حوزههای علمیه باید به نحوی عمل کنند که بتوانند موضوعات و چالشهای فکری مردم را حل کنند و عالمی که نتواند چالش و شکافی از مسائل اجتماعی جامعه را حل کند، نخواهد توانست در میان مردم جایگاه و منزلت اجتماعی داشته باشد.
به گزارش شبکه اجتهاد، منزلت روحانیت متاثر از تحولات جهانی عصر جدید و شرایط پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستخوش تغییرات قابل توجهی شده است و احساس مساله بودگی در آن در چند سال اخیر زیاد شده است.
فارغ از ارزیابیهای شتاب زده درباره کاهش آن و لزوم نگاه دقیق تر بدان، کشف عوامل موثر بر آن نیز بسیار قابل توجه است. موسسه صراط مبین در راستای توجه به این مساله کتابی با عنوان “بررسی وضعیت و راهکارهای ارتقاء منزلت روحانیت” به همت حجت الاسلام وحید نجفی منتشر نموده است. بخشهایی از این کتاب با رجوع به اندیشمندان حوزوی و مصاحبه با آنها تدوین شده است.
در ادامه بخشی از مصاحبه با حجتالاسلام و المسلمین شمسالله مریجی رئیس دانشگاه باقرالعلوم(ع) و عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی حوزه ارائه میگردد که محتوای کامل آن در کتاب مزبور در دسترس است.
بنا بر ادبیات علوم اجتماعی، این نقشآفرینی میتواند به دلیل بهرهمندی از علم، ثروت و قدرت باشد و کسانی که از از این سه بهرهمند باشند، میتوانند با توجه به منزلت اجتماعی خود اثرگذار باشند؛ اما در عرف و فرهنگ عمومی ما برای منزلت اجتماعی و تبیین جایگاه افراد، نمیتوان تنها به این سه شاخص بسنده کرد. در نگاه دینی، مهمترین شاخصه تقواست.
روحانیت با وجهه دینی و تبلیغ دین منزلت یافته است؛ و الا اگر به ثروت و قدرت توجه کنیم، درصد اندکی از روحانیون دارای عنصر ثروت و قدرت هستند. حتی اگر مردم مظاهری از مادیت و ثروت را در یک روحانی مشاهده کنند، منزلت او تخریب میشود.
علم و تقوا را باید دو بال منزلت اجتماعی روحانیت دانست؛ با این تفاوت که اگر علم نباشد و فقط تقوا باشد، باز هم روحانی در جامعه منزلت خواهد داشت؛ اما اگر تقوا نباشد و فقط علم باشد، منزلتی برای یک روحانی نخواهد بود.
در زمان صدارت ناصرالدینشاه، زمانی علما در حرم عبدالعظیم به دلایل خاص اجتماعی بست نشستند، مردان و زنان جلوی کالسکه شاه را گرفتند و به او گفتند که با رفتن علما تمام زندگی آنها مختل شده است.
مردم تصور میکنند کسی که دارای ثروت است از معنویت باز مانده است؛ کما اینکه در ادبیات دینی آمده است حضرت رسول (ص) به واسطه سختیهای بی شمار، اولین پیامبری است که به بهشت میرود و حضرت سلمیان (ع) به واسطه راحتی در دنیا آخرین پیامبری است که وارد بهشت میشود.
اگر مردم خود یک روحانی را در رأس امور قرار دهند، منزلت او تخریب نمیشود؛ همانطور که در مورد امام خمینی (ره) به این شکل بود.
اگر تقوا در مناصب سیاسی و مشاغل رعایت شود، موجب افزایش منزلت اجتماعی طلاب میشود و اگر طلبهای بتواند عدالت اجتماعی را بیشتر کند و مروج آن باشد، میتواند منزلت اجتماعی طلاب را افزایش دهد.
اگر حوزه بتواند مبانی معرفتی خود را به خوبی در ورودیها تزریق کند، کثرت ورودیها و کثرت سلایق نهتنها موجب لطمه به منزل اجتماعی طلاب و روحانیت نمیشود، بلکه میتواند منزلت اجتماعی طلاب و روحانیت را تقویت کند.
گاهی ممکن است حوزههای علمیه از سوی این افراد که به درستی تعلیم ندیدهاند، تخریب شود، چراکه به نیاز معرفتی آنها به درستی پاسخ داده نشده است. یکی از ابزارهایی که به واسطه آن میتوان مبانی معرفتی حوزه را به درستی به طلاب منتقل کرد، متون درسی حوزه است، که متأسفانه حوزه در مبحث موضوعشناسی و بهروز کردن دروس عملکرد ضعیفی داشته است.
حوزههای علمیه باید به نحوی عمل کنند که بتوانند موضوعات و چالشهای فکری مردم را حل کنند و عالمی که نتواند چالش و شکافی از مسائل اجتماعی جامعه را حل کند، نخواهد توانست در میان مردم جایگاه و منزلت اجتماعی داشته باشد.
هنگامی تقوا و معنویت جامعه روحانیت، کارآمد خواهد بود که بتوانند محل رجوع مردم بوده و به چالشهای فکری آنها مبتنی بر واقعیات پاسخ دهند؛ وگرنه میان یک مؤمن که محل مراجعه مردم نیست و صرفاً تقوا دارد، و یک روحانی تفاوتی وجود ندارد.
اگر دشمن با سلاح رسانه به میدان آمده باید با رسانه و فضای مجازی به تقابل آن رفت؛ اگر از سلاح رسانه به درستی استفاده نکنیم و مسلح به ابزار آن نباشیم، مسلماً لطمه خواهیم خورد.
ما راهکاری قویتر و مهمتر از حضور میان مردم و تبلیغ چهرهبهچهره نداریم. همه رسانهها و ابر رسانهها هنوز نتوانستهاند در تقابل با تبلیغ چهرهبهچهره موفق عمل کنند و این الگوی تبلیغ تنها راه حل نهایی برای تقابل با ابررسانههاست و منبر، رسانهای است که ریشه ۱۴۰۰ ساله دارد.
حضور مستمر روحانیت در میان مردم خیلی مهم است. یکی از علتهایی که در جامعه ما ناهنجاری تولیدکرده است، همین عدم حضور روحانیت در متن مردم و عدم همراهی با مردم در مسائل اجتماعی است و همین بر منزلت و جایگاه روحانیت تأثیر جدی گذاشته است. این کنجگزینی، زمینه گسستگی جامعه از متن دین است.
تبلیغ را باید مستمر ادامه داد و به ایام خاص محدود نکرد؛ حضور مستمر روحانیت در میان مردم در طول سال، به معنای واقعی، تنها راه تقابل با این هجمه عظیم است. مردمی که همین مردم با راهبری روحانیت قیام کردند و انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند.