شبکه اجتهاد: شیخ حسن البنا (۱۹۴۹-۱۹۰۶) بنیانگذار جماعت اخوان المسلمین مصر بود و تأثیرات بسیاری بر جریان اسلامگرایی و سلفیگری قرن بیستم گذاشت، اما مورد غضب قرار گرفته و ترور شد. او اگر چه به ورود دین در سیاست باور داشت و حاکمیت دینی را طلب میکرد، اما به نظر میرسد که خانوادهاش پس از او، راه شیخ را دنبال نکرده و از منتقدان او محسوب شدهاند. طارق رمضان؛ نوه دختری اوست که استاد مطالعات اسلامی در دانشگاه آکسفورد بود و به ورود اندیشههای مدرن در فرهنگ اسلامی باور دارد. او دموکراسی را راه نجات ممالک اسلامی میداند.
جمال البنا (۲۰۱۳-۱۹۲۰) برادر کوچکتر شیخ حسن البنا نیز راهی متفاوت از برادر خود در پیش گرفت. جمال اگر چه روابط خوبی با برادرش حسن داشت اما به گروه اسلامگرای اخوان المسلمین نپیوست. وی گفته بود که اطاعت کورکورانه از هیچ سیستمی را نمیپذیرد. خواهرشان فوزیه نیز با جمال همرأی شد و به کمک ثروت فراوانی که از همسر فوزیه باقی مانده بود، مؤسسه «دارالفکر الاسلامی» را تأسیس کردند. جمال بیش از صد و پنجاه اثر را تألیف و ترجمه کرد. او منتقد اخوان المسلمین بود و رأی آنها در خصوص زنان، جامعه مدنی و چگونگی ورود به عرصه سیاسی را نمیپذیرفت.
جمال معتقد بود: «زمانی که کتابهای جنبش زنان را که بیشترشان به انگلیسی بود خواندم اندیشه و افکارم مدنی و مدرن شد و از اندیشه اخوان و به ویژه از نظراتشان درباره زن، آزادی و هنر دور شدم» (لماذا لم ینضم جمال البنا الی جماعه الاخوان المسلمین، حامد محمود، ۱۱ مارس ۲۰۱۳). وی حجاب را تنها بر زنان پیامبر(ص) واجب میدانست و سهلگیریهایی درباره زنان داشت.
جمال البنا معتقد بود که هرگونه مقاومتی در برابر انسان یا مجبور کردن او به پذیرفتن اندیشهای، نتیجه عکس خواهد داشت و با طبیعت ناسازگار است و نباید کسی را برای پذیرفتن اندیشه خاصی مجبور کرد. یکی از مفاهیمی که جمال البنا به بازخوانی دوباره آن پرداخت، مفهوم جهاد بود. او معتقد بود که جهاد در راه خدا به معنای کشته شدن در راه خدا نیست. بلکه جهاد در زنده کردن راهِ خدا مفهوم پیدا میکند. در گذشته، جهاد برای مبارزه با پادشاهانی بود که مردم را به بردگی میکشاندند. مبارزه تنها یکی از جنبههای جهاد است و نمیباید جهاد را با مبارزه برابر دانست. در حالی که مبارزههای مسلحانه لزوماً بهترین وسیله برای نابودی رژیمهای ظالم در دنیای کنونی نیست.
وی در نقدی به شیوخ وهابی عنوان کرده بود که ای کاش آنها در معنای جهاد اندکی تأمل میکردند و بین جهاد و کشتار مردم بیگناه تفاوت قائل میشدند (الجهاد، جمال البنا، دارالشروق ۲۰۰۹). وی حکم قتل مرتد را در صورتی که فردی از اسلام به یکی از ادیان توحیدی متمایل شود، قبول نداشت.
شیخ جمال اگرچه از اهل سنت بود، اما از برخی عقاید شیعی نیز در مقابل اهل سنت به دفاع پرداخت؛ وی در خصوص عصمت امامان شیعه که مورد انتقاد سلفیهای سنی است گفته بود که در مذهب سلفیون نیز عناصری وجود دارد که آن را مقدس میپندارند؛ از جمله کتاب صحیح بخاری. همچنین سلفیها اسلاف خود را مقدس میدانند و مذاهب چهارگانه اهل سنت به سخنان پیشوایان خود اکتفا میکنند و اسلام را منحصر در سخنان همین افراد میدانند. در حالی که خود چنین مقدساتی دارند، نمیتوانند مُنکر مقدسات شیعه باشند.
سید هادی خسروشاهی که در زمینه اخوان المسلمین به تحقیق پرداخته، زمانی به مصر رفته و وعده دیداری با شیخ جمال البنا میگذارد. در این دیدار که حسن حنفی و شیوخ الازهر هم حضور داشتهاند، بحثی جدی میان علمای الازهر و این دو متفکر مصری در میگیرد. خسروشاهی نقل کرده که با پا در میانی من مباحثه آقایان به منازعه بدل نشد و به خیر گذشت، ولی معلوم شد که دوستان الازهری هم تحمل دیدار دو دانشمند اسلامی دگر اندیش را ندارند (شیخ جمال البنا که بود؟، سایت رهیافتهها، کد خبر ۱۱۳۲۹).
شیخ جمال البنا خواستار ابداع فقه جدیدی در اهل سنت بود که فارغ از منابع فقه سنتی به اجتهاداتی در دنیای جدید بپردازد. این رویکرد وی همواره موجب اعتراض الازهر میشد. وی در ژانویه ۲۰۱۳ در قاهره درگذشت و همانند برخی منتقدان و دگراندیشان الازهر دچار مرگ در غربت نشد./ مجموعه خبری راوی