آشنایی روحانیون با سیاست، از اساتید علوم سیاسی دانشگاه‌ها هم بیشتر است!/ ناکارآمدی مسوولین روحانی، بسیار کمتر از غیرروحانیون بوده است/ تعیین مصداقی کاندیدای اصلح توسط مراجع، به صلاح نیست

تعیین مصداق توسط مرجع تقلید، صلاح نیست؛ اما نسبت به افراد معمولی درجایی که احساس می‌کنند که سیاست‌بازی به معنای باطل آن نخواهد شد، وظیفه شرعی دارند که مطرح کنند. البته می‌توانند شرایط کلی نامزد اصلح را بیان کنند به‌گونه‌ای که ضمیر به آن مرجع برسد و اسم کسی را هم‌نبرد. لذا شرایط مختلف است. باید طبق شرایط آنچه مصلحت جامعه است، یک روحانی باید مردم را به سمت صحیح هدایت کند و اگر نشد، حداقل به وظیفه خود عمل کرده است.

اختصاصی شبکه اجتهاد: از مباحث مهمی که پس از انقلاب مطرح شده است، حضور یا عدم حضور روحانیون در مناصب مختلف سیاسی و فرهنگی است؛ امری که مخالفان و موافقان فراوانی هم دارد. از یک سو، بعضی معتقدند این امر، موجب کاهش محبوبیت روحانیت در میان مردم شده است و از سویی دیگر، باور برخی دیگر این است که مناصب فرهنگی، باید در اختیار روحانیون باشد. در این خصوص با حجت‌الاسلام‌ والمسلمین سید محمدرضا امام، مدیر مدرسه قائم چیذر تهران گفتگو کردیم. این دکترای فقه و مبانی حقوق معتقد است حضور روحانیت در مناصب فرهنگی، امری لازم و ضروری است؛ اما در امور سیاسی، باید قائل به تفصیل شد. مشروح گفتگو با این استاد قدیمی حوزه علمیه تهران، به‌قرار زیر است:

اجتهاد: آیا حضور روحانیون در مناصب سیاسی را به صلاح می‌دانید؟ در این صورت، این حضور به چه میزان و در چه مناصبی باید باشد؟

امام: در ارتباط با سیاست و روحانیت، بدیهی است که امور سیاسی اگر به معنای دغل‌بازی و سیاه نمایی و این‌گونه مسائل باشد، این سیاست، موردقبول شرع و دین ما نیست. سیاست موردنظر اسلام، اداره امور جامعه به نحو احسن و برقراری ارتباط فیما بین جوامع بشری و رسیدن به عدل و حق و حفظ مصلحت اصلی جوامع بشری است. این به معنای وابستگی به دین است؛ یعنی از منبع وحی و مبدأ اصلی که پروردگار متعال باشد، خط گرفته‌اند. این‌چنین سیاستی قطعاً کار روحانیون مهذبی است که در این مسیر درس‌خوانده و تربیت‌شده و معارف اسلامی را به دست آورده‌اند و تا حدودی به مصلحت بشر پی برده‌اند. غیر از معصومین علیهم‌السلام، قطعاً روحانیون هستند که نسبت به بقیه مردم در این مسئله اولویت دارند. حتی کسانی که در دانشگاه رشته‌های سیاسی را خوانده‌اند، به‌اندازه‌ای که یک روحانی معارف اسلامی و ارزش‌ها و مصلحت‌های واقعی بشریت را می‌تواند درک کند، نمی‌رسند مگر اینکه آن‌ها هم معارف اسلامی را بخوانند و ملکه آن‌ها بشود. لذا تفکیک میان روحانیت و سیاست، به نظر می‌رسد، کار درستی نیست. این جمله مشهور شهید مدرس که دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ماست، به این معنا است که اگر سیاست به این معنا باشد، قطعاً به روحانیون نیاز داریم و نمی‌توانیم تفکیک کنیم. چون دیگران معارف اسلامی را آن‌چنان‌که باید فرانگرفته‌اند. البته نمی‌گوییم روحانیون هم به مقام عصمت رسیده‌اند و مقام ائمه اطهار علیهم‌السلام یا پیغمبر گرامی صلی‌الله علیه و آله رسید ه اند؛ اما روحانیون بیشتر از دیگران به این مقام نزدیک شده‌اند.

البته سیاست به‌قدری وسیع است که اگر بتوان آن را تخصصی کرد، قطعاً کامل‌تر خواهد بود؛ یعنی هر چه بتوانیم تخصصی‌تر و ریزتر بحث کنیم، موفق‌تر خواهیم بود. مثل پزشکی که شخصی پزشک عمومی است و شخص دیگر متخصص در چشم‌پزشکی می‌شود. لذا اگر بتوانیم تخصصی کنیم، بسیار بهتر است. مثلاً سیاست اقتصاد، سیاست اداره جامعه مسلمان، ارتباط با جوامع غیرمسلمان و هکذا که هرکدام تخصص‌های مختلفی را می‌طلبد ولی بازگشت همه این مسائل، به منبع وحی الهی است.

اجتهاد: آیا این گزاره که حضور روحانیون در عرصه سیاست، موجب کاهش محبوبیت آن‌ها شده است صحیح است؟

امام: این سؤال بحث دیگری است. روحانیت باید بر سیاست اشراف داشته باشند و برای مجریان مسائل را مشخص کنند؛ اما در مورد وارد شدن به کارهای اجرایی سیاسی، مثل اینکه مدیر یک اداره‌ای بشوند، در اینجا، روحانی با غیرروحانی ازاین‌جهت که همه در معرض خطا هستند، هیچ فرقی ندارد و نمی‌توان گفت که روحانی هیچ گناهی نمی‌کند و در بین روحانیون انسان خلاف‌کار نداریم. این حرف نه‌تنها اغراق‌آمیز است بلکه خلاف واقع و کذب است. اینکه گفته شود در جامعه روحانیت آدم خلاف‌کار نداریم، درست نیست. اتفاقاً اگر خلافکاری در بین روحانیت پیدا شد، چه‌بسا از غیرروحانی، خلافش خطرناک‌تر باشد؛ اما درمجموع، کار رهبر معظم انقلاب و بزرگان دین است که به این مسائل پاسخ دهند اما در سطح خودم می‌گویم: ما اگر بخواهیم نسبت خلاف‌کارهای روحانیت را که کارهای اجرایی و اداری و پست‌هایی را اشغال کرده‌اند، با افراد غیرروحانی، مقایسه کنیم، می‌بینیم که خلاف روحانیون به‌مراتب کمتر است. البته کسانی که روحانی هستند و خلاف می‌کنند را باید به اشد مجازات، تنبیه کنند.[box type=”shadow” align=”” class=”” width=””]

نمی‌توان گفت که روحانی هیچ گناهی نمی‌کند و در بین روحانیون انسان خلاف‌کار نداریم. این حرف نه‌تنها اغراق‌آمیز است بلکه خلاف واقع و کذب است. اینکه گفته شود در جامعه روحانیت آدم خلاف‌کار نداریم، درست نیست. اتفاقاً اگر خلافکاری در بین روحانیت پیدا شد، چه‌بسا از غیرروحانی، خلافش خطرناک‌تر باشد.[/box]

اجتهاد: آیا حمایت روحانیون از کاندیداهای مختلف در ادوار مختلف انتخابات با توجه به عملکرد توأم با اشتباهِ کاندیدای منتخب در طول دوران مسؤولیت، موجب ترفیع یا تنزل جایگاه روحانیت در میان مردم شده است؟

امام: من معتقدم این عدم محبوبیت، عامل اصلی آن حمایت از یک کاندیدای خاص نیست. چون غالباً اگر روحانیون از کاندیدایی حمایت کرده باشند به لحاظ احساس مسئولیت دینی و وظیفه شرعی بوده و افرادی را حمایت کردند که انسان‌های شایسته، لایق، متدین و مفید بودند؛ ولی اشتباهاتی هم شده و از بعضی از حضرات هم خطاهایی سرزده است؛ اما یک روحانی سرشناس یا بزرگان روحانیت که نظر می‌دهند، معمولاً بیهوده از کسی حمایت نمی‌کنند، اما این آثار شومی که پیدا می‌شود، باید عواملش را جستجو کرد که دلیلش چه بوده است و از چه منبعی نشأت می‌گیرد.

نمی‌شود یک روحانی برجسته اگر تشخیص داد یک کاندیدا اصلح است و دیگری صلاحیت ندارد، سکوت کند و بی‌تفاوت باشد. البته بنده معمولاً در این موردنظر نمی‌دهم. برخی من را تحت‌فشار قرار می‌دهند و می‌گویند شما مسئولیت اخروی دارید و باید ما را راهنمایی کنید و لذا من متأسفانه اعتماد کردم و آن شخصی را که مدنظرم بود و به نظرم صلاحیت داشت را معرفی کردم و البته آن شخصی که من معرفی کردم، رأی نیاورد و شخص دیگری رأی آورد که ضربه بزرگی به دین زد؛ اما کسانی که این سؤال را از من پرسیدند با من قطع رابطه کردند و علیه من مطالبی را بیان کردند. لذا سکوت یا عدم سکوت یک روحانی بسیار تأثیرگذار است. گاهی تشخیص این مسئله نیز بسیار مشکل است.

بعضی همیشه دنبال سوژه هستند که روحانیت را بکوبند. چون اگر روحانیت مخدوش شد و سکوت کرد، هر کاری بخواهند می‌توانند بکنند. مشکل ما این است. الآن گرفتاری جامعه روحانیت، این است. البته نمی‌گویم در بین روحانیت انسان فاسد وجود ندارد چون دروغ است؛ اما مراجع ذی‌ربط که باید اشراف داشته باشند و برخورد با این افرادی که صالح نیستند را انجام دهند. حتی اگر نسبت به یک طلبه‌ای، تأملی وجود دارد، باید بلافاصله تصمیم گرفته شود و معلوم شود که صالح هست یا نیست که اگر نیست از دور خارجش کنند و با صرف حمل بر صحت، به تائید یک شخص نپردازند. ما اگر می‌خواهیم پشت سر کسی نماز بخوانیم باید عدالتش را احراز کنیم تا چه رسد به مسئولیت‌های اجرایی.

اجتهاد: آیا تشکیل حزب و معرفی کاندیدا برای تمام انتخابات، در زمره وظایف روحانیت قرار می‌گیرد یا آن‌که بهتر است روحانیون در ایام انتخابات، به ارشادات کلی در رابطه با شرایط نامزد اصلح اکتفا کنند؟

امام: یک‌وقت رهبر می‌خواهد در این زمینه صحبت کند، اگر ایشان شخص خاصی را مطرح کند و بعد جامعه به آن رأی ندهد، در این صورت یک نوع تقابل بین رهبری و جامعه ایجاد خواهد شد و لذا اصلاً صلاح نیست که مقام معظم رهبری، شخص خاصی را به‌عنوان کاندیدا مطرح کنند؛ اما در رده‌های پایین‌تر، این مسئله نسبی می‌شود. مثلاً تعیین مصداق توسط مرجع تقلید، صلاح نیست؛ اما نسبت به افراد معمولی درجایی که احساس می‌کنند که سیاست‌بازی به معنای باطل آن نخواهد شد، وظیفه شرعی دارند که مطرح کنند. البته می‌توانند شرایط کلی نامزد اصلح را بیان کنند به‌گونه‌ای که ضمیر به آن مرجع برسد و اسم کسی را هم‌نبرد. لذا شرایط مختلف است. من تجربه خودم را نقل کردم. باید طبق شرایط آنچه مصلحت جامعه است، یک روحانی باید مردم را به سمت صحیح هدایت کند و اگر نشد، حداقل به وظیفه خود عمل کرده است.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست