labelاجتهاد و اصول فقه, مرجعیت
commentبدون دیدگاه

اشکال به نظرات عرفی آیات میلانی و خویی

حلقه روزانه علمی حضرت آیت‌الله شبیری زنجانی با حضور برخی استادان و محققان حوزوی به بررسی موضوعات و مسائل مختلف علوم دینی می‌پردازد که حوالی اذان مغرب در دفتر این مرجع تقلید تشکیل می‌شود.

به گزارش شبکه اجتهاد، گعده روزانه علمی حضرت آیت‌الله سید موسی شبیری زنجانی، از مراجع عظام تقلید حوالی اذان مغرب و حتی روزهای تعطیل در دفتر این مرجع تقلید تشکیل می‌شود. این جلسات با حضور برخی استادان و محققان حوزوی به بررسی موضوعات و مسائل مختلف فقهی، اصولی و رجالی می‌پردازد. در ادامه مباحثی از این حلقه علمی که به مباحث فقه حکومتی نزدیک است تقدیم فقه پژوهان می‌شود.

* در باب تعارض، احتمال تقیه کافی است و نیاز به قطع نیست.۴) اردیبهشت  (۹۵

* در دَوَران بین مخالفت قطعیه و موافقت قطعیه، قول به تقدیم موافقت قطعیه بر خلاف فطریات عموم مردم است. در حالی که آقایان قائل به تقدیم موافقت قطعیه شده‌اند. (۲ اسفند ۹۵)

* در کتب متاخر، اجماع اخص از عدم الخلاف است؛ در عدم الخلاف لازم نیست همه فقها به آن بحث پرداخته باشند اما در اجماع باید در همه کتب، مورد بحث قرار گرفته باشد تا بتوان ادعای اجماع کرد. در کتب متقدم، اجماع در کتب امامیه و عدم الخلاف در کتب عامه است. (۱۸ خرداد ۹۶)

* در سابق دیده بودم گویا آقاضیاء دفع ضرر محتمل را حکم عقلی نمی‌داند، بلکه حکم فطری غریزی تعبیر می‌کند. ولی خیلی‌ها مثل شیخ، عقلی می‌دانند. جمع بین مطلب آقا ضیاء و کلمات دیگران این است که اصلا تنافی ندارد و اگر آقاضیاء به عنوان اعتراض به دیگران گفته باشد، اشکالش وارد نیست، چون آنچه عقلی است حکم اقتضایی ضرر است که عقل فطری اجازه نمی‌دهد که انسان خود را بدون دلیل و بی حسابی به ضرر بیاندازد. ولی اینکه حکم عقلی فعلی باشد، نه این طور نیست. عقل حکم فعلی نمی‌کند و باید مصالح و مفاسد را ببیند. تقبیح عقل، اقتضایی است و لذا از هر کاری که مصلحت و مفسده ندارد و عقل بشری اجتناب می‌کند باید پرهیز کند.(۳ تیر ۹۶)

* خیلی از این روایات طبی، اسناد درستی ندارند و نمی‌شود اِسناد بتّی و قطعی به ائمه (ع) داد. آنهایی که سند درستی دارند قابل استناد هستند. ولی اگر فقط دارای ظهور باشند، امر قطعی نیست، بلکه ظنی است و اگر الان خلاف علم است همان هم از اعتبار می‌افتد. با اینها می‌آیند معامله قطع می‌کنند و بعد گیر می‌کنند. در اینجا هیچ نباید معامله قطعی کرد و البته روایات ضیعف را هم بتّی نباید رد کرد. از طرفی آن معتبرها را هم نباید صحّه بگذاریم که بعد مشکل ایجاد شود. تازه ما مطلق ظن بما هو ظن را طبق بنای عقلا قبول نداریم، بلکه باید برای متعارف مردم اطمینان آور باشد، نه این اطمینان‌های مدرسه‌ای که نوع ما داریم، اگر مصالح جامعه ایجاب کند که طبق ضوابط و شرایط خاصی طبابت (سنتی) صورت گیرد مانعی ندارد، مثلا فرد حاذقی طبق قواعد این رشته، با پذیرفتن مسوولیت، عهده دار امر باشد. البته در هر صورت در مواردی که اعتبار نسخه مذکور از نظر اهل فن به جهت اعتبار سندی یا دلالی ثابت نیست نباید به صورت جزمی به حضرت معصومین (علیه السلام) اسناد داده شود. ولی اگر قطعی الصدور باشد و دلالت هم اطمینانی باشد و دلیل قطعی بر خلاف نباشد مثل علم ریاضی نمی‌شود مخالفت کرد. (۳ تیر ۹۶)

* مرحوم آخوند می‌گوید عمومات، صلاحیت رادعیّت از ناحیه عقلا ندارد و بنای عقلا بر حجیت خبر واحد را نمی‌توان با عموم رد کرد ولی در مورد استصحاب می‌فرماید که عمومات رادع است. فارق چیست؟ آیا اینجا دور لازم می‌آید و آنجا لازم نمی‌آید؟ این را بیان نکرده اند.(۷ مرداد ۹۶)

* وقتی ما در عتبات بودیم آقا موسی صدر هم آنجا بود. ایشان می‌گفت من به آقای آسید محمد باقر صدر گفتم چطور درس آقای سید محمد روحانی می‌روید؟ معلوم می‌شود که می‌رفته است. آسید محمد باقر گفته که خوب است. آقا موسی گفته که دلیل نمی‌شود هر چه که خوب است شما بروید. ایشان هم در خواب گفته که لازمه اش این نیست که هر چه ایشان بگوید ما بپذیریم. دو تا حرف ایشان می‌گوید ما می‌پذیریم، پنج تا حرف هم ما می‌زنیم ایشان می‌پذیرید. این مطلبی است که آقا موسی برای من نقل کرد. آقای حجت هم تا آخر به درس حاج شیخ عبدالکریم می‌آمد. با این که شاید خودش را بالاتر می‌دانست. (۷ مرداد ۹۶)

* آقای موسی صدر و آقای بهشتی هم بحث ما بودند ولی درباره حد سفر که اخیرا در رساله جدید ما آمده، با هم بحثی نکرده بودیم و آقای داماد هم مطلبی در این مورد نداشتند. ولی شنیده‌ام اولین کسی که شبهه می‌کرده، آسید صدرالدین جزائری از علمای ملای تهران بوده که می‌گفته این مساله «مسیره یوم» ولو حکمت است، ولی حکمت باید غلبه داشته باشد و این هشت فرسخ برای آن زمان‌هاست. شنیدم حاج آقا مرتضی حائری هم یا مدت‌ها احتیاط می‌کرده و یا اینکه فتوایشان این بوده که مسیره یوم باشد ولی بعدا برگشته بود. (۷ مرداد ۹۶)

* اگر این فرمایش آقای خونساری تمام باشد که در امور مهمه نباید به خبر واحد توجه کرد، در مسائل اصولی هم باید احتیاط کنیم، چون مساله اصولی یک فرع فقهی نیست، بلکه علمی است و از نظر اهمیت خیلی مهم تر از کبائر است، چون از طریق این، همه مسائل فرعی داخل می‌شود، ولی خود این آقایان در این مسائل به خبر واحد تمسک می‌کنند. (۷ مرداد ۹۶)

* بعد از فوت آقای بروجردی، آقای اراکی مرحوم والد ما را به عنوان مرجع معرفی می‌کرد. می‌گفتند ایشان که رساله ننوشته است. ایشان می‌گفت که این دیگر به من مربوط نیست. (۷ مرداد ۹۶)

* مرحوم آقای داماد و آقای خمینی منزل پدر ما بودند. شیخی پرسید که کسی فوت کرده و برادر و جد دارد. ارث بین اینها چطور تقسیم می‌شود؟ هم آقای خمینی و هم آقای داماد گفتند جد مقدم بر اخوه است. من عرض کردم این طور که ما در کتب دیدیم در عرض هم هستند و با هم ارث می‌برند و اخوه را باید جد حساب کنند، مگر این که قول شاذی در بحث باشد. حاج آقای ما گفتند که قول شاذی هم در بحث مطرح نشده است. آقای خمینی گفت جواهر را بیاور. من رفتم از بالا جواهر آوردم، نوشته بود بر اساس اجماع و نص و فتوای فقها برادران مثل جد ارث می‌برند. اینها با این که مدرّس بودند حضور ذهن نداشتند. لذا به واسطه همین حضور ذهن، آقای والد ما مورد اعتماد آقای حجت بودند و جواب مسائل را ایشان می‌دادند. آقای خویی و آقای میلانی را هم تا آخر شنیدم حافظه شان محفوظ بوده است. (۷ مرداد ۹۶)

* در مورد نقل معاریف از افراد مجهول، اگر اِکثار روایت از آن مجهول داشته باشند و درباره اش تعابیری مثل «یروی عن الضعفا» نگفته باشند اصل اولی این است که اعتماد می‌کنند (.(۷ مرداد ۹۶)

* محمد بن سنان خیلی مواقع مثل زراره ذم شده است. این ذم به خاطر مصلحتِ خود آنها بوده و لذا حمل بر تقیه می‌شود. (۷ مرداد ۹۶)

جالب است زمانی بخشی از روایات را جمع کرده بودم و روایات ابن ابی عمیر هم بین آنها بود. آن دفتر را روی طاقچه گذاشتم بودم که باران آمد و قسمت‌هایی که راجع به محمد ابن ابی عمیر بود از بین رفت. در ترجمه ایشان هم آمده که وقتی زندانی بود، خواهرش کتاب‌ها و روایت‌های دسته نوشته او را در جایی مخفی کرده بود ولی باران می‌آید و همه را از بین می‌برد. (۷ مرداد ۹۶)

* غیر از معصوم همه اشتباه می‌کنند. آقای بروجردی با این که دقیق‌النظر بود و هه قبولش داشتند ولی در چند جا در فهم کلام سید اشتباه کرده و حاشیه زده است، یکی در نکاح است. آقای آسید عبدالهادی شیرازی هم همین اشتباه را کرده بود و بعد متوجه شده که این حاشیه درست نیست و در چاپ بعدی حاشیه اش کلام سید را تفسیر کرده بود. (۹ مرداد ۹۶)

* آقای خویی چند امتیاز داشت: یکی ذکاء داشت، سرعت انتقال داشت و فوری منتقل می‌شد. حافظه اش از مواهب بود. بیانش خیلی فوق العاده بود. خیلی به علم اهتمام داشت و اگر طلبه عالمی می‌شناخت نوشته اش را می‌گرفت که نگاه کند و اهمیت می‌داد. اینها امتیازات مهمی است و قابل انکار نیست و به همین خاطر است که این پنجاه شصت سال اخیر کم کسی است که شاگردی ایشان را نکرده باشد. علت اینکه الان هم در قم آقای خویی حاکم است نه آقای بروجردی و داماد، این است که مطالب آنها شلوغ بود ولی مطالب آقای خویی دردسر ندارد. آقای داماد اصلا بیانشان اغلاق داشت و فهمیدن مطلب ایشان خیلی مشکل بود. به تعبیر آقای مطهری مقدمات مطویه زیادی می‌کرد. البته آقای خویی دیگر مقدمات مطویه نداشت و مطلب را صاف بیان می‌کرد. البته آقای خویی بعضی چیزهایی را که در رجال نیاز بوده، توجه نکرده است. اشکالی هم به ایشان وارد نیست چون از اول مشغول به رجال نبوده است. همه چیز به استعداد مربوط نیست، بلکه سابقه دار بودن هم می‌خواهد که بداند رسم اینها چطور است. ولی آقای بروجردی و صاحب قاموس الرجال این اشتباهات را ندارند چون سابقه دارند، ولی آقای خویی این اواخر به ذهنش آمده و مطالب را قشنگ روشن می‌کرد، ولی آنجاها که فنی است باید متخصص این کار بود. (۹ مرداد ۹۶)

بین آقای بروجردی و آقای خویی، من آقای بروجردی را اعلم می‌دانم، چون فهم حدیثی و اطلاعات تتبّعی خیلی نابی داشت و خود آقای خویی هم آقای بروجردی را کاملا قبول داشت و من از خودش شنیدم. آقای شیخ محمدرضا آل یاسین با این که آقای خویی را حسابی قبول داشت ولی از حاج آقا رضا صدر شنیدم که می‌گفت وقتی آقای آل یاسین حاشیه آقای بروجردی را دیده بود گفته بود: هذا الرجل یصعد عنه؛ یعنی می‌شود از او تقلید کرد. (۹ مرداد ۹۶)

* ما که نجف رفتیم برخی از آقای صدر خیلی تعریف می‌کردند. من اول باور نمی‌کردم، ولی بعد که با هم مانوس شدیم و خیلی با هم بودیم دیدم فکر ایشان خیلی جوّال است و سرعت انتقال فوق العاده‌ای دارد. منتهی من درباره ایشان دو اشکال به نظرم می‌آید: اشکال اولِ من به همه کسانی که ذکاء و سرعت انتقال دارند از جمله به آقای خویی هم وارد است که گاهی به کلمات قوم دقت نمی‌کنند. حالا شاید حوصله اش را ندارند، ولی مطلبی را که می‌شود توجیه کرد زود اشکال می‌کنند. دیده‌ام که آقای خویی به کفایه اشکال می‌کند یا آقای صدر مثلا به شیخ اشکال می‌کند، ولی اگر تامل می‌کردند جواب اشکال همانجا پیدا می‌شد. اشکال دیگرم این است که خیلی وقت‌ها با عرف فاصله دارند. با جولان فکری در مسائل مدرسه ای، مسائل را تفریع می‌کنند و فکر می‌کنند که عرف هم همین‌ها را می‌فهمد. یکی از نقاط ضعف آقای میلانی هم همین بود و عرف را بی سواد می‌دانست. ولی چون خطابات شرع به همین عرف بی سواد است، باید سراغ بی سوادها برویم. مخاطب اینها امثال اقای میلانی و خویی نبوده است. (۱۰ مرداد ۹۶)

* زراره با سنی‌ها سر و کار داشته و تعلیل در روایات زراره زیاد است. او قبلا سنی بوده و مشایخ سنی داشته است. امام(ع) می‌خواست وقتی با یک سنی هم طرف شد بتواند او را مجاب کند و لذا در بحث‌های استدلالی با زراره به ارتکازات تمسک شده است نه تعبدیات محض. تا شیعه بتواند واقعیتی را یاد بگیرد و با دیگری بدو حل بحث کند. پس باید واقعیتی باشد که مورد قبول ارتکازات همه افراد واقع شود. (۱۴ مرداد ۹۶)

* شهید اول اقوای همه فقها است. خیلی‌ها عقیده شان این است که شهید اول افقه فقها بوده است. خیلی فوق العاده بوده و همین «دروس» که نوشته چیزهایی که دارد همه تازه است. در کتابخانه آستانه دیدم حاشیه‌های خیلی مهمی خودش به دروس زده است. شهید ثانی خیلی از کلمات شهید اول استفاده کرده است. شهید ثانی را آن طور قبول ندارند. محقق کرکی را بر شهید ثانی مقدم می‌دانند. شهید ثانی تقریبا خیلی جاها تبعیت می‌کند ولی شهید اول مورد قبول همه است. (۱۴ مرداد ۹۶)

* حوزه‌های علمیه در فهم عبائر از عرف متعارف فاصله می‌گیرند. (۱۵ مرداد ۹۶)

دوماهنامه فرهنگی تقریرات، شماره ۷، مهر  ۹۶

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست