labelدیدگاه و گزارش, فرهنگ و ارتباطات
commentبدون دیدگاه

نقد مقدمه‌ کتاب «غناء و موسیقی» و پاسخ استاد رضا مختاری

شبکه اجتهاد: محمدصادق مستفید در یادداشتی به بهانه‌ رونمایی از درسنامه «غناء و موسیقی» متن درس خارج فقه مکاسب محرمه آیت‌الله خامنه‌ای، نقدی بر مقدمه‌ی کتاب نوشته و مدعی است که شأن مقدمه بودن حفظ نشده و سپس به مبانی آیت‌الله معرفت در موسیقی اشاره دارد. استاد رضا مختاری نیز در نوشتاری که در کانال سرائر منتشر شد، پاسخی متین به این مطلب داشته است که با هم می‌خوانیم.

محمدصادق مستفید: چند روزی است متن درس خارج غنای آیت‌الله خامنه‌‌ای توسط انتشارات انقلاب اسلامی چاپ شده؛ کتابی است استوار و بایسته‌ی توجه ولی متأسفانه در مقدمه‌ی کوتاهی که برای کتاب نگاشته شده، شأن مقدمه بودن حفظ نشده و از دیدگاه اجتهادی آیت‌الله ‌هادی معرفت انتقاد شده بدون آنکه میان نوشتار مقدمه با دیدگاه ایشان، مناسبتی باشد.

نویسنده‌ی مقدمه که معلوم نیست چه کسی است، در ابتدا بیان‌‌ می‌کند که دربارنشینان اموی و عباسی به ترویج غناء‌‌ می‌پرداختند ولی اهل بیت(ع) با غنا و آنچه در دربار بنی امیه و بنی‌عباس می‌گذشت، مبارزه‌‌ می‌نمودند. سپس فتوائی از آیت‌الله‌ هادی معرفت بدون ذکر نام ایشان، مبنی بر اینکه غناء فی نفسه حلال بوده و تنها لوازم غنا مورد نهی امامان قرار گرفته را نقل نموده و با اظهار تعجب فراوان از این فتوا در یک صفحه به نقد آن‌‌ می‌پردازد.

آقای معرفت به فتوایش در ضمن مصاحبه‌‌ای با موضوع عزاداری سیدالشهداء اشاره کرده و‌‌ می‌گوید: «بنده موسیقی را فی نفسه حلال می‌دانم و دلیلی بر حرمتش نیست. همان طوری که شیخ انصاری فرموده است موسیقی یا غنا ذاتاً دلیل بر حرمتش نداریم، اصلا آنچه که دلیل داریم دلیل بر حرمت لوازمش است. پس اگر آهنگ آهنگ فرح باشد که هیچ اشکال ندارد. “قل من حرم زینه الله التی اخرج لعباده” یکی از زینت‌های طبیعی همین مسئله صدای خوش، زدن خوش، اینها جزء زینت‌های طبیعت است. فطرت انسان مایل به این است. شارع نمی‌تواند این را حرام کند. اصلا حرام نمی‌کند. چرا؟ “کانه خلقها لهم”، اصلا همه اینها، “اخرجها لعباده، از پیغمبر یک حدیثی است مسلَّم، سندش هم معتبر،‌‌ می‌فرماید: “الهو والعبو فانی اکره ان یری فی دینکم غلظه؛ تفریح کنید و بازی کنید زیرا دوست ندارم که در دین شما خشونتی دیده شود. این دین اسلام است. موسیقی و غنا بانواعه و بآلاته اگر مناسب با مجالس گناه نباشد اشکال ندارد. الآن اگر شما از متخصصین هم بپرسید،‌‌ می‌گویند غنا و موسیقی دو نوع است: یک نوع مبتذل، یک نوع متین مبتذل آن است که در کاباره‌ها و مجالس رقص و لهو است. وقتی که خود موسیقی و غنا را چه صوتی و چه آلاتی اش، این اگر در حدّ متین و معقول باشد، هیچ دلیلی بر حرمتش نداریم. اما اگر در حدّ ابتذال و بوالهوسی باشد آن وقت حرام است. مرحوم امام و آقای خوئی هم می‌گویند: اشاره به مجالس خاصی است. لوازمش را بهش اشکال می‌کنند. فقط یک چیزی هست و آن اینکه من قیدی زدم که جایی سوء استفاده نشود. یک چیزی که در ذهنم هست این است که گاهی آن را‌‌ می‌آورند در همین مجلس قرار‌‌ می‌دهند. یعنی اینکه‌‌ می‌خواهم بگویم مثل مرحوم امام خیال کرده تناسب مجالس لهو و لعب، یعنی لازم نیست که مال آن مجلس باشد; اگر مناسب هم باشد، یعنی طرزی است که برای آنجا مناسب است آورده اند».

مقدمه نویس، گفتار آقای معرفت را در مقدمه‌ی خود آورده ولی قسمتی که ایشان برای تایید فتوای خود به دیدگاه شیخ انصاری تمسک نموده را حذف کرده؛ هچنانکه از ابتدای جمله‌ی “موسیقی و غنا بانواعه و بآلاته اگر مناسب با مجالس گناه نباشد اشکال ندارد” تا آخر گفتار ایشان را نیاورده است…

گفتار آقای معرفت تا حدودی مبهم بوده و واضح نیست که کدام یک از اقوال در باب غناء را پذیرفته است خصوصا که نمی‌دانیم غناء در دیدگاه ایشان به چه معناست؟ با توجه به ذیل کلامشان، می‌توان گفت: غناء در اعتقاد آقای معرفت، به غنای حلال و غنای حرام تقسیم‌‌ می‌شود ولی باتوجه به جمله‌ی ابتدائی و بدون توجه به ذیل کلام ایشان، غنا هرجور که باشد حلال است. چنانکه نویسنده‌ی مقدمه نیز با تقطیعی که مرتکب شده، در صدد القای چنین معنایی است.

فرض‌‌ می‌کنیم فتوای آیت‌الله معرفت حلال بودن غنا باشد، در این صورت نیازی به اظهار تاسف و تعجب نویسنده‌ی مقدمه نیست، چرا که چنین نظری به فیض کاشانی منسوب بوده و آیت‌الله خامنه‌‌ای در صفحه‌ی ۲۵۸ همین کتاب از استاد خویش حاج شیخ‌ هاشم قزوینی نقل می‌کند که ایشان هم  معتقد به چنین فتوایی بوده است. جای سوال است،  چرا نویسنده‌ی ناشناخته مقدمه از فتوای آقای معرفت اظهار شگفتی می‌کند ولی از فتوای فیض و قزوینی سخنی‌‌ نمی‌آورد؟ شاید مقدمه نویس، کتاب را نخوانده و دانشی از فقه غنا ندارد!

جالب است نویسنده‌ی مقدمه پس از آنکه تعجب خود را از فتوای آقای معرفت ابراز داشته، نقش عالمی ناقد به خود‌‌ می‌گیرد و روایتی که در ضمن گفتار ایشان بدان اشاره رفته را نه تنها ضعیف بلکه ساختگی‌‌ می‌داند. وانگهی دلائل ساختگی دانستن حدیث در دیدگاه نویسنده باورنکردنی است! او برای اثبات مدعای خود‌‌ می‌نویسد: «اولا (چنین حدیثی) از طریق شیعه و در مصادر شیعه مطلقا روایت نشده است». با توجه به این معیار، هر روایتی که در منابع اهل تسنن نقل شده و در منابع شیعه بدان اشاره نشده؛ آن روایت ساختگی است! یا در دلیلی دیگر که برای ساختگی بودن این روایت آورده،‌‌ می‌نویسد: «رابعاً حدود ۱۵سال پیش از این مصاحبه، یکی از فضلای معاصر این حدیث را مجعول دانسته». معنای دلیلِ مقدمه نویس، آنست که چون فاضلی معاصر روایتی را ساختگی دانسته، دیگران نیز باید آن را ساختگی بدانند. شایسته‌ی توجه است که این روایت ضعیف السند بوده و آقای معرفت در معتبر دانستن این حدیث دچار اشتباه شده ولی واضح است که گاه اندیمشندان در سخنان شفاهی خود دچار خلط و اشتباه‌‌ می‌شوند. به هر حال چنین مقدمه‌‌ای سزاور این کتاب علمی نبوده و خوب است در چاپ‌های بعدیِ کتاب در آن تجدید نظر شود.

پاسخ به ناقد مقدمه کتاب غناء

استاد رضا مختاری: ناقد محترم مقدمه کتاب غناء، بدون توجه و دقت در صدر و ذیل سخن و لبّ مدّعا، مطلبی نوشته‌اند که اگر حتی خودشان هم یکبار متن کامل مقدمه، یا حتی همین قسمت مورد نقد را بخوانند پاسخ خود را می‌یابند و چون مطلب مقدمه را در نقد خود کاملاً نقل نکرده‌اند، کسانی که کتاب را در اختیار ندارند، چه بسا بپندارند که نقد ناقد وارد است، از این رو ابتدا گزیده‌ی متن این قسمت از مقدمه را نقل می‌کنیم و سپس ابهامات ناقد را پاسخ می‌دهیم:

«… با این همه بسیار عجیب است که یکی از معاصران در مصاحبه‌ای گفته‌اند: بنده موسیقی را فی نفسه حلال می‌دانم و دلیل بر حرمتش نیست… دلیل بر حرمت لوازمش است… شارع‌‌ نمی‌تواند این را حرام کند. اصلاً حرام نمی‌کند. چرا؟ «لأنّه خلقها لهم» اصلاً همۀ اینها را «أخرجها لعباده» از پیغمبر، یک حدیثی است مسلّم، سندش هم معتبر، می‌فرماید:  «الهوا والعبوا؛ فإنّی أکرهُ أنْ  یُریٰ  فی دینکم غلظه»… این دین اسلام است…» این سخن مشتمل بر یک مدعا و چند دلیل است. مدّعا اینکه غناء و موسیقی فی نفسه حلال است و دلیلی بر حرمتش نیست. این مدّعا در بسیاری از رساله‌های غناء بررسی و نقد شده و به آن نمی‌پردازیم. یکی از ادّلۀ ایشان عبارت است از: حدیث مروی از  رسول اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) که ایشان فرموده‌اند: «حدیثی است مسلّم و سندش هم معتبر». در حالی که نه مسلّم است و نه دارای سند معتبر بلکه مجعول است…»

چنانکه ملاحظه می‌شود در مقدمه، نظر مرحوم آیت‌الله معرفت در باب حلال بودن موسیقی و غناء نقد نشده است بلکه تصریح شده «این مدّعا در بسیاری از رساله‌های غناء بررسی و نقد شده و به آن نمی‌پردازیم.» بنابراین سخن مقدمه اصلاً ناظر به این مدّعا نیست، در پایان این قسمت مقدّمه هم تصریح شده است: «بنابراین حدیث مذکور نه مسلّم است نه معتبر، بلکه مجعول است.»

اکنون سراغ ادلّه‌ی مجعول بودن این حدیث در مقدّمه کتاب می‌رویم، کاملاً بر اهل فن و انصاف، واضح است که با عنایت به مجموع این چهار وجه، بی‌اعتبار بودن این  حدیث ثابت می‌شود، نه با هر کدام جداگانه تا ناقد بگوید اگر حدیثی در کتب شیعه نباشد مگر مجعول است؟!

در مقدمه گفته شده است که این حدیث فقط در یکی از ضعیف‌ترین کتب اهل سنّت – یعنی شعب الایمان بیهقی-  روایت شده و خود اهل سنت هم سند آن را تضعیف کرده‌اند، پس چگونه «حدیثی است مسلّم و معتبر» که مرحوم معرفت گفته‌اند؟!

در دلیل چهارم استشهاد به سخن نویسنده‌ی یکی از بهترین رساله‌ها در باب غنا یعنی آیت‌الله سیّد علی حسینی اشکوری شده است که سالها پیش رساله خوبی در غنا و رساله خوبی در موسیقی نوشته و با بررسی روایات غنا و غور در آنها به درستی تصریح کرده است که این حدیث، مجعول است، یعنی هر کس می‌خواهد در باره موضوعی سخن بگوید باید تحقیقات وپژوهشهای پیشینیان را بخواند و از صفر پژوهشی بپرهیزد تا دچار این اشتباه فاحش نشود! و برساخته‌های بنی‌امیّه و بنی‌عبّاس در توجیه کارهای خلافشان را حدیث قلمداد نکند، روح حاکم بر این قسمت مقدمه خصوصاً نقل سخن علامه امینی پیش از آن، در باب ترّهاتی که به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) نسبت داده‌اند همین است، اکنون می‌افزاییم که علاوه بر شواهد مذکور در مقدمه، اساساً این حدیث، مخالف کتاب‌الله است، زیرا با وجود مذّمت شدید لهو در قرآن کریم در آیاتی مثل کریمه‌ی (لو اردنا ان نتّخذ لهواً لاتّخذناه من لدنّا) یا کریمه‌ی (ومن الناس من یشتری لهو الحدیث) آیا معقول است که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به طور مطلق، امر به «لهو» کنند و بفرمایند  «اُلهوا…»! که در این حدیث آمده است، با همان لحن امر که در مورد واجبات است مثل «صلّوا کما رایتمونی اُصلّی»!

با اینکه به تصریح  مقام معظّم رهبری در همین کتاب (ص ۱۸۸) محصّل از روایات، حرمت غنای لهوی است، با این حال آیا محتمل است که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به مسلمانان امر کنند که  «اُلهوا!» مشابه همین جعلیات را از معصومین (علیهم‌السّلام) پرسیده‌اند و حضرات بشدّت رد فرموده‌اند با تعابیری مثل  «کذبوا» یا «کذب الزندیق» که در همین مقدمه آمده است، بنابراین، نه تنها در چاپ‌های بعدی کتاب غناء، این مطلب حذف نمی‌شود بلکه ان‌شاءالله‌تعالی مخالفت این حدیث با قرآن هم به آن افزوده و نیز سخن علمای اهل سنّت در تضعیف سند حدیث، درج می‌شود تا اندک شبهه‌ای برای احدی باقی نماند.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

people_altاشخاص مرتبط: حسینی‌ خامنه‌ای, رضا, سیدعلی, مختاری
local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها: , ,

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست