مشروعیت از اساسیترین پرسشهای حوزه سیاسی و اجتماعی است که در واقع به چرایی و مجوّز ساختار سیاسی برای اعمال حاکمیت و علت تبعیت مردم از آن میپردازد. این در حالی است که در عصر جدید، این سؤال به اهمیت خاصی ارتقاء پیدا نموده و ساختهای اجتماعی را دچار چالش کرده است.
در رویکرد فقهی، این سؤال اینگونه بیان میشود که آیا ولایت اجتماعی و تصدی سیاسی نزد فقهاء، مشروط به خواست اکثریت است یا خیر؟ از این جهت که این پرسش در نزد فقهای متقدم مطرح نبوده کمتر میتوان به بیان صریح دست پیدا کرد. با این حال، از آن رو که ایشان در بیان جزئیات مختلف احکام بوده و از قواعد عام در موضوعات گوناگون بهره میگیرند، میتوان به پاسخهایی در این میان تمسک جست.
با این همه باید این نکته را خاطرنشان نمود که ایشان حکومت را به فرد حاکم و والی میشناخته، بنابراین، اگر از احکام والی و ولایت با هم سخنی بیان داشتهاند به یک دید بوده است. در هر حال، با نگاهی اجمالی در آثار این اندیشمندان، تصدی این مهم را مشروط به رضایت عموم مردم ننموده، بلکه در برخی آثار، فرض مخالفت را نیز مانع تصدی ندانستهاند.