استاد واسطی معتقد است براساس الگوریتم اجتهاد میتوان عملکرد استنباطی هر فقیه را اعتبار سنجی کرد؛ یعنی اگر اجتهاد به صورت الگوریتمی اکتشاف شود؛ از عملکرد میدانی فقها به اضافه دقیق سازی منطق استنباط در اصول فقه، فقیهیار و ابزاری برای جلوگیری از خطای فقیه حاصل میشود.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، کرسی علمی ترویجی «الگوریتم اجتهاد» به همت گروه منطق فهم دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و با ارائه حجتالاسلام والمسلمین دکتر عبدالحمید واسطی و با حضور ناقدان حجتالاسلام والمسلمین ابوالقاسم مقیمی حاجی و دکتر مسعود فیاضی و با دبیری حجتالاسلام دکتر محمد علی سوادی، ۲۵ دی ماه ۹۷ با حضور اساتید حوزه و دانشگاه، دانشجویان و دانشپژوهان در سالن فرهنگ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی قم برگزار شد. در ادامه گزارش این نشست محضر خوانندگان گرامی ارائه میشود.
حجتالاسلام واسطی در هشت محور مطالب خود را به شرح زیر بیان کرد:
۱- توضیح عنوان: مقصود از «الگوریتم»، روش قدم به قدم حل مساله است که دارای نقطه شروع، مراحل مشخص، ضوابط معین برای هر مرحله و نقطه پایان است. و مقصود از «اجتهاد»، عملیات استنباط فقهی در مکتب فقه جواهری است؛ بنابراین منظور از «الگوریتم اجتهاد»، توصیف و تبیین روش قدم به قدم عملیات استنباط از ادله فقهی برای پاسخ به نیازهاست.
۲- مساله بحث: آیا میتوان اجتهاد را الگوریتمی کرد؟ آیا اطلاعات کافی از مراحل و فرآیند استنباط در اختیار هست که بتوان الگوریتم طراحی کرد؟ آیا با وجود اختلاف مبانی و روشها، میتوان الگوریتم واحدی را طراحی کرد؟
۳- تنقیح مساله: قلمرو این مساله، در اصل عملیات اجتهاد است یعنی هر مجتهدی با هر مبنایی و هر مراحلی و هر ضابطهای که قبول دارد، آیا میتواند الگوریتم برای استنباط خود طراحی کند؟ و آیا الگوریتم هر مکتب فقهی را میتوان استکشاف کرد؟
۴- روش حل مساله: روش تحقیق و بررسی برای دستیابی به حل این مساله، دو محور دارد: الف – روش استقراء میدانی عملکرد فقهاءِ مختلف، و فقهاءِ دارای الگوی مشترک استنباطی؛ ب- روش تحلیل مفهومی در استدلالهای اصولفقهی برای ضابطهدار کردن عملیات استنباط.
۵- مدعا و فرضیه: اجتهاد، دارای روش و ضوابط قابل استخراج و قابل تدقیق تا ریزترین فرآیندهای عملیاتی است و به صورت الگوریتمی قابل طراحی است و هر مکتب و هر مجتهدی دارای الگوریتم استنباطی خاص خود است و تفاوت مکاتب و مجتهدین، در الگوریتمهای آنها قابل مشاهده، ارزشگذاری و اعتبارسنجی است.
۶- استدلال:
الف- استدلال عقلی: اجتهاد یک عملکرد است، مُنتِج بودن عملکردها اعتباری و تابع سلیقه و ذوق افراد نیست بلکه براساس قوانین حاکم بر «افعال» در هستی و تکوین، صورت میپذیرد، لذا عملیات اجتهاد نیازمند تعیین مواردی مانند علل اربع، عوارض تسعه و مقومات سته حرکت است. یعنی در کل عملیات و در هر مرحله، باید تعیین شود که از چه نقطهای شروع میشود، چه مراحلی را به چه دلیلی طی میکند و چه اثری را ایجاد میکند؟ به تعبیر دیگر: هیچگونه «تجافی» و پَرش در هیچ قسمتی از عملیات اجتهاد صورت نمیپذیرد و براساس قوانین علت و معلولی حرکت میکند. بنابراین با تلاش برای کشف این قوانین میتوان به میزان کشف، عملیات اجتهاد را دقیقسازی کرد.
ب- استدلال اصول فقهی: اجتهاد، متن محور است و در فهم متن، مولفمحور است لذا نیازمند «کشف مراد متن» است، «کشف» یک امر اعتباری نیست و بدون روش و دقیقسازی، مُنتِج و مُعتبر نیست. بنابراین عملیات «استظهار» که رکن اصلی اجتهاد را تشکیل میدهد، نیازمند تعیین مراحل و ضوابط است و با تلاش برای دقیقسازیِ چگونگیِ کشف معنا از متن، میتوان فرآیند استظهار را ضابطهمند کرد.
ج- استدلال استقرائی: ملاحظه تحلیلهای فقهی در کتب فقهاء نشاندهنده استفاده از «استدلال» در تمام مراحل استنباط است و هر جا که استدلال جاری شود «روش و ضابطه» سر بر میآورند و تا رسیدن به مفاهیم بنیادینِ آن استدلال، قابل تحلیل هستند یعنی تا جزئیترین عناصر و روابطی که به موضوع شکل میدهند قابل تحلیل هستند. هر چه تلاش برای اکتشاف این اجزاء و روابط بیشتر صورت پذیرد، دقیقسازی بیشتر میشود و به هر اندازه که دقیقسازی صورت پذیرد به همان اندازه میتوان الگوریتم طراحی کرد.
۷- شواهد: در کتاب «الگوریتم اجتهاد» برای کل مسیر و در هر مرحله، برای کل فرآیند، بسته روشیِ قدمبهقدم ذکر شده است که در جلسه به دو نمونه از آن (الگوریتم تحلیل لغت در فرآیند استنباط فقهی، و الگوریتم کشف قرائن صدور حدیث در استنباط فقهی) اشاره گردید.
۸- نتایج:
۱- در صورت الگوریتمی شدن اجتهاد (و به تعبیر بهتر: کشف الگوریتمیِ عملیات اجتهاد)، یک «فقیه یار» بهدست میآید که «یُحترَز به عن الخطا فی الاستنباط». یعنی همانگونه که علم ادبیات با وجود اینکه زبان مادری افراد است ولی نیازمند رعایت خودآگاه قواعد است تا «یُحترَز به عن الخطا فی اللفظ» حاصل شود و همانگونه که علم منطق با وجود اینکه ساختار تکوینی ذهن بشری است ولی نیازمند رعایت خودآگاه قواعد است تا «یُحترَز به عن الخطا فی الفکر» حاصل شود؛ در اجتهاد نیز یک «چک لیست» لازم است تا حجم عظیم عملیات ذهنی را نظارت کند.
۲- در صورت الگوریتمی شدن اجتهاد، میتوان عملیات استنباط هر فقیه را براساس مبانی و روش خودش اعتبارسنجی کرد و همچنین مطالعه تطبیقی میان اجتهادهای مختلف صورت داد و دقت و میزان اعتبارِ ترجیحی ایجاد کرد. (تشخیص اعلم)
۳-آموزش اجتهاد، دارای ضابطه و نقشه راه و قابل اعتبارسنجی میشود.
در ادامه بحث، ناقدین در دو محور اصلی زیر نقد خود را بیان کردند:
۱-با حجم عظیم احتمالات و اختلافات در مبانی و روشها و ضوابط چه میکنید؟
۲- الگوریتمی کردن اجتهاد، پیشفرضهایش از علوم ریاضی و مهندسی گرفته شده است و در علومی از جنس فقه که که اعتباریات هستند جاری نمیشوند.
ناقد اول؛ استاد مقیمی حاجی: تحلیل و واکاوی فرآیند استنباط و احاطه بر عملیات اجتهاد، خطاها را کاهش میدهد و ارزشمند است؛ اما تمرکز بر اجرای فرآیند و دقیق سازی آن مهم است.
این بحث فعلا در حد یک استدلال ثبوتی است، اما مهم روش حل مسأله است، این که با وجود اختلاف مبانی استنباط، چگونه و با چه کیفیتی میخواهیم این فرآیند را طی کنیم و آیا تجمیع روش و استنباط، امکان دارد یا خیر؟
آیا با وجود اختلاف در سه ساحت مسأله یابی، قرینه یابی و دلیل یابی، الگوریتیم اجتهاد در مرحله عمل دست یافتنی است تا در گام بعد بتوان آن را به یک قالب آموزشی و فقیهیار تبدیل کرد؟
ناقد دوم؛ دکتر فیاض: هدف اصلی بحث «الگوریتم اجتهاد» روشمند سازی اجتهاد است؛ در صورتی که تفاوت استنباط مجتهدان، دلیلی بر روشمند نبودن استنباط نیست، چنان که تدوین اصول فقه، قواعد و ابزار مدون استنباط از سوی فقها دلیل بر این مدعا است.
اشکال اصلی در این بحث، نگاه ریاضیگون به فقه است؛ یعنی پیش فرضها و زاویه دید ریاضی به مسائل فقهی شده و با همان مفاهیم و گزارهها قصد داریم علم فقه و اجتهاد را تحلیل کنیم؛ در صورتی که میان آنها سنخیتی وجود ندارد.
واژه الگوریتم، بومی سازی شود
پیشنهاد من در مرحله نخست این است که واژه الگوریتم، بومی سازی شود و در گام بعد به صرف برخی مشابهتها با علوم دیگر، نوعی قیاس صورت گرفته که این تسری دادن و نتیجه گرفتن ممکن است خطرناک باشد و نتیجه مطلوبی نداشته باشد؛ لذا نباید با شبیه سازی به مدل الگوریتمی فرضیه سازی صورت بگیرد.
روش تحقیق این بحث، سه رویکرد و نگرش سیستمی، تحلیل داده کاوی و تحلیل علی بوده است؛ «پوپر» صاحب این نظریه، نگرش سیستمی را در همه بخشهای علوم تجربی قابل اجرا نمیداند؛ لذا تعمیم این نگرش به علوم انسانی صحیح نیست.
در مرحله بعد از تحلیل داده کاوی در صورتی استفاده میشود که مجموعهای از دادههای بیارتباط بدون پشتوانه نظری وجود داشته باشند؛ در صورتی که منابع آیات و روایات ما مملو از نظریات و مطالب مرتبط با یکدیگر است.
در پایان فقه با عرف و دیدگاههای عرفی سروکار دارد؛ از این جهت نمیتوان ریاضیوار با عرف مواجه شد و در فضای عقلی و عرفی حاکم بر فقه به الگوریتم سازی پرداخت.
پاسخ استاد واسطی به نقدها:
۱- این حجم عظیم از اختلافات در صحنه میدانی فقاهت و در تقابلهای فقهی هم اکنون وجود دارد و در مباحث تحقیقی فقهی مورد مداقه و مناقشه قرار میگیرد، یعنی قابل اکتشاف و قابل اعتبارسنجی است؛ هنر الگوریتمها این است که محقق را در تشخیص و اعتبارسنجی در مواردی که از دید پنهان مانده است کمک میکند؛ مانند عمکردهایی که در احتمالات و اختلافات در تجزیه و ترکیب در ادبیات، و روابط بین مفاهیم وگزارهها در منطق داریم، مضافا به اینکه دانش الگوریتمسازی به واسطه درگیر شدن با احتمالات بسیار زیاد در صحنه عینیت، توانایی تشخیص و محاسبات پیشرفته پیدا کرده است.
۲- پیشفرضهای «الگوریتمسازی و سیستمسازی»، در مبنای ارائه دهندۀ این کرسی، از «پارادایم شبکهای» که بسته مبانی متخذ از حکمت متعالیه است اخذ شده است و ارتباطی با پارادایم «اثبات گرایی و پوزیتویستی» ندارد؛ از سوی دیگر، نیز پارادایم تفسیری تفهمی که در علوم انسانی مدرن ارائه شده است براساس مبنای معرفتشناسی فیلسوفان اسلامی که «مبناگرا» هستند مخدوش است و عدم جریان قوانین تکوینی در کُنشهای انسانی، از مغالطات علوم انسانی مدرن است.
۳- در علوم اعتباری که فقه نیز از جنس اعتباریات است، اعتبار محضه جاری نیست بلکه کلیه اعتبارات عقلائیه، دارای منشاء اعتبار حقیقی یا منشاء انتزاع حقیقی هستند و براساس همان منشاء نیز قواعد عالم تکوینی در آنها جاری میشود مثلا در زوجیت که یک اعتبار شرعی است، تحلیل و بررسی براساس علت فاعلی، علت مادی، علت صوری، علت غایی، زمان، مکان، کمیت، کیفیت، اجزاء، روابط، نقطه شروع، مراحل تحقق، نقاط بحران و خلل، کیفیت اصلاح، نقطه پایان و … همین الان در تحلیلهای فقهی مورد استفاده قرار میگیرد. (که در جلسه به نمونههای فقهی آن اشاره شد). آیت الله آملی لاریجانی نیز در ج ۵ کتاب فلسفه علم اصول، به تفصیل دیدگاه عدم جریان برهان و استدلال در اعتباریات را نقد کرده و نقاط ارتباطی میان تکوین و اعتباریات را ارائه نمودهاند.
علاقمندان به این بحث، حتما به فایل «الگوریتم اجتهاد» و کتاب «فلسفه اجتهاد تمدنی» که تالیف ارائه دهنده کرسی است مراجعه بفرمایند.