شبکه اجتهاد: با وجود این همه مؤسسات و مراکز تحقیق و پژوهش و ساختمانهای شکیل و بزرگ، و دورههای تخصصی در زمینه احیای میراث مکتوب، و کثرت انتشار کتابهای تحقیق و تصحیح شده قدمای شیعه و به ویژه میراث حدیثی، با غلافهای رنگارنگ و طرحهای مختلف، و از همه مهمتر اهتمام دانش آموختگان و آموزان به قضایای تراثی و تاریخی و یا حتی مثلا نقد آن، این تصور و توقع به وجود میآید که نزدیک خواهد بود روزی که رفته رفته از مشکلات، خطاها و اشتباهاتی که در طول تاریخ در این میراث راه یافته کاسته شود.
ولی با کمال تعجب، هر قدر زمان میگذرد و مؤسسات افزایش مییابند و کتابهای بیشتری منتشر میشود، این آرزو رو به یأس و نا امیدی میآورد.
کتابهای حدیثی کهن با متون و اسانید مملو از تحریف در اسامی روات، تداخل اسما و یکی یا دو تا شدن نام راویان با ابدال (عن) به (بن) یا عکس آن، سقط در اسانید، و یا انقطاع در سند.. و دهها اشکال روشی دیگر، منتشر میشود.
البته نباید مقصّر اصلی را فقط مصحّحان (معاصر) دانست. بلکه منشأ این اشکالات قطعا هر دو گروه ناقلان آن هستند: ناسخان و کاتبان نسخههای حدیثی در قرون (متقدم)، و دیگری محققین و مصحّحین (معاصر).
اشتباهات موجود در نسخههای خطی خصوصا بعد از قرن دهم هجری و انتشار گسترده میراث شیعه و کتابت کتب حدیثی با انگیزههای مادی و عدم انتقال و استنساخ آن با روشهای علمی و نیز عدم آگاهی و دانش کافی ناسخان و حتی بعضی عالمان به مبانی رجالی و سندی هنگام کتابت و غلبه روح اخباری گری، تسامحات زیادی در متن و بیشتر در اسانید به بار آورد که راه تحقیق بایسته را مسدود کرده بود.
از این رو بسیاری از نسخهها بلکه مؤلفات حدیثی و رجالی شیعه در این چهار قرن حاوی اغلاطی است که در اصل و منشأ صحیح و سالم بوده اند ولی این ناقلان کار را در وقت کتابت خراب میکردند.
با همه این احوال مسئله اینجاست که در همان نسخههای متأخر (قرن ۱۰ به بعد)، نسخههای بسیار خوبی یافت میشود که حاوی ضبطهای بسیار دقیقی هستند و گاه با چندین و چند نسخه دیگر که بعضی نیز کهن هستند، مقابله و تصحیح شده اند. ولی متأسفانه محقق امروز بدون توجه به مقابلات و بعضا توجهِ فقط به تاریخ نسخه که یکی از موازین دسته دومی انتخاب نسخه در روند تصحیح کتاب به شمار میآید، نسخه قدیمتر را بر نسخه مصحّٙ و مقابله شده، بی ربط مقدم میکند ولذا در موارد زیادی در ضبط کلمات دچار اشتباه میشود، و نمیتواند از فرصت اختلافات نسخههای متعدد به متن مؤلف نزدیک شود.
راحت طلبی در تحقیق نیز باعث عدم دستیابی به ضبط صحیح شده است. پژوهشگر امروز برای تسریع در کار خود و اتمام آن و تحصیل حق تحقیق، دو یا سه نسخه از کتابی را انتخاب و مبنای تصحیح خود قرار میدهد و اگر کسی نسخههای انتخابیش از (پنج) بگذرد، تحقیق او متهم به تلاش بیهوده و باطل میشود. در حالی که میدانیم که هر نسخهای – اگر چه متأخر باشد – منشأ خاص خود را دارد و با انتخاب نسخههایی متعدد از همپوشانی شدن نسخهها با بعضی دیگر که دارای مناشئ واحدی هستند و در تمام آنها غلطی تکرار شده، نجات مییابیم.
اما مهمترین مشکل تصحیح یک متن کهن – که شاید بیشتر تصحیحات تراثی قدیم و جدید فاقد اصلاح آنهاست – مواردی را شامل میشود که خطا و اشتباه در ضبط سند و متن در نسخههای کهن صورت پذیرفته باشد. به گونهای که ناسخان، کاتبان و مصححان تراث آن را به همان شکل اشتباه از نسخههایکهن و دسته اول گرفته باشند و در مؤلفات خود قرن به قرن، دست به دست کرده باشند. این دست اشتباهات و مجهولات به صورت نهادینه به عنوان یک موضوع اصلی در میراث حدیثی ما مطرح شده و احدی به خاطر تصریح بر جهل راوی توسط قدما که از خطای کاتب بوده التفاتی نکرده و به زوایای مختلف سند و متن آن نپرداخته است.
واضح است که شناخت نام راویی که بیش از هزار سال قبل و شاید در خود کتاب توسط مؤلف تصحیف شده و دست به دست هم چرخیده و نقل شده، بسیار دشوار است. خصوصا مواردی که برای این نام اشتباه در کتب تراجم و رجال متقدم و متأخر ترجمهای نیز ساخته باشند. حال چگونه میتوان آن را امروزه بعد از این مدت طولانی شناخت و نام اصلی را استخراج و اسباب تصحیف و تحریف در آن را بررسی نمود.
همهی این موارد رمزها و نشانههایی است از دشواریهای یک تحقیق جامع که میتواند وضع ما را از واقعیتی که در ابتدای این نوشتار بیان کردم، نشان دهد.
سخن کوتاه تمام خطاها و اشتباهاتی که از نسخهها در تصحیح و تحقیق انعکاس پیدا میکند، و باعث ضعف راوی و سند میگردد، و از طرف دیگر عدم شناخت مناهج قدما در تصحیح اسانید، بلای جدید دیگری را به ارمغان آورده که خطر آن دو چندان است. عدهای معاند به حجت این نکات روایات را قدح و جرح کرده و در طرف دیگر عدهای علاقه مند به حدیث در دفاع از حدیث، که هر دو کفایت لازم را در مباحث حدیثی، رجالی و فهرستی شیعه ندارند، بدون ملاحظه تلاش قدما در حفاظت از آن، با تفکرات تند اخباری گری ولی با قیافه تفکرات اصولی دست به اختراع مبانی عجیب و غریب و نام گذاریهای گول زننده کرده و این کلمات را به قدمای شیعه منسوب میکنند در حالی که هیچ مناسبتی با مناهج قدما که تدوین کنندگان حدیث امامیه بودند، نداشته و ندارد. ترس آن است که این زمزمهها به صورت یک ایدئولوژی به سخنگویی ایشان از طرف قدمای شیعه مطرح گردد. با این وضع باید انتظار تاریکیها و اشکالات بیشتری در میراث گران بهای حدیثی بود.