سید نعمت الله جزائری، نه اخباری بود و نه اصولی!/ نسبت‌های شیخ انصاری به سید، موجب اخباری دانستن وی شده است

ارتباط با حاکمان بعد از تفوق علمی بوده است؛ همه مناصب، آنچه را که از ارتباط با حکام بوده یا پذیرش احکام و پذیرش منصب از حاکمان را قبول کرده است. در اصفهان در کنار علامه مجلسی، علامه مجلسی را به‌عنوان مرجع مردم اصفهان پذیرفته و خودش را نه مطرح ‌کرده و نه عهده‌دار مسئولیتی، تنها عهده‌دار تدریس بوده است. ولی بعد از آن‌که وارد خوزستان شد، این خلأ را احساس کرده و به خاطر پوشش خلأ، مناصب را به‌عهده می‌گیرد. به تمام معنا می‌توانیم بگوییم، سید از مصادیق «ان الذین آمنوا ثم استقاموا فلا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون» بود. شخصی که واقعاً در راه دین خدا زحمت کشیده و از سن کم تا آخر عمر با سختی و تلاش، با جدیت در راه دین خدا قدم برداشته و خدا هم او را بالا می‌برد.

اختصاصی شبکه اجتهاد: علامه سید نعمت الله جزائری از معدود افرادی است که تاکنون از حال و قال او کم شنیده‌ایم. محدثی سترگ که هم‌زمان با بزرگی چون علامه مجلسی زیست کرده و شاید به دلیل همین هم‌دورگی بوده که به وی کمتر پرداخته شده است. از مظلومیت علامه سید جزائری همین بس که وقتی یکی از نوادگان وی –مصاحبه‌شونده- بر سر قبر او در شهر پل‌دختر حاضر می‌شود، کسانی را دیده که خود را با قبر سید متبرک گردانیده و از او حاجات خود را می‌طلبیدند! و وقتی از آن‌ها سؤال شده که این قبر مربوط به کیست که توسل بدو می‌جوئید؟ پاسخ داده‌اند قبر امام‌زاده‌ای است که صاحب آن را نمی‌شناسیم ولی حاجات خود را با حضور بر سر این قبر مجاب می‌یابیم.

به مناسبت درگذشت علامه سید نعمت الله جزائری بر آن شدیم تا نمی از یم پربرکت وی را شناسانده و از شخصیت علمی و اجتماعی‌اش سخن گوییم. سید حسن امامیان معروف به امام جزائری، از نوادگان مرحوم علامه سید جزائری بوده و هم‌اکنون مدیرمسئول مؤسسه حفظ و نشر آثار علامه سید نعمت الله جزائری است. وی را به‌حق بهترین فرد برای آشنایی با آراء و اندیشه‌های علامه سید یافتیم. او ما را با خود به زندگی علامه برده، از برخی اندیشه‌های روزگار وی گفته و هم‌نشینی سید با علما، مردم و حکام زمان خود را در ترازوی سنجش قرار داده است. گفتگوی اختصاصی شبکه اجتهاد با مدیرمسئول مؤسسه حفظ و نشر آثار علامه سید نعمت الله جزائری پیش روی شماست.

اجتهاد: شاخصه مهم اخباریگری چیست؟ آیا مرحوم علامه جزائری در زمره اخباریون معتدل به شمار می‌رفت یا اصولیان؟

امامیان: مهم‌ترین شاخصه و تفاوتی که بین اخباری‌ها و اصولی‌ها وجود دارد، در ادله رسیدن به احکام شرعی است. اصولی‌ها چهار دلیل را برای رسیدن به احکام شرعی حجت می‌دانند؛ قرآن، سنت، اجماع و عقل. اخباری‌ها تنها کتاب و سنت را راه رسیدن به احکام شرعی می‌دانند. اخباری‌ها دیدگاه‌های دیگری نیز دارند که ازجمله آن‌ها آن است که اجتهاد را جایز نمی‌دانند؛ اینکه فردی اصول‌فقه خوانده و به‌وسیله عقل خودش با کنار هم قرار دادن ادله، احکام شرعی را از منابع اولیه استخراج کند.

مورد دیگر، اینکه اخباری‌ها قائل به تقلید از معصوم هستند. می‌گویند ما ملزم به عمل به روایات هستیم. غالب دیدگاه‌ اخباری‌ها به اینکه بایستی پیرو اخبار و روایات باشیم، برمی‌گردد، برخلاف اصولی‌ها. اصولیان خودشان را محدود به روایات نمی‌دانند بلکه ظاهر قرآن را نیز به همراه عقل و اجماع حجت می‌دانند. همچنین اخباری‌ها در باب شبهات حکمیه تحریمیه قائل به احتیاط هستند برخلاف اصولی‌ها.

اخباری‌ها روایات را به دو دسته صحیح‌ یا ضعیف تقسیم می‌کنند. ولی اصولی‌ها روایات را به چهار دسته تقسیم می‌کنند و روایات حسن و موثق نیز در نظر آن‌ها وجود دارد. غالباً اخباری‌ها روایات کتب اربعه را حجت می‌دانند، ولی اصولی‌ها چنین چیزی را نمی‌پذیرند، هرچند برخی اندک از اصولی‌ها نیز می‌پذیرند.

در زمان پیغمبر خدا (ص) و ائمه معصومین (ع) وقتی برای مردم سؤالی پیش می‌آمد، به ائمه معصومین (ع) مراجعه کرده و پاسخ سؤالاتشان را از آن‌ها می‌گرفتند. کسی سراغ تعقل نمی‌رفت. کسی نمی‌گفت با استنباط خودم باید به حکم شرعی برسم. اگر اختلاف خانوادگی بینشان رخ می‌داد، یا اگر بین شرکا اختلاف پیش آمد مراجعه به معصومین داشتند. خیلی‌ها از این باب قائل‌اند که همه مردم در زمان عصر حضور اخباری بودند. به‌استثنای برخی از نمایندگانی که ائمه (ع) به شهرهای مختلف فرستاده و به آن‌ها می‌گفتند براساس دیدگاه ما و قرآن و آنچه خودتان استنباط می‌کنید، احکام را برای مردم بیان کنید. اگر بخواهیم اخباری‌ را چنین تعریف کنیم که اکثریت علما نیز اخباری بوده‌اند. ولی مراد از اخباری این مسئله جدید است که ملاک‌ها و مبانی جدیدی دارد و براساس این مبانی جدید که کم‌وبیش ذکر شد، برخی از فقهای شیعه قائل بدان شده و از اصولی‌ها جدا شدند. مجدد یا بنیان‌گذار این مکتب را به نحوی می‌توانیم سید امین استرآبادی بدانیم. ایشان علناً اعلام می‌کند که ظاهر قرآن حجیت ندارد. وی احکام عقلی یا آنچه به‌وسیله عقل دانسته می‌شود را حجت نمی‌داند و علمای اصولی را در آن دوره مورد طعن قرار می‌دهد.

با توجه به این مطالب، سید جزائری در دورانی زندگی کرد که دیدگاه اخباری دیدگاه غالب فقها بود و ایشان مبانی اخباریگری را پذیرفته بودند. اساتید سید نیز چنین مسلکی را داشتند.

اما آیا سید اخباری بود یا خیر؟ دو مطلب مهم در اینجا باید مطرح شود. به دلیل دو دلیل قائل هستم که اصلاً سید اخباری نبوده:

یکی آنکه مرحوم سید جزائری مبانی اخباری‌ها را رد می‌کند.

دوم آنکه مطلبی که سید را به‌عنوان اخباری معرفی کرده تبحر سید و علامه در فهم احادیث و روایات است. سید حدیث‌شناس بود. وقتی در اولین دیدار با علامه مجلسی، علامه مجلسی از علامه جزائری سؤالاتی را مطرح می‌کند، سید را در روایات و احادیث دارای تبحر بالایی می‌بیند. قضیه به این صورت بوده که سید برای تحصیل علم به شیراز تشریف بردند. وقتی در شیراز مدرسه‌شان آتش می‌گیرد، امکان ادامه تحصیل در شیراز برایشان نبوده است. به اتفاق هم‌دوره‌ای خود با سختی‌ها و مشقت‌های فراوان به سمت اصفهان می‌آید. در اصفهان بعد از دیدار با علامه مجلسی، وقتی توانایی سید روشن می‌شود، علامه او را در منزل خودش جای می‌دهد. سید در کتاب انوار النعمانیه نقل می‌کند، چهار سال در منزل علامه مجلسی ساکن بودم. گاهی مرا از خواب نصف شب بیدار می‌کرد و می‌پرسید سید این روایت چه می‌گوید! شرح روایت را از من می‌خواست.

شیخ اعظم شیخ انصاری نیز در کتاب فرائد الاصول، در باب عقل چند نسبت به سید و به اخباری‌ها می‌دهد. در شرح کتاب وقتی‌که مراد از اخباری‌ها را می‌گویند، علامه جزائری را نیز به‌عنوان یکی از آن‌ها نام می‌برند. در فرائد الاصول اشاره می‌کند «علی ما حُکی عن الجزائری» یعنی بنا بر آنچه از جزائری نقل شده است؛ معنایش این است که من کتاب «غایه‌المرام» علامه جزائری را ندیدم و برای من چنین نقل شده است. در اینجا بایستی به مرحوم شیخ انصاری پاسخ داد که وقتی شما این کتاب را ندیدید، پس نسبتی که به سید می‌دهید را از کجا آورده‌اید؟ این کتاب، کتاب درسی حوزه شده و با این عناوینی که مرحوم شیخ نقل می‌کند، سید به‌عنوان یک اخباری شناخته شد.

یکی از مظلومیت‌های سید آن است که کتابشان چاپ نشد؛ کتابی ۸ جلدی در شرح تهذیب‌الاحکام. این کتاب بسیار با ارزش است. روایات مشکل تهذیب‌الاحکام را بیان کرده و توضیح می‌دهند. در مقدمه این کتاب مبانی خود را بیان می‌کنند. اگر این کتاب مطالعه شود، می‌دانستیم سید مخالف این کلام را نیز دارد.

مطالب دیگر در کتب سید که دیدگاه اخباری را رد می‌کند عبارت‌اند از:

سید در کتاب غایۀ‌المرام، نسبت به حجیت ظواهر قرآن‌که مرحوم استرآبادی قائل به عدم حجیت است، مطرح می‌کند شما چطور قائل به عدم حجیت ظواهر قرآن هستید، درحالی‌که مانند روز، حجیت ظواهر قرآن مسلم است.

همچنین سید کتاب تفسیری می‌نویسد و در آن از ظواهر قرآن استفاده کرده و صراحتاً آن‌ها را حجت می‌داند. این مطلب در تفسیر ایشان مشهور به العقود و المرجان در سوره حجر آیه ۹ اشاره شده است.

سید کتاب زبده الاصول مرحوم شیخ بهایی را که کتابی اصول است تدریس کرده و به دستخط خودشان، نکات و حواشی بر این کتاب یادداشت کردند. سید را از این جهت می‌توانیم در زمره اصولی‌ها قرار دهیم.

اجتهاد: خود سید نیز در جلد اول غایۀ‌المرام اشاره‌ای دارد؛ می‌گوید من موافق با تمام دیدگاه‌های اخباری‌ها نیستم. دیدگاه اخباری‌ها را در تمام مسائل نمی‌پذیرم. هرچند دیدگاه اصولی‌ها را نیز در برخی موارد رد می‌کنم. من طریقه وسطی را در استنباط احکام شرعی قبول دارم.

امامیان: گفته شد اخباری‌ها در شبهات تحریمیه قائل به حرمت هستند. در شرب توتون قائل به حرمت هستند و می‌گویند استفاده از دخانیات ممنوع و حرام است. سید صراحتاً فتوایشان را بیان می‌کنند که شرب توتون جایز است. می‌گویند استفاده از قلیان را نه‌تنها دلیلی بر حرمتش نیافتیم، بلکه دلیلی بر کراهتش نیز پیدا نکردیم. این نیز یکی از شواهدی است که سید اخباری مسلک نبوده. لکن چون درزمانی بوده که غالب فقها اخباری بودند، چنین نسبت‌هایی را به سید دادند.

اجتهاد: مهم‌ترین تلاش‌های علمی و اجتماعی مرحوم علامه سید نعمت الله جزائری چه بود؟

امامیان: علامه جزائری حرصی درونی برای فهم احکام دین داشتند. از دوران ۵ سالگی تحصیل را شروع کرده و می‌گوید من در عرض شش ماه قرآن را ختم کردم. دروس حوزوی را به‌سرعت خواندند. امثله، شرح تصریف و سایر کتب ادبیات عرب را به‌سرعت خواندند. در ۱۵ سالگی سه کتاب می‌نویسد. سید معروف به کثیر القلم بودند. از ایشان ۵۵ عنوان کتاب در دسترس است. برخی از آن‌ها ۱۲ جلد، ۸ جلد، ۵ جلد و ۳ جلد است. غایه المرام ۸ جلدی است. مقصود الانام که شرح تهذیب است، ۱۲ جلد دارد. هر چند که ۶۲ سال بیشتر عمر شریفشان نبود ولی در این عمر کم، علاقه فراوانی به یادگیری معارف و ترویجشان به صورت مکتوب داشتند. لذا ازجمله خدمات مهم سید تألیف کتب است. عمده کتب سید با رویکرد روایی بوده است. کتاب‌هایی نیز برای عموم نوشته است. کتاب‌هایی مانند قصص‌الانبیاء، مسکن الشجون فی حکم الفرار من الطاعون، زهر الربیع. کتب تخصصی نیز مانند شرح تمام کتب اربعه؛ شرح استبصار، شرح تهذیب، حاشیه بر من لا یحضره الفقیه و حاشیه‌ بر اصول کافی.

سید در کودکی با هم‌نشینی با استاد و خدمت به او هم تحصیل کرده و هم رزقی به دست می‌آورده است. بعدها که وارد شیراز شده می‌گوید من با استنساخ کتب کسب درآمد می‌کردم؛ هم کسب درآمد بوده و هم ترویج معارف. ازجمله خدمات او همین استنساخ کتب بوده که کتابخانه‌ای را در خوزستان جمع‌آوری می‌کند. در شوشتر کتابخانه‌ای را با حدود ۵۰۰۰ کتاب جمع‌آوری می‌کند!

ازجمله دیگر خدمات وی می‌توان به حفظ کتب اشاره کرد. اگر افرادی در برخی دوران نباشند تا در شهرهای مختلف کتب را جمع‌آوری کنند، چه‌بسا کتاب‌ها نابود شده و از بین می‌رود. کما اینکه الآن تنها کتابی که به دستخط سید بن طاووس باقی مانده و اگر اشتباه نکنم در کتابخانه ملی نگهداری می‌شود، کتابی است که علامه جزائری در حفظ و نگهداری آن همت گمارده بود و بعدها از طریق نوادگان علامه جزائری منتقل می‌شود.

مورد دیگر، تربیت افراد خوش‌نویسی بوده که در خوزستان دور خودش جمع کرده و به آن‌ها آموزش داده که کتاب‌ها را استنساخ کنند. به افراد هزینه‌ای را پرداخت می‌کرده تا کتاب‌ها را استنساخ کنند و این کتاب‌ها از بین نرود.

مورد دیگر، تأسیس مدارس متعدد در خوزستان است. در کتاب تاریخ خوزستان اشاره شده که علامه جزائری ۳۰ مدرسه را در خوزستان دایر کرد تا افرادی در این مدارس تحصیل کنند و معارف را فراگیرند تا بتوانند به سایرین برسانند. در زمان صفویه مقداری فضا باز شد و مجالی را که حکام به علما می‌دادند تا شاگرد پروری کرده و معارف و اهل‌بیت (ع) را ترویج کنند. لذا علامه جزائری ۳۰ مدرسه و ۷۰ مسجد تنها در خوزستان بنا کرد.

مورد دیگر تربیت مبلغان دینی است. بسیاری از افرادی که در خوزستان از علمای آن دوران بودند، شاگرد علامه جزائری بودند. بسیاری از قضاتی که به‌عنوان قاضی منصوب شدند شاگرد ایشان بودند. سید در زمان شاه سلیمان صفوی به منصب شیخ‌الاسلامی منصوب می‌شود. با این منصبی که به سید داده شد، هم مدارس را بنا کرده و در این مدارس مبلغان و ائمه جماعتی را تربیت کرد.

مسئله دیگر تشکیل جلسات متعدد قرآنی بود. در کتاب «نابغه فقه و حدیث و کتاب، نعمت خدا» تألیف جناب آقای سید محمد تقی حکیم آمده که سید، حظ و علاقه فراوانی به تشکیل جلسات قرآنی در مساجد این شهر داشت.

با طولانی بودن سفرها در گذشته، سید نیز سفرهای طولانی برای زیارت داشت؛ سفرهایی به عتبات عالیات، به مشهد الرضا، دو مرتبه به مکه مکرمه. مردم شهرها در هر منزلگاهی دورشان جمع شده و به بیان مسائل شرعی‌ و احکام اقدام می‌کردند. مردم شهر شوشتر از سید التماس می‌کنند که در شهرشان ساکن شود. در انتها نیز با امر استخاره، سید در ۲۰ سال آخر عمرش ساکن شوشتر می‌شود.

اجتهاد: دلیل ارتباط وثیق و صمیمانه مرحوم علامه جزائری با حکّام آن زمان چه بوده است؟

امامیان: چند نکته در این زمینه مختصراً توضیح بدهم:

اولین شخصی که این نسبت را به سید داده، صاحب کتاب لعه البحرین است که در این کتاب به ارتباط خوب سید با حکام و علما اشاره شده است. ارتباط با علما که طبیعی است. قبل از اینکه تدریس کند به‌عنوان شاگرد و بعد از تدریس نیز خیلی‌ها را تربیت کرده و برخی هم بحث او بودند. مثلاً علامه مجلسی را که برخی در زمره اساتید او می‌دانند، ولی من علامه مجلسی را به‌عنوان یک هم بحث برای سید می‌دانم. هرچند نکاتی را سید از علامه مجلسی گرفته ولی علامه مجلسی نیز برخی از مطالب را از علامه جزائری فرا گرفته است. اگر سال فوتشان را نیز دقت کنید، می‌بینید دو سال اختلاف هست. علامه مجلسی در سال ۱۱۱۰ مرحوم می‌شوند و علامه جزائری در سال ۱۱۱۲؛ این نشان می‌دهد که بیشتر رابطه هم بحثی و هم‌دورگی بوده تا رابطه استادی و شاگردی.

اما دلایل ارتباط سید با حکّام:

وقتی زندگی سید را نگاه کنید، می‌بینید از ۵ سالگی که وارد مکتب‌خانه می‌شود تا زمان فوتش زندگی زاهدانه داشته است. در کتاب انوار نعمانیه ذکر می‌کند که چه روزها که با گرسنگی به شب رساندند و چه برخی وقت‌ها که سه تا چهار روز غذا نداشتند و با تکه نانی سدّ جوع می‌کردند. اگر قرار بود با این زندگی زاهدانه، از حاکمان مطالبه شخصی کنند این‌طور زندگی نمی‌کرد. تا آخر عمرشان نیز همین قضیه را می‌بینیم. با علامه مجلسی بحث می‌کند که شما چرا این‌قدر به‌ظاهر خود اهمیت می‌دهید؟ چرا این‌قدر به اهل‌وعیال، خانه‌ و زندگی‌تان می‌رسید و چقدر مجلل و باشکوه است؟ شایسته است مانند ائمه معصومین (ع) مقداری زاهدانه‌تر باشد. علامه مجلسی نیز با حجت و ادله شرعی نزد خدای خود این موارد را برای ترویج دین و گسترش معارف اهل‌بیت (ع) استفاده‌ می‌کردند. این قضیه در کتاب روضات‌الجنات و منتخب‌التواریخ آمده است

پس اگر مراد ما از مراجعه به حکام این است که امکاناتی را از حکام اخذ کند، چنین مطلبی نبوده و برای خودش چیزی را مطالبه نمی‌کرده است؛ اما به چه دلیل رابطه‌هایی را با آن‌ها داشته؛ یکی از استفاده‌هایی که از حکام داشته کمک به مردم بوده است. از این راه برای تأمین خواسته‌های مردم استفاده ‌کرده است. جریانی را نقل بکنم. درزمانی که برای تحصیل در شیراز بوده، مردم از حاکمان شیراز به ستوه آمدند. یکی از حکامی که شاه صفوی او را منصوب کرده، حاکم زورگو و ظالمی است که صدای مردم را درآورده بود. علامه جزائری وقتی به اصفهان می‌روند و بعد از اتمام مجلس رسمی، شاه صفوی علما را به ضیافت شامی دعوت می‌کند. علامه سید دست به شام نمی‌زند و می‌گوید تا وقتی‌که خواسته من را برآورده نکنید من از غذای شما استفاده نمی‌کنم. شاه صفوی هم بلافاصله متوجه می‌شود و می‌گوید هر آنچه باشد برآورده می‌شود حتی اگر عزل حاکم شیراز باشد. در همان مجلس، شاه، حاکم شیراز را عزل کرده و سید به خواسته خود که خواسته مردم بوده می‌رسد.

برخی موارد حاکمان برای احکام شرعی خود دست به دامان سید می‌شدند. در تاریخ داریم که در خیلی از شهرها حاکمان نیز سراغ علامه جزائری می‌آمدند؛ حال یا برای کسب مشروعیت یا برای کسب احکام دین یا حتی برای پیروزی بر دشمن. چون علامه جزائری وزنه‌ای تأثیرگذار بود و وجهه مردمی داشت، وقتی از شهر هویزه عبور می‌کند، بین حاکم هویزه که حسین پاشا بوده با دولت مرکزی که دولت عثمانی بوده، اختلافاتی پیش آمده است. دولت عثمانی نیرویی را اعزام کرده و شهر هویزه را محاصره می‌کند. حسین پاشا به علامه می‌گوید اگر شما از این شهر بروید شهر سقوط می‌کند. به هر ترفندی و با هر خواهش و تمنایی علامه را در شهر نگه می‌دارد تا چند وقت در آن شهر می‌ماند. مردم هم می‌مانند و استقامت می‌کنند. وقتی‌که مسلّم می‌شود که دیگر امکان پیروزی دشمن نیست علامه شهر را ترک می‌کند لکن بلافاصله حسین پاشا فرار می‌کند و شهر سقوط می‌کند.

گاهی در مواردی که با حکام همکاری بوده است، از این باب بوده که علامه جزائری جایگاهی داشته و حکام از این جایگاه استفاده می‌کردند، نه اینکه سید جزائری بخواهد از حکام و از جایگاه آن‌ها استفاده بکند. وقتی حاکم شوشتر از ایشان برای ترویج احکام و معارف، دعوت می‌کند، ایشان می‌پذیرد. می‌گوید اگر قرار باشد دستم بسته باشد، فایده‌ای ندارد. آن‌وقت دعوتشان می‌کند تا حوزه‌های درسی را تأسیس کنند، کرسی درسی را تأسیس کرده، امام جماعت را برعهده‌گرفته و در شهر جایگاهی پیدا می‌کند. شاه سلیمان صفوی تمام مناصب شیخ‌الاسلامی، امام جماعت، قاضی القضاه و همه مناصب خوزستان را که آن موقع مرکز خوزستان شوشتر بوده، به سید واگذار می‌کند. در اصل شاه صفوی با دعوت از سید، می‌خواهد پایه‌های حکومت خودش را نیز تقویت کند. سید نیز می‌خواهد احکام دینش را بیان کرده و تبیین کند. یک ظرفیتی را می‌بیند که از این ظرفیت استفاده می‌کند. سید علی‌خان مشعشعی حاکم هویزه نیز در برهه‌ای از تاریخ از سید می‌خواهد که در هویزه ساکن بشود. سید علی‌خان از حاکمانی بوده که هم عالم بوده و هم حاکم؛ قدر سید را ‌دانسته، جایگاه او را درک کرده، ولی سید بنا را به استخاره می‌گذارد و توطن در شوشتر را برمی‌گزیند.

مورد دیگر آن است که این ارتباط با حاکمان بعد از تفوق علمی بوده است؛ همه مناصب، آنچه را که از ارتباط با حکام بوده یا پذیرش احکام و پذیرش منصب از حاکمان را قبول کرده است. در اصفهان در کنار علامه مجلسی، علامه مجلسی را به‌عنوان مرجع مردم اصفهان پذیرفته و خودش را نه مطرح ‌کرده و نه عهده‌دار مسئولیتی، تنها عهده‌دار تدریس بوده است. ولی بعد از آن‌که وارد خوزستان شد، این خلأ را احساس کرده و به خاطر پوشش خلأ، مناصب را به‌عهده می‌گیرد. به تمام معنا می‌توانیم بگوییم، سید از مصادیق «ان الذین آمنوا ثم استقاموا فلا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون» بود. شخصی که واقعاً در راه دین خدا زحمت کشیده و از سن کم تا آخر عمر با سختی و تلاش، با جدیت در راه دین خدا قدم برداشته و خدا هم او را بالا می برد.

(لازم به ذکر است، انعکاس گفتگوی فوق از سوی شبکه اجتهاد به منزله رد و یا تأیید محتوای آن نمی‌باشد.)

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

people_altاشخاص مرتبط: انصاری, مرتضی (شیخ اعظم)
local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست