شبکه اجتهاد: آنچه میخوانید چکیدهای از سخنان حجتالاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتی استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان در هیئت دارالزهرا(س) است:
شگفت آور است حضرت علی (ع) متهم میشود که “دانش جنگ” ندارد: «لا علم له بالحرب»(خطبه ۲۷) در حالیکه امام دانش جنگ داشت ولی با نظامی گری مخالف بود.
نظامی گری یا میلیتاریسم سرنوشت همه مسائل را بدست نظامیان میدهد و دست آنان را در همه امور حکومت از اقتصاد و تجارت تا فرهنگ و قضاوت باز میگذارد و قدرت نظامی را در صدر مینشاند و همه گرهها با آن باز میکند ولی امام (ع) در امور نظامی، روش دیگری داشت:
۱– از نظر امام، نظامی باید پاکترین و شریفترین انسانها باشد، کسی که بر خشمش مسلطتر و از دیگران بردبارتر و عذر پذیرتر: «افضلهم حلما… لا یثیره العنف»(عهدنامه مالک) ولی نظامی گرایان میخواستند سفاکترین افراد مانند بسر بن ارطاه را بکارگیرند که برای هر جنایتی آماده باشد.
۲– امام در مدیریت حکومت از بکارگیری زور و اجبار پرهیز داشت و حتی اجازه نمیداد به زور افراد را بجنگ بیاورند: «فان المتکاره مغیبه خیر من مشهده» (نامه۴) ولی در نظامی گری جایی برای آزادی مردم وجود نداشت و جنگ با اجبار و تحمیل همراه بود.
۳– نظامی گری اقتضای قدرت مطلقه نظامیان را داشت و حتی برای حفظ اقتدارشان میبایست از ظلمشان در حق مردم چشم پوشی شده و پرونده شان محرمانه مختومه میشد ولی امام (ع) رسما به فرمانداران و ماموران دولتی ابلاغ میکرد هر یک از نظامیان که در هنگام عبور از آن منطقه به مردم تعدی کرد بلافاصله با او برخورد کنید و مجازاتش نمایید: «فنکلوا من تناول منهم شیئا ظلما»(نامه۶۰)
۴– آنها که روحیه نظامی گری داشتند، دائما به حضرت اعتراض میکردند: که چرا زودتر دست بکار جنگ نمیشود، مگر از دشمنان میترسد؟!(خطبه ۵۵) آنان حتی اصرار داشتند که امام در مهلت مقرر شده برای مذاکره هم صبر نکند و حرکت را شروع کند ولی حضرت حاضر نبود در اثر پیش دستی همه راهها را ببندد: «ان استعدادی لحرب اهل الشام و جریر عندهم اغلاق للشام»(خطبه۴۳)
۵– نظامی گری که دست یابی به پیروزی نظامی را از هر ارزش اخلاقی بالاتر میداند، صحنه جنگ را استثناء بر قواعد اخلاقی دانسته و در برابر دشمن هر کاری را مباح میشمارد ولی امام (ع) به سربازانش دستور میداد که فراریان را به آتش نبندید و متعرض مجروحان نشوید: «فلاتقتلوا مدبرا و لا تجهزوا علی جریح»(نامه ۱۴)
۶– از نظر امیرالمومنین (ع) شرایط جنگ و درگیری بر دشمن نباید بهانه برای ایجاد خفقان در جامعه باشد. او مفصلترین سخنرانیاش درباره “حقوق رعیت” را در “صفین” ایراد کرد و در آن سرزمین آتش و خون و در آن شرایط حضور دشمن، بر حقوق مردم تاکید نمود و از آنان خواست که ثناخوانی مرا کنار بگذارید و بشیوه جباران با من سخن مگویید و از گفتن حق دریغ نکنید(خطبه ۲۱۴) ولی در نزد نظامی گرایان در آن شرایط حساس، مردم را به اطاعت محض باید فراخواند و زبانها را باید در کام حبس کرد.
۷– نظامی گرایان با پیش آمد حوادث تلخ، فورا فضای جامعه را امنیتی میکنند و بلافاصله به دستگیری و برپا کردن چوبههای دار مبادرت میکنند. میگویند باید شبکه اخلاگران را کشف کرد و از ریشه خشکاند. ولی امیرالمومنین(ع) پس از ترور خویش دعوت به عفو میکند: «فالعفو لی مزیه و هو لکم حسنه» (نامه ۲۳) و از همه خویشان میخواهد که مبادا با شعار “وای علی کشته شد” صحنه انتقام و خونریزی بوجود آورند.(نامه ۴۷)
۸– علی(ع) مرد میدان مبارزه بود و هرگز در برابر ظلم و بیداد تسلیم نمیشد ولی او از ادبیات متعارف نظامیان نفرت داشت لذا به استاندار و فرمانده ارشدش فرمود مبادا با مردم تحکم آمیز سخن بگویی: «لاتقولن انی امر»(عهدنامه مالک) علی (ع) با فرهنگ “رهبرپرستی” که نظامی گرایان ترویج میکردند مقابله میکرد و… .
امام علی (ع)نشان داد که در مکتب اسلام نظامی کیست؟ او اشکار ساخت در نظام اسلامی: نظامی، آری ولی نظامی گری، هرگز!