عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان با بررسی نگرشهای چندگانه نسبت به امر حجاب در حوزه سیاسی و فقهی و اخلاقی گفت: عاملیت به معنای روحیه مقتدر اثرگذار است که فرد به جای اینکه تأثیر بپذیرد، تأثیر میگذارد و شخص به جای اینکه تحت فشار ساختارها باشد و ساختارها برای او تعیین کننده باشد خود فرد توانمند است و باید به دنبال این موضوع بود که چطور فرد، عامل اثرگذار بشود و براساس آیات قرآنی انسانها باید عوض شوند تا جامعه تغییر کند.
به گزارش شبکه اجتهاد، فریبا علاسوند، عضو شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه خواهران و عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده در نشست علمی «فهم حجاب و بدحجابی به عنوان مسأله اجتماعی» که در مدرسه علمیه اسلام شناسی حضرت زهرا(س) مشهد برگزار شد، در ابتدا با تأکید بر این مطلب که حجاب یک امر تاریخی است، به بررسی وضعیت تاریخچه حجاب در ایران و جهان پرداخت که مشروح سخنان وی به نقل از وسائل به شرح ذیل تقدیم خوانندگان محترم میشود.
جریان تاریخی زندگی انسان از عفت و پوشش شروع شده است و نقطه آغاز آن بی عفتی و بدپوششی نبوده است و این امر نشان میدهد که پوشش بیشتر و عفت از ارکان تمدنی جوامع و حتی پوشش مبتنی برعفت رکن تمدنی بوده است که در آن تردیدی نیست.
سیر تاریخی هنرهایی مانند نقاشی و موسیقی و پیکر تراشی گواهی بر این ادعا است که در همه اینها جریان از عفت به سمت بی عفتی رسیده است و درعین حال به طور مشخص از قرن ۱۶ و ۱۷ به بعد جریان بی عفتی در هنر آغاز میشود که از آن جمله میتوان به پیکرتراشیهایی اشاره کرد که به سمت برهنگی رفتهاند و مجسمههایی ساخته شدهاند که همه آنتومی بدن انسان را نشان میدهد و اعضای بدن انسان را برجسته سازی میکند.
بعد از قرون ۱۶ و ۱۷ تظاهر به برهنگی درغرب مشهود است، البته در ایران در قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی نیز همین طور میشود و به همین دلیل نقاشیهایی دراین دوران خلق شدند که قبلا به صورت عفیفانه بودهاند و در شکل جدید و باز آفرینی جدید به صورت غیر عفیف است.
برنامه ریزیهای چند صدساله یهود برای بی اخلاق کردن جوامع
حجم فراوان تغییرات در این هنرها را نمیتوان تصادفی تلقی کرد و روشن است که این امر یک مهندسی است و با پیگیری این امر به زمانی میرسید که ردپای یهود در مهندسی این تفکر دیده میشود و این موضوع به یهود سیاسی برمی گردد که در این راستا یهود برنامه ریزیهای چند صد ساله داشته است.
در واقع در اساسنامه صهیونیست قید شده است که اگر جهان را بی اخلاق کنیم، بقای خودمان را بیمه خواهیم کرد که آنان معتقدند اگر ما بتوانیم جهان را غیراخلاقی سازیم در نتیجه خودمان پایدار میشویم و حتی آنان عقیده دارند که کسی یهودی نمیشود و یهودی باید یهودی به دنیا بیاید و لذا شما میبینید که با وجود اینکه اسلام و مسیحیت تبلیغ دینی دارند اما اثری و آثاری از تبلیغ یهود نمیبینید و دیگران به یهود دعوت نمیشوند و آنها معتقدند که یهودی باید یهودی زاده باشد.
در واقع آنها با همین جمعیتی که دارند میخواهند مالک سرزمین جهان شوند و برای رسیدن به این هدف به دنبال انقراض نسل مسیحی و مسلمان هستند که آنان با بسیاری از آیتمهایی که با فساد و فحشا ارتباط دارد ازبیماریهای مقاربتی گرفته تا همجنس گرایی و کنترل جمعیت و روابط آزاد و ازدیاد طلاق و دیگر موارد باعث کم شدن نسل میشوند.
برای غیر اخلاقی کردن جامعه نیاز است تا زنان آن جامعه بی عفت شوند
آنان برای از بین بردن نسل مسلمان و مسیحی در قالبهای مختلف این پروژه را دنبال کردهاند و در عین حال آنان دریافته بودند که برای غیر اخلاقی کردن جامعه نیاز است تا زنان آن جامعه بی عفت شوند.
تاریخ عفیفانه و پشتوانه عظیم هویتی ایران اخلاق محور است اما این امر نادیده گرفته میشود و برخی ملی گرایان و زرتشت گرایان در کانالها مردم ایران را دعوت میکنند که این موضوع نوع جدید اسلام ستیزی است که در چند سال اخیر شاهد آن هستیم و ما شاهد هستیم که همه مفاهیم و مبانی آئین کوروش و زرتشت تبلیغ نمیشود چرا که یکی از مواردی که مستشرقان به آن تأکید دارند این موضوع است که در موضوعی که حجاب نام دارد ایران از اسلام جلوتر است.
حتی عربها و رومیها از ایرانیان شلوار پوشیدن را یاد گرفتهاند
البته آن چیزی که اسلام درباره حجاب میگوید درست است و آنها درباره حجاب رادیکال بودهاند و اسلام جریان پوشش در ایران باستان را تعدیل کرد و تقریبا همه شواهد ثابت میکند که لباس نداشتن و عدم پوشش از نظر همه ایرانیها بی شرمی بوده است و حتی لباس تنگ و کوتاه نشانه طبقه اجتماعی پایین بوده است و کسانی که لباسهای بلند و گشاد داشتهاند در واقع به نوعی نشان میدادند که متعلق به بخش اخلاقی تر و متمدن جامعه هستند و حتی عربها و رومیها از ایرانیان شلوار پوشیدن را یاد گرفتهاند.
دختران کسری وقتی در زمان خلیفه دوم اسیر میشوند و تاریخ صحنههای زشتی از اسیرها را دیده است و در آن زمان اسیران را حتی لخت میکردند و در همین شرایط دختران کسری حاضر نبودند پوشیه خودشان را بردارند چرا که میخواستند آنها را برانداز کنند که حضرت علی (ع) به این امر معترض شده بودند و با توجه به این امر این موضوع مشخص است که ایرانی گرایی با بدحجابی تناسبی ندارد.
چه بر سرما آمده که وضعیت اینگونه شده است در حالی که تاریخچه ایران مقید به حجاب است؟
در واقع کل تاریخچه ایران باستانی نشان میدهد که کل تاریخ ایران به سلامت اخلاقی و پاکدامنی مفتخر است و در عین حال باید پرسید که چطور میشود که با تحقق انقلاب اسلامی یک اقبال عمومی نسبت به مسئله پوشش ایجاد میشود و گرایش عمومی جامعه در آن زمان به سمت حجاب بود و امروز پس از چهار دهه ما در جایی ایستاده ایم که افرادی در هر مکانی که امکان دارد روسریهای خود را بر میدارند؟
ما گاهی وقتها فریب بازنماییها را میخوریم که این بازنمایی رسانهها سبب نمایش چهره غیر واقعی از جامعه میشود که این بازنماییها چند اثر مخرب دارند که باعث میشود تاب آوریهای گروههای اجتماعی در مقابل یکدیگر از بین برود و نظام معنایی نادرست از افراد بدحجاب در اذهان شکل میگیرد.
از طرفی وقتی رسانه درباره افراد با حجاب یک نظام معنایی میسازد که به عنوان مثال این فراد بداخلاق هستند و ویژگیهای دیگری دارد که غیر قابل تحمل است و جامعه از این فرد محجبه متنفر میشود و تاب آوری او کم میشود و این درحالی است که رسانهها در بیشتر مواقع جریانهای قطبی را نشان میدهند و سویههای بسیار رادیکال را نمایش میهند و طیف کلی محجبهها را با چادر و حتی پوشیه نمایش میدهند که مقابل این افراد بی حجاب و بد عفت قرار نمیگیرند و قطبی این محجبهها، افراد پوشیه دار با اشکال نظام نادرست معنایی هستند، اما قطب و رادیکال این افراد محجبه آنهایی هستند که بسیار هنجار شکنند و در عین حال این دو سر قطب واقعیتهای امر حجاب جامعه ما نیستند چرا که هر دو گروه در اقلیت هستند و جامعه ایرانی یاد گرفته است که این ناهمگونی خود را در برخی مواقع پنهان کند و طوری نشان دهد که همه در یک طرف هستند و با توجه به اینکه مظاهر بی حجابی فراوان است نشان میدهد که جامعه بدحجاب است در حالی که واقعیت امر اینگونه نیست.
در امر حجاب چه کسانی در فضای اجتماعی خیلی کار میکنند؟
در فضای اجتماعی کسانی که ضد انقلاب و از طرفی انقلابیها به صورت فراوان کار میکنند و این در حالی است که بسیاری از افراد انقلابی هستند اما در این فضاها کار نمیکنند و در واقع فقط این دو گروه سویههای قطبی جامعه ما میشوند و معمولا همین دو گروه تصورات افراد را درباره حجاب وپوشش میسازند که این مسئله سیاستگزاران و برنامه ریزان و حتی مبلغان را به اشتباه میاندازد و افراد دچار یأس و ناامیدی میشوند و در عین حال هر دو گروه درپروژههای خودشان شکست میخورند.
اگر مسئله بدحجابی تحلیل نشود نمیتوانیم رفتار مقابل این افراد را طراحی کنیم و باید فهمید که جامعه محجبه است یا خیر که برای تحلیل فهم حجاب و بدحجابی به عنوان مسأله اجتماعی چند سؤال وجود دارد که پاسخ به این پرسشها میتواند راهگشا باشد که آیا جامعه ایرانی با حجاب است یا بی حجاب؟ جامعه به حجاب نگرش اخلاقی دارد یا فقهی و سیاسی؟ طیفی از خانوادهها هستند که با حجاب سیاسی مخالف هستند و با حجاب فقهی مشکل ندارند و خود آنها حجاب دارند که برای این افراد باید ثابت شود که آیا حجاب میتواند الزامی شود یا خیر؟ و اگر گروهی از جامعه بیان میکنند که با حجاب مخالف هستند آیا نگاه آنها شهوانی است؟ اگر این پرسشها تحلیل شود بهتر میتوانیم درباره امر حجاب صحبت کنیم چرا که جامعه را درک کرده ایم.
آیا جامعه ما محجبه است یا بی حجاب؟
گزارشهای علمی برای حجاب نشان میدهد که تقریبا ۳۴ درصد جامعه ما محجبه هستند که از این تعداد ۱۳ درصد حجاب چادر هستند و بخشی این ۳۴ درصد، چادریهای مدرن و جدید در نسل جوان هستند اما این افراد حجاب مشکی ندارند و بعد از اینها، ۶۰ درصد افراد حجاب عرفی دارند و مانتو و روسری دارند اما این افراد جزو هنجارشکنها دسته بندی نمیشوند و این نوع پوشش در فهم بین الاذهانی در خانواده و اقوام شکل گرفته است و از این ۶۰ به بالا به بدحجابهای بدپوشش میرسیم که چند دسته هستند و یک گروهی بیشتر از ۵ درصد معارض هستند بدان معنا که فهم آنها از بی حجابی سیاسی است و بدحجابی را راهی برای نشان دادن اعتراض میدانند و اعتراض آنها فقط به حجاب نیست چرا که حجاب فقط یک نماد است و از آنجا که نماد از یک اخلاق عفت محور و نمادی از تفکر ایدئولوژیک سیاسی است که آنها مخالف هستند و با نماد بدحجابی اعتراض میکند چرا که نگاه آنان به مسئله حجاب شهوانی است و نوع آرایش و پوشش این گروه این موضوع را نشان میدهد که روسری را همانند سنگری میداند که در مقابل خواستههای روابط آزاد، مشروب خواری و گریز از خانواده گرایی و ازدواج ایستاده است و آنان فکر میکند روسری دلیل این امر است که تعداد این افراد فراوان نیست اما این گروهها بیشتر شدهاند.
نباید تلقی شود افراد تحصیل کرده مخالف حجاب و کم سوادها موافق حجاب هستند
اینکه گفته میشود که افرادی که بدحجابی دارند در تحصیل کردهها و افراد شاغل بیشتر است نباید اینگونه تلقی شود که افراد تحصیل کرده مخالف حجاب و کم سوادها موافق حجاب هستند و این اشتباه است و از طرفی جمعیت خاکستری در بین این دو طیف قطبی وجود دارند که برای آنها ما کاری انجام نمیدهیم و ۶۰ درصد افراد کسانی هستند که به مبانی حجاب و عفت پایبند هستند و علت اینکه این افراد کم دیده میشوند این است که این گروه نسبت به گروههای بدحجاب مظاهر بیرونی کمتری دارند و به همین دلیل نیاز است تا افشای عارفهها و خوبیها صورت بگیرد.
جامعه ما در حال حاضر هنوز پتانسیل خوبی برای بازگشت دارد به شرط اینکه این موضوع فهمیده شود که افراد هدفمند هنجار گسیخته نیستند و در عین اینکه ممکن است حجاب در سطح عالی نداشته باشد اما دختری هم نیست که دنبال هر گونه بی عفتی برود و حتی برخی افراد نسبت به این امر که آرایش، گرای جنسی دارد بی خبر و بی اطلاع هستند و این موضوع را درک نمیکنند و حتی برخی افراد برای آنان آرایش کردن جزو آداب آنها است و باید توجه داشت که برای کار تبلیغی، فهم این مسائل حائز اهمیت است.
کسانی که به مسئله پوشش نگاه اخلاقی دارند با اینها میشود به خوبی شروع کرد و میتوان از این زاویه با افراد کار کرد و حتی نسبت به حجاب آنان را متقاعد کرد و اینکه افراد نسبت به حجاب نگاه اخلاقی و فقهی وسیاسی دارند در طرز برخورد شما برای متقاعد کردن آنها به امر حجاب تأثیر گذار است و در عین حال افرادی که به دلیل مخالف حجاب و روسری خود را بر میدارند امر به معروف برای آنان معنایی ندارد و حتی اثرگذاری متضاد دارد.
بعضی افراد نسبت به حجاب نگاه سیاسی دارند و ما بخاطر اینکه این افراد به حکومت اسلامی دهن کجی میکنند نباید خشم ما برآشفته شود بلکه به خاطر اسلام باید درک کرد که با یک تذکر این مشکل حل نخواهد شد و باید به سمت کارهای زیربنایی برویم که در این شرایط نیاز است که کار تبلیغی در مقاطع دبستان و راهنمایی صورت بگیرد و در این دو مقطع مادرانه و خواهرانه و دلسوزانه از روی رفاقت کار کنیم و برای افراد در این سنین الگوسازی کرد چرا که فشار و اجبار جامعه را محجبه نمیکند.
برای اینکه افراد با حجاب شوند نیاز به قدرت احساسی قوی است
برای اینکه افراد با حجاب شوند نیاز به قدرت احساسی قوی است و این امر امکان دارد که از خانوادههای بی حجاب، دخترانی محجبه بیرون میآیند و تنها راهکار در این شرایط که ما در عرصه کار فرهنگ دینی قرار گرفته ایم بالا بردن قدرت عاملیت فرد است بدان معنا که اگر همایشها و آموزشها و تربیت خانواده تأثیری در افزایش قدرت عاملیت فرد نداشته باشد در واقع موثر نیست و در شرایط فعلی مراجع بسیاری از افراد گوشیهای تلفن همراه است و پدر و مادرو معلم نقش آنها قوی تر از این گوشی نیست و لذا اگر این فرد خودش قدرت عاملیت نداشته باشد و توانمندی فردی برای مقاومت نداشته باشد ابزارهای دیگرآموزشی معنا ندارد.
عاملیت به معنای روحیه مقتدر اثرگذار است که فرد به جای اینکه تأثیر بپذیرد، تأثیر میگذارد و شخص به جای اینکه تحت فشار ساختارها باشد و ساختارها برای او تعیین کننده باشد خود فرد توانمند است و آنان قابلیت حرکت در مخالف جهت جامعه و خانواده را دارند و باید به دنبال این موضوع بود که چطور فرد، عامل اثرگذار بشود و براساس آیات قرآنی انسانها باید عوض شوند تا جامعه تغییر کند.
آیا زنها تصمیم گرفتند بی حجاب و مخالف شوند که بی حجابی شکل گرفت؟
به نظر میرسد که در شرایط فعلی مردم به دنبال هویتهای بین الاذهانی هستند و در شرایطی گروههای مرجع بسیار مهم بودند اما به مرورتأثیرگزاری این گروهها کمرنگ شد و افراد در فهم بین الاذهانی، افراد هویت خودشان را براساس خوشایند دیگران میسازند که هویت بین الاذهانی است و در این چرخه مد هم یک امر بین الاذهانی است و زنانی که جراحی بسیاری دارند در حالی که جراحی خطرناک است و در عین حال افراد در یکسال سه تا عمل جراحی دارند و هزینههای فراوانی را به این امر اختصاص میدهد و دلیل این کار این است که بخش فراوانی از گرایش زنان به این نوع پوشش و رفتار به گرایشهای مردانه برمی گردد چرا که مردان به سمت زنان آرایش کرده و تیپهایاندامی خاص تمایل دارند و زنان میدانند که مردان اینگونه مدلها را میپسندند و یا حداقل از این مدلها سوء استفاده میکنند و آن چیزی که جامعه مناسب میداند حجاب زنان میشود که ناشی از رفتار جنسی مردان است.
امر اجتماعی حجاب سهم مردان را ثبت میکند
بین ارزش و هنجار تفاوتهایی است چرا که ارزش در نگاههای دینی یک امر تعریف شده است اما اینکه همین ارزش نیز مدل جامعه است ممکن است که اینگونه نباشد و در برخی شرایط رفتارهای نادرست هنجار و رفتارهای درست ضد هنجار میشوند و گرایش عمومی جامعه به آن است که اگر جامعه ای هنجارهای آن بر مبنای بی عفتی و ضد حجاب شکل بگیرد در واقع افراد، آن هنجار را انتخاب میکنند و حجاب عرفی را انتخاب میکنند و در واقع مقصر این وضعیت مردان متهم هستند و در عین حال امر اجتماعی حجاب سهم مردان را ثبت میکند و نیاز است تا با پسرها کار شود و آنقدر مسأله حجاب در بحث زن بوده که کانالیزه شده است که هیچ برنامه تربیتی معطوف به امر حجاب برای مردان وجود ندارد.
برخی مردان خواهان بدحجابی همسران خود هستند وبا توجه به امر فقهی حفاظت خانواده نمیتوان درباره آن به راحتی حکم دارد و از طرفی برخی دختران از جمله عوامل طرد شدگی آنان همین نوع پوشش آنان است و علاوه بر این حجاب و بدحجابی نمود بیرونی یک گفتمان است و نیاز است تا درباره آنان گفتمانی کار شود.
جامعه ما در شرایط فعلی دچار مشکلها و تنشهایی است و درواقع حجاب تاوان مسائل دیگر را پس میدهد و مردم با حجاب مسئله ندارند و وقتی به این نمادها بی احترامی میشود که نماز سکوی پرش میشود و وقتی ظاهر افراد از قبیل ریش و محاسن و چادر او دروغ باشد و واقعیت نداشته باشد و حتی افراد محجبه اخلاق خوش ندارند در حالی که حجاب یک نماد و بیرون دارد چرا که مردم از این نمادها توقع دیگری دارند و در عین حال اعمال خلاف از این افراد سر میزند و نمادها مهم هستند و در جامعه وقتی دزدی و اختلاس میشود تاوان این امر را نمادها مثل مسجد و حجاب و نماز جمعه پس میدهند و مردم با حجاب و زن عفیف مشکلی ندارند و به همین دلیل در دین سفارش به باطن گرایی به جای ظاهرگرایی شده است.