشان در بیانیههای مختلف خود این اصل را مورد تأکید فراوان قراردادند و هیچگاه بحث تشخصهای مذهبی و قومی را مطرح ننموده است. (بهروزلک و شفایی، ۱۰۰) ایشان در مجالهای مختلف بر نقش گروههای مختلف و اقلیت تأکید کردند. ایشان قائل به تساهل و تسامح است. البته آیتالله سیستانی درصدد تساهل و تسامح دینی نیست بلکه بـه دنبـال دینی سازی تساهل و تسامح است و تساهل و تسامح، معنایی دینی پیدا میکنند. از بارزترین مصادیق تساهل و تسامح دینی در رفتار آیتالله سیستانی، نحوه تعامل ایشان با اهل سنت است. با سقوط صدام اقتدار گروه اقلیـت اعراب سنی مذهب از بین رفت و زمینه اقدامات انتقامجویی و تلافیجویانه شـیعیان فراهم شد. آیتالله سیستانی در این زمان حکومت عراق را به حفـظ امنیـت تمـامی مردم عراق صرفنظر از وابستگیهای نژادی و مذهبی و فکـری مکلـف کـرد و تعامل و همزیستی مسالمتآمیز شیعیان با اهل سنت و انجام گفتگو دیـدارهای مستقیم و غیرمستقیم را تنها و بهترین راهحل برای مرتفع کردن هر نوع اختلاف احتمالی دانست. گروههای سکولار و ملیگرای عراقی بهرغم تلقی منفی از رابطه دین و سیاست و جایگاه مقامات مذهبی در این حوزه، رابطه احترامآمیزی با آیتالله سیستانی دارند که خود حاکی از توجه آنان به تساهل و تسامح در رفتار سیاسی مردمسالار و رویکرد کل گرایانه آیتالله سیستانی است. (حاجی یوسفی و عارف نژاد، ۵۴)
ایشان مدام در بیانیههای خود اصل وحدت و یکپارچگی را مورد تأکید قرار میدهند و هیچگاه بحث شیعه و سنی را مطرح نکرده و تنها راه خروج نیروهای اشغالگر را نیز وحدت و یکپارچگی عراقیها میدانست. آیتالله سیستانی در پاسخ به سؤال خبرنگار آسوشیتدپرس جواب دادند که: «شکل عراق جدید را مردم عراق با جمیع قومیتها و مذاهبش تعیین خواهند کرد وسیله آنهم انتخابات آزاد میباشد».(الخفاف، ۲۴)
وی گفتوگو را بهترین راهحل برای حل اختلافات بین اهل سنت و شیعه در عراق میداند. در پاسخ به سؤالی درباره شیعه و سنی، جواب میدهد: «ارتباط با برادران اهل سنت پابرجاست؛ چه از طریق دیدارهای مستقیم یا غیرمستقیم و دیدگاههای ما در بیشتر مسائل اصلی، تطابق دارد و یا به هم نزدیک است و گفتوگو بهترین راهحل برای حل اختلافات احتمالی میباشد».(همان، ۵۰) ایشان در آستانه نشست مجمع ملی عراق، خواستار مشترک و حضور اهل سنت در تدوین قانون اساسی و دولت آینده این کشور شد و اضافه کرد که عراق، متعلق به همه عراقیهاست و به همین سبب، گروههای پیروز در انتخابات مجمع ملی، بایستی فرصت حضور سایر گروههای را در دولت بدهند و به خواست همه عراقیها توجه کنند. نبایستی جفایی علیه گروه یا شخصی صورت گیرد و رسیدگی به خواست عراقیها و توجه به همه قومیتها و پیروان همه ادیان ازجمله اقلیتها بایستی موردتوجه قرار گیرد و جفا و تجاوز به حقوق دیگران بههیچوجه قابلقبول نیست. (قاسمی، ۱۳۱)
ازجمله اقدامات دیگر وی در حفظ وحدت، زمانی بود که با اوجگیری اختلافات به حرم امامین عسکریین (علیهمالسلام) حمله و بارگاه ایشان ویران گردید. آیتالله سیستانی بهرغم همه فشارها همچنان روی اصول تفاهم و ایجاد عراق واحد و مستقل تأکید داشتند و خواستار آرامش شد و درخواست کرد که اقدامی تلافیجویانه علیه اهل تسنن صورت نگیرد. هوشیاری ایشان، آنگاه مشخص میگردد که یکی از مفتیهای سعودی بر ضرورت تخریب این اماکن مقدس، فتوایی منتشر کرده بود. آیتالله سیستانی در خصوص رابطه شیعه و سنی، بارها بر این نکته تأکید کرده است که میبایست اتحاد عراق حفظشده و سنی و شیعه در پی حفظ وحدت ملی کشورشان و پاسداری از اصول ثابت دینی و ملی خود باشند. ایشان در پاسخ به استفتایی که از ایشان مبنی بر نظر ایشان درباره نماز جمعه در شرایط فعلی عراق، فرمودند: «درصورتیکه مظهر وحدت کلمه مؤمنین باشد و سبب تفرقه و اختلاف در شهر نشود؛ اقامه آن را ترجیح میدهیم».(همان، ۱۷)
آیتالله سیستانی، در واکنش به رفتار عدهای از افرادی که اقدام به تصرف مساجد اهل سنت نموده بودند و ائمه جماعات آنان را اخراج کرده بودند فرمودند: «این عمل بهشدت محکوم است و باید دست از این تجاوزات بردارند و امنیت امام جماعت این مساجد را تأمین کنند و آنان را باعزت و احترام به مساجدشان بازگردانند».(همان، ۱۷)
ایشان در راستای حفظ وحدت و یکپارچگی با طایفهگرایی بهشدت مخالفت نمود و با آن مبارزه نمود و در مناسبتهای مختلف خطر طایفهگرایی را گوشزد مینمود. وی در بیانیه خویش به مناسبت انفجار حرمین عسکریین (علیهماالسلام) بیان داشتند: … کلمات از محکوم کردن این جنایت زشت که تکفیریها با انجام آن خواستار وقوع فتنه در میان فرزندان ملت عراق بودند تا به اهداف شوم خود دست یابند، قاصرند… ما ضمن عرض تسلیت این مصیبت بزرگ به حضرت صاحبالزمان (عج) یک هفته عزای عمومی اعلام نموده و از مؤمنین میخواهیم که در طول این مدت، با روشهای مسالمتآمیز، مراتب اعتراض خود را اعلام کنند و این حرمتشکنیها و روا شمردن تجاوز به مقدسات را محکوم نمایند. به همهکسانی که از این جنایت هولناک در حال درد و اندوه و مصیبت به سر میبرند اکیداً سفارش میکنیم که این کار آنان را به واکنشهایی از قبیل فتنهای طایفهای که دشمنان از دیرباز خواستهاند عراق را درگیر آن کنند، وادار نکند. (همان، ۱۴۵)
آیتالله سیستانی عوامل تفرقه و طایفه گری را عوامل بیرونی میدانند. در این زمینه در پاسخ به مجله ژاپنی فورسایت مبنی بر راهحل چالش شیعه و سنی در عراق، فرمودند: میان شیعیان و اهل سنت درگیری وجود ندارد، بلکه یک چالش سیاسی است و برخی از طرفها برای دستاوردهای سیاسی و ایجاد یک فضای تازه با موازنهای بهجز وضعیت کنونی، به خشونتهای طایفهای میپردازند؛ کاری که طرفهای دیگر را نیز تشویق به خشونت میکند. افزون بر این، اقدامات گروههای تکفیری است که با نقشههای شناختهشده خود در شعلهور کردن درگیری میان طرفین میکوشند. (همان، ۱۶۲) ایشان در جواب سؤالی روزنامه نیورک تایمز و روزنامه فرانسوی نوول آبزروتور مبنی بر نگرانی ایشان از طایفه گری نیز فرمودند: چنانچه طرفهای بیگانه در امور عراق دخالت نکنند؛ هیچ نگرانی دراینباره وجود ندارد. (همان، ۲۳و ۶۶)
وحدتگرایی در رفتار آیتالله سیستانی به جامعه شیعه و یا به اهل سنت منحصر نمیگردد، بلکه ایشان در پی وحدت ادیان الهی بر مشترکات هستند. ایشان در پیام به مناسبت درگذشت پاپ نیز مسئله وحدت را یادآوری نمودند و فرمودند: جناب کاردینال آنجلو سودانو دبیر محترم دربار واتیکان، درگذشت پاپ اعظم یوحنا پولس دوم، پاپ واتیکان را که درراه صلح و تسامح دینی نقش برجستهای را ایفا کرد و بدین سبب از احترام ملل و ادیان گوناگون بهرهمند شد، خدمت شما و دیگر پیروان کلیسای کاتولیک تسلیت میگوییم. امروز بشریت بیش از هر زمان دیگر نیازمند تلاش جدی و پیگیر، بهخصوص از سوی رهبران دینی و معنوی است تا ارزشهای محبت و همزیستی مسالمتآمیز مبتنی بر رعایت احترام و حقوق متقابل میان پیروان ادیان گوناگون و رویکردهای فکری نهادینه شود. (همان، ۱۳۵)
بنابراین رفتار وحدتآفرین و مبارزه با تفرقه گرایی و طایفه گری آیتالله سیستانی کاملاً مشهود است و درایت آیتاللهالعظمی سیستانی در برخورد با پدیده طایفهگرایی ستودنی است. یکی از نمونههای این درایت نحوه برخورد آیتالله سیستانی با غایله نجف بود که توانست بدون آنکه به ساحت مقدس روحانیت و حوزه علمیه نجف و بهویژه جریان صدریها خدشهای وارد شود، جنگ مغلوبه ارتش جیش المهدی با ارتش تا بن دندان مسلح امریکا را به پایان رساند. پسازاین جنگ بود که مقتدی صدر بهخوبی دریافت که باوجودآنکه اهداف وی با اهداف مرجعیت در بیرون راندن اشغالگران از خاک عراق منافاتی ندارد اما بااینوجود راهی را که انتخاب کرده صحیح نبوده یا حداقل در شرایط حال حاضر برای شیعیان و آینده آنها میتواند ضرر و زیانهای جبرانناپذیری را به بار آورد.
نفی اشغالگری
بعد از سقوط نظام بعث در سال ۲۰۰۳، بهرغم رضایتمندی شیعیان عراق از این رویداد، آیتالله سیستانی در ابتدا هیچ بیانیهای صادر ننمود و موضعگیری خاصی نکرد؛ زیرا علیرغم ظلم و ستمهای غیرانسانی رژیم بعث تغییر نظام را از طریق نیروهای اشغالگر نیز نمیپسندید و این موضوع را لطمهای جدی به استقلال وحدت سیاسی این کشور تلقی مینمود. (بهروزلک و شفایی، ۹۸) در این زمینه ایشان در پاسخ به سؤال شبکه بیبیسی که موضع ایشان در قبال نیروهای اشغالگر چه بوده است؟ توضیح میدهند: ملت عراق زیر سلطه نظام خودکامهای میزیست که برای عراق و همه منطقه حوادث شناختهشدهای را پدید آورد و هیچ چشمانداز روشنی برای نجات از آن، از طریق راهکارهای مسالمتآمیز دیده نمیشد، بااینحال، مرجعیت دینی هرگز با تغییر رژیم از راه جنگ و اشغال همسو نبود؛ زیرا این کار پیامدهای اسفبار فراوانی داشت که کشور تاکنون نیز از آن رهایی نیافته است. ازاینرو، مرجعیت بر آن شد تا از یکسو، به نشانه عدم اعتراف به مشروعیت اشغالگری، هیچیک از مقامات مسئول در نیروهای اشغال را به حضور نپذیرد. (الخفاف، ۱۸۷) وقتیکه در مورد عدم حضور ایشان درملأعام پرسیده میشود، نیز در پاسخ میفرماید: «حضور من در مجامع عمومی، نشانی از رضایت از اوضاع جاری کشور است؛ درصورتیکه اینگونه نیست و من از حضور بیگانگان بهشدت ناراضی هستم». (عقیقی بخشایشی، ۷۵) ایشان در اولین تصریحی خود بعد از سقوط رژیم بعث و داخل شدن نیروهای اشغالگر به عراق، بیان داشتند که «ان العراق للعراقیین و ان الافضل لابناء العراق ان یتصدوا لاداره البلاد و لیس علیهم ان یفعلوا ذلک تحت ایه سلطه الاجنبیه». (قاسمی، ۱۲۸، الخفاف، ۱۶) کشور عراق باید به دست ملت عراق و بهترین فرزندان عراق اداره شود؛ و غیر عراقی، حق دخالت در سرنوشت عراق را ندارد و مردم عراق نباید تحت سلطه اجنبی، فعالیت کنند.
آیتالله سیستانی در طول سالهای که نیروهای آمریکایی در عراق مستقر بودند، هیچگونه ارتباطی با آنها برقرار نکرده است و در پاسخ به سؤال خبرنگار روزنامه نیویورکتایمز که آیا موافق با ماندن نیروهای اشغالگر در عراق است؟ و آیا هیچگونه ارتباطی با نیروهای آمریکایی در عراق دارد؟ در جواب هر دو میگوید: «کلا». هرگز نه ارتباطی با آنها داشته و نه موافق ماندن آنان در عراق است. (الخفاف، ۲۳) در طول مدت حاکمیت پل برمر در عراق، آیتالله سیستانی، حاضر به ملاقات با وی نشد و یکبار هم که برمر بهقصد دیدار و مذاکره با ایشان، عازم نجف میشود، او را به حضور نمیپذیرد. بار دیگر نماینده وی بیخبر تا پشت در خانه آیتالله سیستانی آمده و نامهای آورده بود، اجازه حضور نمییابد. (قاسمی، ۱۲۸) پل برمر عدم ملاقات با آیتالله سیستانی را اینگونه توجیه میکند که: «این عمل در نزد مؤمنین، وجهه مناسبی ندارد». که در جواب ایشان آمده است. «عدم ملاقات با رؤسای نیروهای ائتلاف ازنظر آیتالله سیستانی، یک اصل بهحساب آمده و این به دلیل اشغالگر بودن آنان میباشد که این ملاقات، باعث مشروعیت آنان میشود و این بر اساس تأمین مصالح عالیه گروههای عراقی است». (قاسمی به نقل از الخفاف ۴۲۱) آیتالله سیستانی ضمن اعتقاد به خروج نیروهای اشغالگر، وجود آنها را در صورت نیاز، تحت اشراف سازمان ملل جایز میداند. وی در پاسخ به سؤال روزنامه واشنگتنپست مبنی بر اینکه نظر شما در خصوص نیروهایی که در عراق برای حفظ امنیت و سلامت عمل میکنند، چیست؟ در جواب میفرمایند «زمانی که نیاز به حضور ایشان باشد، عمل آنها باید تحت اشراف سازمان ملل باشد نه نیروهای اشغالگر».(الخفاف، ۷۸) آیتالله سیستانی بعد از اشغال نظامی عراق به برگزاری انتخابات آزاد و دموکراتیک، تهیه قانون اساسی عراق و تشکیل دولتی مردمی را با توجه به نفوذی که در میان شیعیان داشتند، مصرانه پی گیر بودند و در این زمینه با درایت، نبوغ و تدابیر ویژهای که مبذول داشتند، توانستند تمامی کارشکنیهای اشغالگران را در ایجاد اخلال در شکلگیری حکومت مردمی و مسلمان عراق خنثی ساخته و بسیاری از اهداف و نقشههای شوم آنان را نقش بر آبنمایند. این در حالی است که بنا به اعتراف روزنامه آمریکایی واشنگتنپست: «آیتالله سید علی سیستانی نهتنها جرج بوش و هیچیک از فرماندهان آمریکایی در عراق را به حضور نپذیرفت، بلکه آنها را همچون عروسک خیمهشببازی کنترل میکند … آیتالله سیستانی هماکنون قدرتمندترین چهره در عراق است و شیعیان نیز که اکثر جمعیت عراق را تشکیل میدهند، قویترین نیرو سیاسی در عراق هستند و هدایت دولت وزارت کشور عراق را نیز در دست دارند.» (روزنامه کیهان، دوشنبه ۸ آبان ۱۳۸۵)
ایشان در پاسخ به پرسشهای روزنامه واشنگتنپست مبنی بر بهترین پند از میان آیات، روایات و سخنان بزرگان برای عراقیها، فرمودند: در قرآن کریم و احادیث پیامبر (ص) و اهلبیت (علیهمالسلام) مواردی بسیاری هست که اگر مسلمانان به آنها عمل میکردند؛ وضعیتی بهتر ازآنچه اکنون در آن به سر میبرند، میبودند؛ و یکی از بارزترین این رهنمودها، گفتار خداوند تبارکوتعالی است که میفرماید: «وَالَّذِینَ اجْتَنَبُواْ الطَّغُوتَ أَن یَعْبُدُوهَا وَ أَنَابُواْ إِلىَ اللَّهِ لهمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَاد. الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ …» (زمر:۱۷-۱۸) (الخفاف، ۳۵) ایشان در جواب همین روزنامه نسبت به رابطه با آمریکاییها فرمودند: نگرانی شدیدی نسبت به اهداف آنان احساس میکنم. (همان) آیتالله سیستانی با حضور اشغالگران مخالف بود و برنامههای آنان را غیرقانونی میدانست. در همین زمینه گروهی از مؤمنین در استفتایی از ایشان مبنی بر اینکه نیروهای ائتلاف در عراق اعلام کردند که درصدد تشکیل شورایی برایی تدوین قانون اساسی آینده عراق هستند، فرمودند: آن نیروها هیچ صلاحیتی برای تعیین اعضای شورای تدوین قانون اساسی ندارند؛ کما اینکه هیچ تضمینی وجود ندارد که آن شورا قانون اساسی را مطابق مصالح عالیه ملت عراق و برابر با هویت ملی این کشور که دین حنیف اسلام و ارزشهای والا اجتماعی از کانونهای اصلی آن است، تدوین کند؛ بنابراین برنامه یادشده از اساس پذیرفتنی نیست و باید ابتدا انتخابات عمومی برگزار شود. (همان، ۳۷) آیتالله سیستانی در پاسخ پرسش روزنامه هندی پایونیز مبنی بر گفته آقای پل برمر که بعد از تشکیل دولت موقت نیز سربازان آمریکایی در عراق خواهند ماند، فرمودند: چگونه امکان دارد که حضور اشغالگران را در عراق تأیید کنم؟(همان، ۵۴)
مبارزه با اشغالگری در اندیشه و رفتار آیتالله سیستانی بهخصوص بعد از اشغال عراق نمود برجستهای دارد و در سخنان و پیامهای ایشان مرتب از آن سخن به میان آمده است و بر پایان اشغالگری نیرویهای ائتلاف به رهبری آمریکا تأکید نمودند. ایشان در جواب روزنامه فرانسوی نوول آبزروتور که زمان مناسب خروج نیروهای آمریکایی از عراق چه وقت است؟ فرمودند: در اصل هیچ دلیلی برای حضور آنها وجود ندارد. (همان، ۶۶)
از نگاه آیتالله سیستانی مسئولیت ناامنیهای عراق، به عهده اشغالگران است. ایشان در بخشی از بیانیه خود نسبت به شهادت آیتالله سید محمدباقر حکیم آوردند که «ما ضمن محکوم کردن این اعمال زشت، مسئولیت آنچه را که اینک عراق شاهد آن است، از نابسامانی امنیتی گرفته تا افزایش عملیاتی جنایتکارانه، متوجه نیروهای اشغالگر میدانیم و بار دیگر بر تقویت نیروهای میهنی عراق و تجهیز و یاری آنان بهمنظور فراهمسازی امنیت و آرامش خواهانیم». (همان، ۶۷) آیتالله سیستانی حضور نیروهای ائتلاف در عراق را اشغالگری میداند. وی در پاسخ هفتهنامه لهستانی مبنی بر نظر ایشان نسبت به حضور آمریکاییها، فرمودند: همانگونه که در قطعنامه شورای امنیت نیز آمده، اشغالگری است. (همان، ۷۰) روزنامه واشنگتنپست نظر ایشان را درباره توافقنامه ۱۵/۱۱/۲۰۰۳ (برنامه انتقال قدرت) پرسید که فرمودند: این برنامه بر اساس توافق میان شورای حکومتی با نیروهای اشغالگر و بهمنظور تهیه قانون دولت انتقالی عراق تدوینشده؛ و بدین ترتیب، فاقد مشروعیت است و برای کسب مشروعیت، باید آن را برای تصویب، به نمایندگان ملت عرضه کنند. (همان، ۸۲) ایشان در پاسخ به پرسشهای مجله آلمانی دیر اشپیگل که اشغالگران خواستار به تأخیر افتادن انتخابات به علت مسائل امنیتی است فرمودند: انتخابات مناسبترین روشی است که به ملت عراق امکان میدهد تا دولتی را برگزینند که منافع آنان را در نظر گیرد… اما چنانچه در زمان باقیمانده تا پایان ژوئن برگزاری انتخابات میسر نشود؛ امری که عامل آن تنها باید در کارشکنی اشغالگران در ماههای گذشته دانست و همواره با امروز و فردا کردن، در بسترسازی برای برگزاری انتخابات وقفه ایجاد مینمایند. (همان، ۹۶)
نگاهی به چگونگی عملکرد آیتالله سیستانی در قبال مردم مسلمان عراق خصوصاً بعد از زمان اشغال نظامی این کشور بهخوبی مشخصکننده تفکر و ابعاد استعمارستیزی این عالم مجاهد میباشد. نقش و رفتار سیاسی آیتالله سیستانی حداقل بعد از اشغال عراق کاملاً روشن است و در حل بسیاری از بحرانها روش ایشان جوابگو بوده است و باید از نقش آیتالله سیستانی در صدور حکم جهاد که باعث شد دولت بغداد سقوط نکند.(۲)
نتیجه
نقش و رفتار سیاسی آیت الله سیستانی از مراجع عالی تقلید نجف بعد از سقوط رژیم صدام بهعنوان یک نیروی سیاسی فعال در عراق، بیشازپیش موردبحث قرار گرفت و دیدگاه و رفتار ایشان نسبت به سیاست و امور سیاسی، به ویژه در امور عراق همواره مهم تلقی میشد. یافتههای بحث نشان میدهد که در رفتار سیاسی آیت الله سیستانی، نشانههای سیاسی فراوانی قابلتوجه و شناسایی است. یکی از مهم ترین نشانه های رفتار سیاسی، موضعگیریهای مردمسالارانه آیت الله سیستانی است که این موضع گیری و رفتار آیتالله با پشتیبانی و رضایت نسبی تمام اقوام و پیروان مذاهب مختلف در عراق همراه شد و ایشان را به الگوی بیبدیلی تبدیل ساخت و سرانجام این رفتار وی، اشغالگران را وادار نمود تا در انتقال قدرت و تدوین قانون اساسی، پیشنهادهای ایشان را بپذیرند. رفتار دیگر ایشان نگاه ویژه به امنیت و رفاه و همچنین مبارزه با فساد در جامعه است. از نشانه های جالب رفتار سیاسی آیت الله توجه وی به نقش و جایگاه زن در جامعه است. رصد سرنوشت کلان جهان اسلام بهویژه مسائل فلسطین از نمونه های دیگر رفتار سیاسی ایشان است. قانون مداری، تقریب گرایی توجه ویژه به وحدت و مخالفت با اشغالگری از نشانههای مهم رفتار سیاسی ایشان هستند.
منابع
بهروزی لک، غلامرضا و امانالله شفایی، نقش امام موسی صدر و آیتالله سیستانی در انسجام سیاسی جامعه چند فرهنگی لبنان و عراق، علوم سیاسی، شماره ۶۳، پاییز ۱۳۹۲٫
جمعی از نویسندگان، (گلابگیر نیک، سید محمود، نسرین احمدیان، سید محسن حسینی، ابراهیم زنگنه و محمود پسندیده)، نجف کانون تشیع، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، مشهد، ۱۳۸۳٫
حاجی یوسفی، امیرمحمد، ابوالقاسم عارف نژاد، نشانهشناسی گفتمان اسلام سیاسی و مردمسالار آیتالله سیستانی، پژوهشنامه علوم سیاسی، شماره چهارم، پاییز ۱۳۹۰٫
الخفّاف، حامد، النصوص الصادره عن سماحه السید السیستانی فی المساله العراقیه، دارالمورخ العربی، بیروت، چاپ اول، ۲۰۰۷٫
دیدگاههای سیاسی- اجتماعی آیتالله سیستانی درباره مسائل عراق، ترجمه محمدجواد رحمتی، انتشارات کویر، ۱۳۹۲٫
رازانی، احسان، پیامدهای حضور نظامی آمریکا در عراق بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، سازمان عقیدتی ناجا، تهران، ۱۳۸۶٫
رهیمی، عبدالحلیم، تاریخ الحرکه الاسلامیه فی العراق الجذور الفکریه و الواقع التاریخی (۱۹۰۰ ـ ۱۹۲۴)، الدارالعالمیه، بیروت، چاپ اول، ۱۹۸۵.
عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، آیتاللهالعظمی حاج سید علی سیستانی، سیره عملی و عمل و آثار و برکات او، دفتر نشر نوید اسلام، قم، ۱۳۸۲٫
قاسمی، فرجالله، مرجعیت و سیاست در عراق پس از اشغال؛ با تأکید بر اندیشه آیتالله سیستانی، علوم سیاسی، سال دوازدهم، شماره ۴۵، بهار ۱۳۸۸٫
مریجی، شمس الله، مبانی فکری و زمینههای اجتماعی جریانهای معاصر عراق، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول قم، ۱۳۸۷٫
مهرنامه، کاریزمای آیتالله، گفتوگو با سید علی موجانی مدیرکل پیشین اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه، مجله مهرنامه، شماره ۱۱، اردیبهشت ۱۳۹۰٫
نادری دوست، علی، شیعیان عراق، انتشارات آشیانه مهر، چاپ اول، قم، ۱۳۸۶٫
http://www.hamshahrionline.ir/details/319249
جعفریان، رسول، آیتالله سیستانی کیست؟ http://www.khabaronline.ir/detail/284700/weblog/jafarian
http://www.sistani.org/persian/in-news/25037/؛ آیتالله سیستانی فتوای جهاد صادر کرد
موجانی، سید علی، ریشهیابی بحران کنونی عراق، پایگاه عبرتپژوهی تاریخی http://pishine.ir/archives/12693
فاتح، ابوالفضل، مکتب سیستانی مندرج در shafqna.com
۱- یکی از مفتیهای عربستان- العیاذ بالله- فتوا به کفر آیتالله سیستانی داد. وقتی این فتوا به ایشان منتقل شد آیتالله در جواب چنین گفتند: اگر من به فتوای وی، کافر هستم که خداوند مرا هدایت کند و از سر تقصیراتم بگذرد و مرا به راه اسلام آورد و اگر فتوای ایشان بهدقت صادر نشده خداوند ایشان را مورد مغفرت قرار دهد. (گفتوگو با سید علی موجانی)
۲- درباره صدور حکم جهاد آیتالله سیستانی نک: http://www.sistani.org/persian/in-news/25037/؛آیتالله سیستانی فتوای جهاد صادر کرد