labelاندیشوران فقهی, تاریخ فقه و فقهاء, فرهنگ و ارتباطات
commentبدون دیدگاه

امروز علما در اخذ القاب سبقت می‌گیرند/ در بازگشت به سیره سلف باید اخلاق را جدی بگیریم/ کاش همه «ثقۀالاسلام» بودیم ولی مورد رضایت امام زمان(ع) بودیم

علم و فقه و مرجعیت را در جایگاه خود قرار دهیم و بدانیم منصب پرمخاطره‌ای است. به خاطر این‌که اگر کسی این منصب را داشته باشد در میان مردم می‌تواند با آن فکر و روشی که دارد مردم و دنیا را جذب کند؛ اما اگر شخصی بود که دافعه در میان مردم ایجاد کند و تمام سلایق خود را به نام اسلام رواج دهد خسارتی به بار خواهد آورد که جبران‌ناپذیر است. به این دلیل قدما از این القاب و عناوین پرهیز می‌کردند. لذا در این مورد باید اهل آن اقدام کنند.

اختصاصی شبکه اجتهاد: در سال‌های گذشته، متأسفانه شاهد رواج «آیت‌الله»سازی و مرجع‌سازی در حوزه‌های علمیه هستیم. این امر به نظر می‌رسد ناشی از نبود ضابط مشخص برای اجتهاد و مرجعیت از ناحیه حوزه علمیه است. استاد محمد باقری شاهرودی، خود از کسانی است که با وجود اینکه سال‌ها به تدریس سطح و خارج در حوزه علمیه قم مشغول است، اما از مناصب و القاب حوزوی پرهیز کرده است. از این استاد باسابقه حوزه علمیه قم، از بایسته‌های اجتهاد و مرجعیت پرسیدیم و اینکه چرا حوزه علمیه به آوردگاه مسابقه القاب بدل شده است. مشروح گفتگوی شبکه اجتهاد با این استاد حوزه علمیه قم، از نگاه شما می‌گذرد.

اجتهاد: بایسته‌های اجتهاد به حمل شایع چیست و چه تفاوتی با اجتهاد برخی مدعیان به حمل اولی اجتهاد دارد؟

باقری شاهرودی: ادعاها در این مورد مختلف است، ولی اجتهاد به حمل شایع یعنی فقیه به حمل شایع. فقیه به‌حکم شایع یعنی شخصی که قدرت بر استنباط احکام فرعی از ادله آن به فعل را دارد. به عبارتی یعنی ملکه اجتهاد را کشف کرده است، مثل مرحوم سید یزدی. مرحوم تبریزی گاهی وقتی خارج عروه را تدریس می‌کرد می‌فرمود سید یزدی مجتهد به حمل شایع است یا مثلاً مرحوم بروجردی که ده‌ها سال زحمت کشیدند و همه ادله را بررسی کرده بودند و در محضر فقها و مجتهدین و جواب به استفتائات تبحر خاص پیدا کرده بودند اجتهاد به حمل شایع داشتند؛ یعنی شخص به جایی می‌رسد که به مسائل فقهی، با ادله آن پاسخ می‌داد. برخلاف اجتهاد به حمل اولی که آن مفهوم اجتهاد است نه ملکه اجتهاد. آن چیزی که موضوع جواز یا وجوب تقلید است مجتهد به حمل شایع است نه کسی که هنوز در مسائل قدرت استنباط را پیدا نکرده یا قدرت بر استنباط ندارد ولو مفهوما به لحاظ حمل اولی ممکن است مجتهد باشد یا در حال اجتهاد باشد. لذا مراد از اجتهاد به حمل شایع، آن مصداق حقیقی مجتهد در خارج است که به تمام ادله و احادیث و آیات در فقه و مسائل اصولی احاطه کامل داشته باشد.

اجتهاد: چرا در سیره مجتهدین سلف، موارد زیادی از فرار از منصب افتاء به چشم می‌خورد ولی امروزه کمتر این‌گونه موارد وجود دارد؟ عوامل این امر چیست؟

باقری شاهرودی: در زمان‌های گذشته مجتهدین از این منصب فرار می‌کردند یا به تعبیر بهتر مجتهدین سابق خود را در معرض این منصب قرار نمی‌دادند. این عامل چند جهت دارد: یکی این‌که احساس عمل به تکلیف می‌کردند؛ یعنی می‌دیدند که عده‌ای این تکلیف را به عهده گرفته‌ و آن مسئولیت خطرناک را پذیرفته‌اند. وقتی کسی این مسئولیت خطرناک را به عهده می‌گیرد چرا خود را در این فضای خطرناک قرار دهد؟ کوچک‌ترین خطا در این مناصب قال جبران نیست؛ یعنی با مسلک و مذهب و دین و شیعه و… سروکار دارد. کوچک‌ترین خطا موجب ضعف شیعه می‌شود. کسی که نتواند یک منصب را خوب اداره کند کوچک‌ترین اشتباهش خسارات جبران‌ناپذیری خواهد داشت و این خسارات، شخصی هم نیست.

پس یکی این‌که فرد خود را در معرض قرار نمی‌داد چون می‌گفت دیگری تکلیف را برعهده گرفته است. دوم این‌که دیگری را اعلم یا محتمل الاعلمیه می‌دانست. می‌گفت فضل او از من بیشتر است. طبق ادله هم روایاتی داریم در باب تعلم احکام و علم که مرحوم صاحب وسائل الشیعه در جلد یک آورده و برخی از فقهای دیگر هم آورده‌اند و بحث اصولی هم دارد که دوران بین تعیین و تخییر تا اعلم باشد و محتمل الاعلم نباشد اصلاً فرد نمی‌تواند دیگری را در این معرض قرار دهد. لذا جائز نیست خودش را در معرض تقلید قرار دهد. یا می‌گفت دیگری فضلش بیشتر بوده و من طلبه‌ای بیش نبوده‌ام. استصحاب هم می‌گوید دیگری چون اعلم‌ بود الآن هم‌چنین است.

یکسری هم می‌گفتند اگر اسلام یا شیعه یک مرجعیت عامه داشته باشد موجب شوکت و اتحاد آن می‌گردد برخلاف این‌که امت را چند دسته کنیم با اختلافی که در فتاوا دیده می‌شود و منشأ برخی خسارات در مذهب شیعه می‌گردد.

بعضی‌ها هم می‌گفتند باید رضایت امام زمان را احراز کنیم که در زمان غیبت باید چه کسی عهده‌دار این مسئولیت شود. لذا خودشان را در معرض قرار نمی‌دادند و می‌گفتند ما چنین چیزی را احراز نمی‌کنیم. لذا هرکسی جرئت به خود نمی‌داد ادعای مرجعیت کند و خودش را در این معرض قرار دهد.

اما امروز متأسفانه موارد برعکس شده و بعضاً در اخذ القاب سبقت می‌گیرند با این‌که می‌دانند عده‌ای با فضل و اجتهاد بیشتر وجود دارند. جهات سیاسی هم در این مسئله بی‌تأثیر نیست. امروز ما می‌بینیم بعضی‌ها در این مسئله سبقت می‌گیرند، لذا خطرناک است مخصوصاً در میان علمای شیعه، درحالی‌که سابقاً این مورد نبوده است ولی امروزه عوامل زیادی دارد که باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

اجتهاد: برخی از مجتهدین حال حاضر، اصرار بر تلقب به لقب «آیت‌الله» دارند. این اصرار ناشی از چیست و از چه زمانی مرسوم شده است؟

باقری شاهرودی: در تاریخچه عناوین می‌بینیم که به مرحوم کلینی، ثقه‌الاسلام، به مرحوم شیخ طوسی، شیخ الطائفه، به مرحوم صدوق، شیخ صدوق می‌گفتند؛ با آن‌که شکی در فقاهت آن بزرگان نداریم. بعد از ائمه معصومین این‌ها بودند که شیعه را با فتاوا و نظریات خود حفظ کردند. سال‌ها بعد از شیخ طوسی کسی جرئت فقاهت به خود نمی‌داد ولی درعین‌حال به او شیخ‌الطائفه می‌گفتند. مرحوم شیخ حرعاملی و مرحوم محقق در شرایع هم این‌گونه بودند.

ولی این القاب در عصر اخیر و متأخرین بیشتر گسترش پیدا کرده است و ما نباید تحت تأثیر این القاب قرار گیریم. کاش همه ما حوزویان ملقب به لقب ثقه‌الاسلام بودیم. ثقه‌الاسلامی بودیم که امام زمان ما را قبول داشت. والا هر عنوانی بگیریم که مورد رضایت امام زمان نباشد هیچ ارزشی ندارد. در عصر اخیر این القاب رایج شده و برای آن مراتبی را اعتبار کرده‌اند. بعضاً شخصی به لقب پایین‌تر از آن‌که شایسته اوست راضی نیست. علت این امر آن است که افرادی در دایره این عناوین قرار نمی‌گیرند و خودشان را داخل در این عناوین می‌کنند. وقتی عده‌ای خود را داخل در این عناوین کردند درحالی‌که شانیت آن عنوان را ندارند و مردم آن اشخاص را با آن عنوان می‌شناسند، به این اشخاص با آن اعتقاد و علم و اخلاقی که دارد نگاه می‌نمایند و به‌پای آن عنوان می‌گذارند و از صاحبان آن عناوین فاصله می‌گیرند، لذا آن عنوان و منصب جایگاه خود را از دست می‌دهد. متأسفانه امروز این مسئله تشویش شده و می‌بینیم جایگاه خود را از دست داده و افرادی که شانیت آن عنوان را ندارند متصف به آن می‌شوند.

همه این‌ها به بحث تقوا و اخلاق و غفلت و نرسیدن به واقعیت‌هایی که ما باید علم را طریق قرار دهیم برای رسیدن به آن چیزی که خداوند و معصومین فرموده‌اند برمی‌گردد. لذا گاهی افراد دچار وسوسه شده و در دارابودن این عناوین سبقت می‌گیرند. لذا امروز مردم دنبال عناوین هستند و کمتر دنبال واقعیت‌ها هستند، چون واقعیت‌ها برای آن‌ها واضح و روشن نیست.

از زمان مرحوم شیخ طوسی، شیخ مفید و شیخ صدوق، این امر وجود داشته است، اما در زمان متأخرین باب شده است. حجت‌الاسلام‌والمسلمین یک مؤونه‌ای دارد که سخت است آن را به افراد انتساب دهیم. در زمان‌های گذشته به طلاب، مروج الاحکام می‌گفتند یا نهایتاً ثقه‌الاسلام می‌گفتند. به سبکی که امروز در حوزه می‌بینیم صرفاً در میان متأخرین رواج یافته و در میان قدما چنین نبوده است.

اجتهاد: برای بازگشت به سیره سلف در پرهیز از پذیرش منصب افتاء و دوری از القاب، چه تمهیداتی باید اندیشیده شود؟

باقری شاهرودی: اگر بخواهیم به سیره سلف بازگردیم چاره‌ای نیست جز این‌که باید همه احساس تکلیف در هر کاری کنیم. هم‌چنین مسئله اخلاق را جدی بگیریم. امروز اخلاق در حوزه‌ها به‌صورت درس در آمده است. درس اخلاق فایده ندارد. عملاً باید اخلاق را در حوزه پیاده کنیم. امروز به زهد، تقوا و… نیاز داریم.

علم و فقه و مرجعیت را در جایگاه خود قرا دهیم و بدانیم منصب پرمخاطره‌ای است. به خاطر این‌که اگر کسی این منصب را داشته باشد در میان مردم می‌تواند با آن فکر و روشی که دارد مردم و دنیا را جذب کند؛ اما اگر شخصی بود که دافعه در میان مردم ایجاد کند و تمام سلایق خود را به نام اسلام رواج دهد خسارتی به بار خواهد آورد که جبران‌ناپذیر است. به این دلیل قدما از این القاب و عناوین پرهیز می‌کردند. لذا در این مورد باید اهل آن اقدام کنند. هرکس نباید به خود جرأت انتصاب به منصبی را دهد بلکه باید به فکر این باشد که اگر اشتباهی کند مردم آن را به‌پای مذهب شیعه می‌گذارند.

در بحث پیرامون این مطلب، شرکت کنید

اطلاعات مرتبط

people_altاشخاص مرتبط: باقری شاهرودی, محمد
local_offerسایر طبقه‌بندی‌ها:

پیشنهاد می‌کنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست