شبکه اجتهاد: در سالروز شهادت مولای متقیان حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام، لزوم واکاوی پیدایش و خاستگاه فکری خوارج به ویژه در برهه کنونی که به بلیه «داعش» و تندروی و افراط گری گرفتار آمدهایم غیر قابل انکار است.
فقاهت علوی زمینه ساز عقلانیت امت اسلامی
در وهلۀ نخست باید گفت دوران ۵ ساله حکومت امام علی(ع) در بستر فقاهت شکل گرفت؛ فقاهتی که در قول، فعل و تقریر آن حضرت به منصۀ ظهور رسید. از سوی دیگر تلفیق فطرت، عدالت و قلب سلیم با فقاهت، حکمت را شکل میدهد؛ و اینچنین آن حضرت، شعور عمومی مردم را در بستر فطرت (فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا)(۱)، به سوی تحقق امت توحیدی رهنمون کرد.
این مسأله نشان میدهد عدالت فقهمحور و عقلانیتگرا، همیشه در نزد مردم مورد پذیرش است، که البته درک این امر نیز با عقل فطری و درک عرفی امکان پذیر است. همچنین تفسیر و تبیین قرآن کریم برای امت اسلامی از دیگر کارکردهای معرفتی دوران فقاهت علوی است که با عقل فطری و بر مبنای اصل حفظ نظام اجتماعی و صیانت از امت واحدۀ اسلامی به عنوان اوجب واجبات و وارد بر همۀ احکام اسلامی، زندگی مردم را سامان بخشید.
از این رهگذر عقلانیت فقاهتی، بر مبنای انسان مفسّر، خشونت را از جامعه زدود و فضای عالمانهای در جامعه رقم زد و از رادیکالیسم جلوگیری کرد. حال اگر ما کتاب را بدون مفسر در نظر بگیریم، عدالت فاشیستی شکل خواهد گرفت؛ چراکه ظاهر کتاب مورد استناد قرار میگیرد، در این صورت خشونت طلبی در ساحت انسان رادیکالیسم شکل میگیرد و صرفاً با تمسک به ظاهر یک آیه به کشتار عظیم مردم حکم داده خواهد شد.
نمود عینی این مهم را میتوان در جریان تکفیری داعش مشاهده کرد؛ چراکه بر اساس ظاهر قرآن حکم کرد و فارغ از نگاه میان متنیت و بدون بطنگرایی و توجه به لایههای معنایی آیات قران کریم، سریع به قطعیت و خود اجتهادی رسید و به اطلاق کفر شیعه و سنی و جواز جهاد و کشتار آنها حکم داد.
در واقع جریان تکفیر، با ظاهرگرایی و رد عقلانیت و تکیه بر اخباریگری محض، مسیری انحرافی در جامعه اسلامی ایجاد کرد و با رویکرد متحجرانه و خشن از اسلام، گسترۀ شرک و کفر را در جهان اسلام آنچنان گسترش داده که امت اسلامی در محدودۀ کفار قرار گرفته و قتل آنان به زعم باطل جریانات منحوس تروریستی تکفیری واجب شده است.
لذا در بیانیه ابوعمر بغدادی، بنیانگذار سازمان تروریستی تکفیری داعش در سال ۲۰۰۷ آمده است: سرزمین مسلمانان، زمانی که دچار قوانین کفار شود و غلبه در آنها با احکام کفار باشد و احکام اسلام اجرا نشود، حکم سرزمین کفار را دارد. به سبب آنکه احکامی که امروز، تمامی سرزمینهای اسلامی را فراگرفته احکام طاغوت است، ما حکم به کفر و ارتداد جمیع حاکمان آن کشورها و ارتش های آنها می کنیم و کشتن آنها از کشتن اشغالگران صلیبی واجب تر است.(۲)
این مسأله در حالی است که در آیات قرآن «تکفیر» امری نهی شده و مذموم محسوب میشود، چنانچه خداوند در آیه ۳۴ سوره نساء میفرماید: «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا؛ به کسی که اظهار صلح و اسلام میکند نگویید مسلمان نیستی». با این تفاسیر لزوم حفظ وحدت امت اسلامی و مقابله فراگیر با این جریان تکفیری و ضد تقریبی ضروری و حائز اهمیت است.
خوارج، نصگرایی افراطی در سایۀ عقل ستیزی
بیشک سبقۀ ضد دینی داعش و اجتهاد در مقابل نص، را باید در خوارج جستجو کرد که بر خلاف عقل فطری مردم، عدالتخواهی را منهای فقاهت و با تکیه بر تأویل عقلی قرآن بنیان نهاد که در نهایت به خودمفسری و خود اجتهادی منتهی شد که کشته شدن ابن خَبّاب و زن باردارش به دست خوارج به جرم تأسی از حضرت علی(ع)، ارمغان خوداجتهادی عرفان خشن و ضد فقهی خوارج است که با نفی عقل فطری مردم، و البته با پدیدۀ شوم تکفیر به «کفر» مردم اصالت بخشیدند و همه را کافر پنداشتند مگر اینکه مردم ایمانشان را اثبات کنند.
با این تفاسیر شناخت جریانی خوارج بیش از پیش آشکار میشود؛ چراکه وقتی عدالت منهای فقاهت تعریف شود از عقلانیت فاصله خواهد گرفت، در این صورت نابودی عدالت و فقاهت در رویکرد رادیکالیسم اجتنابناپذیر خواهد بود و نتیجه، آن خواهد شد که وقتی امام علی(ع) در جنگ صفین حکمیت را پذیرفت، خوارج، آن حضرت را به دلیل پذیرش حکمیت، کافر نامیدند و اینچنین با رویکرد افراطیگری و تکفیر، فرق ولیّ خدا را با شمشیر در هنگام نماز شکافتن.
۱ـ سوره روم، آیۀ۳۰
۲ـ شبکه أنا المسلم للحوار الإسلامی،۲۰۰۷